آقازاده

«زنی جوان از زندان آزاد میشود و با دوستش که به استقبال او آمده است جایی بیرون از شهر، منطقهای پرت برای تجمیع آهنآلات و لاشههای فلزی میرود. دوستش از ماشین پیاده میشود، او را در خودرو زندانی میکند و کنترل دزدگیر ماشین را به مردی میدهد که دیدنش زن را نگران و آشفته میکند. مرد عصبانی و مرموز پشت فرمان یک جرثقیل مینشیند، ماشین را با سرنشینش بلند میکند و توی دستگاه پِرِس آهن میاندازد، فشار میدهد و مثل یک ورقه فلز صاف میکند.»
این سکانس آغازین از سریال آقازاده است. سریالی به کارگردانی «بهرنگ توفیقی» که پخشش از تابستان 1399 آغاز و در زمستان همانسال به انجام رسید.
«آقازاده» خوب کارگردانی شده و روایت نفسگیری دارد که میتواند بیننده را میخکوب کند.
«حامد عنقا»(فیلمنامهنویس آقازاده) روایت دراماتیکی خلق کرده است که با مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی امروز ایران گره میخورد و روایتی متهورانه از شرایط زیستی جامعه ایرانی نشان میدهد.
معتقدم «آقازاده» میتواند آغازگر یک جریان تازه در فیلمسازی ایران قلمداد شود، یک جریان انتقادی، گرچه بسیار محتاطانه پیش رفته و در یک سوم انتهاییاش به شعارزدگی نزدیک میشود.
بازیهای بازیگران سریال را بهخصوص «امیر آقایی» در نقش «نیما بحری» و «پردیس پورعابدینی» در نقش «راضیه»، پسندیدم و چهرهپردازیها را ستودم.
«آقازاده» 29 قسمت دارد و متهورانه بر فساد در ساختارهای سیاسی- اقتصادی جامعه دست میگذارد و دستمایهی روایت دراماتیک خودش میکند.