دوربین روی دست و عدم میزاسن درست

فیلم درباره ی روایت زندگی علی با راحله است و به موازات زندگی شهلا و جلال . دو روایت از زندگی دو برادر که علیرغم اختلافات طبقاتی با همدیگر همکاری می کنند اما حادثه ای که رقم میخورد بین انها فاصله می اندازد.
فیلم ابلق از لحاظ فیلم نامه نسبتا قابل قبول است . بازی خوب هوتن شکیبا و بهرام رادان در کنار الناز شاکردوست باعث شده با کارکترها ارتباط برقرار کنیم و جذب و سمپاد کارکترها بشیم . اما مشکل اصلی فیلم نه در فیلمنامه بلکه در کارگردانی است. دکوپاژ نامناسب و استفاده از نماها و تصاویر صرفا تیلت و پن خسته کننده باعث شده که مخاطب نتواند از لحاظ تصویر با فیلم ارتباط برقرار کند و سینما زبان تصویر است برای همین فیلم علیرغم تلاش هایی برای رسیدن به موفقیت به شکست خورده است. لوکشین فیلم برداری مناسب نیست و نزدیک شهربازی در روی کوه است که ارتباطی با فیلم ندارد و صرفا پلانی در شهربازی ضبط نشده است و پلانی نیست که به مخاطب اطلاعات دهد. البته یک ضعف کوچیک فیلم نامه توجهی است که بیشتر به خرده پی رنگ ها داده شده مثلا به جای اینکه بیشتر درگیر حادثه ی راحله بشیم فیلم به سمت عدم صحبت کردن رومینا حرکت می کند. در کل فیلمنامه قابل قبول است . و کشمکش ها و بحران های فیلم عمیق است . فیلم از عناصر ایجاز و بسط به درستی استفاده کرده است و مضون فیلم درست است اما ضعف فیلم همان دکوپاژ نادرست و دوربین روی دست است . تدوین فیلم هم در پلانهایی دچار ضعف بوده . در کل فیلم متوسط است.