آلبالوهای بی ربط!

پنجاه کیلو آلبالو فیلم بی سر و تهی است که در انتخاب اسمش هم دقت لازم نشده و بی ارتباط ترین اسم برایش انتخاب شده است! بالکل باید از فیلمنامه و محتوایش گذشت! در فرم بصری اش صرفا جلوه نمایی می کند که ممکن است این جلوه نمایی برای مخاطب عام سینمای ایران تازگی داشته باشد.
در قیاس با نمونه های مشابه هم کمتر میخنداند هم بیشتر ایراد دارد. اگر در نمونه های مشابه بار اصلی لودگی بر دوش علی صادقی است در پنجاه کیلو آلبالو تماما بر دوش آزاده صمدی افتاده است.
تلاش شده که طنز موقعیت خلق شود اما موقعیت ها در بهترین حالت فقط خنده ای لحظه ای به بار می آورد که به سادگی قابل فراموش شدن است! در کل فیلمی است که هدف از ساختش تبلیغ چند ماشین و نمایش مقادیری لباس بر اندام بازیگران است که این فضای سالن مد در یکی از صحنه های فیلم به عینیت نیز میرسد.
در یک صحنه تیزری از یک فیلم قدیمی ساخته آقای صوفی (فرهاد آئیش) پخش میشود که در آن فریادهای غیرت به گوش میرسد. اما آقای صوفی پدری است که هیچ غیرتی نسبت به دخترش ندارد و با ازدواج صوری دخترش هیچ مشکلی ندارد! به نظر میرسد این مسئله ی شخصی مانی حقیقی است. آنچه در فیلمش میبینیم را نباید به خودش تعمیم دهیم. از طرفی هم میتوان گفت که حقیقی به آنچه میسازد اعتقاد ندارد.