جستجو در سایت

1396/06/14 00:24

خارج از توازن ( نقش گادفری رجیو در تغییر مسیر فرم مستند )

خارج از توازن ( نقش گادفری رجیو در تغییر مسیر فرم مستند )
شیوه ها و راه ها رفته در تاریخ مستندسازی باعث شده بود تا مستندها،خشک،خسته کننده و بیش از حد جدی جلوه کنند، تا اینکه از دهه 1980 با ورود کسانی مثل گاد فری رجیو و ران فریک ،مستندها منعطف تر شدند و از حالت خشک و بی جان بیرون آمدند...

سینمای مستند،از هنگام تولد با فیلم های برادران لومیر تا دهه1980میلادی به نتایج و روش هایی رسید که غالبا مستندسازان از آنها پیروی می کردند،مثل اینکه فیلمسازان سعی می کردند تا در واقعیت دخل و تصرفی صورت ندهند،از فرم پردازی بپرهیزند و غالبا برای توضیح و تفهیم بیشتر از نریشن یا گفتار متن سود جویند.گاه می شد فیلمی از ابتدا تا انتها از گفتار متن استفاده می کرد و گاه مستندسازانی بودند که این کار را نمی کردند و یا کمتر به استفاده از نریشن تن می دادند.این نریشن ها در مستندهای اولیه صامت،به شکل بین نویسی رواج داشت. در فیلم «نانوک شمالی» ساخته رابرت فلاهرتی یا «علف»  از ساخته های مریان.سی.کوپر و ارنست.بی.شودزاک شاهد این بین نویسی ها هستیم.با ورود صدا در 1927 نریشن ،جایش را به بین نویسی داد و به عبارتی باند صوتی فیلم ها را به تسخیر خود درآورد .در دهه 1960 با ظهور سینما وریته یا سینمای بی واسطه،فیلمسازان،نریشن را عاملی برای گریز از واقعیت پنداشتند و استدلال شان این بود که خود تصویر باید اطلاعات بدهد و آنچه که روی فیلم ضبط می شود،پی.او.وی و نگاه کارگردان و تلقی اوست از واقعیت. این گونه بود که در مستند معروف «پناهم بده» ساخته برادران مای سلز،از ابتدا تا انتها، حوادث بی آنکه تفسیری روی آن باشد،نشان داده شد و یا فردریک وایزرمن فیلمساز آمریکایی،فیلم هایی ساخت فاقد نریشن و متکی بر تصویر خالص.در دهه 1970 مستندهایی ساخته شدند که با موضوع،مصاحبه می کردند و خود کارگردان گفتار متن فیلم را بر عهده گرفت و باعث شد بیننده نیز به اطلاعات بیشتری دست یابد ،چون بخشی از آن توسط مردم ( مصاحبه شونده) انجام می گرفت و بخشی توسط کارگردان(مصاحبه گیرنده-نریتور ). همه این شیوه ها و راه ها باعث شده بود تا مستندها،خشک،خسته کننده و بیش از حد جدی جلوه کنند، تا اینکه از دهه 1980 با ورود کسانی مثل گاد فری رجیو و ران فریک ،مستندها منعطف تر شدند و از حالت خشک و بی جان بیرون آمدند.این مستندها از ریتم مخصوصی برخوردار بودند.از فرم و مونتاژ بهره فراوان می بردند و در یک کلام به سنت شکنی پرداخته بودند.
گاد فری رجیو با ساخت سه گانه اش،نقش مهمی در این سنت شکنی داشت.ابتدا با کویانیسکاتسی یا زندگی خارج از توازن در1982،تابوها را شکست و باعث بحث گسترده ای در محافل هنری-سینمایی شد. فیلمبرداری زیبایی داشت و از موسیقی بی نظیری که ساخته فیلیپ گلاس موسیقیدان و هنرمند مینی مالیست آمریکایی است برخوردار بود.در زندگی خارج از توازن،فیلمساز بیانیه ای درباره بشریت ارائه می دهد.درباره انسان‌های امروز. پوکواتسی یا زندگی در حال نابودی (1998) دومین فیلم اوست.فیلمی که مذهب و آیین ها را هم در خودش دارد.خود گاد فری رجیو نیز انسانی مذهبی است و پیرو آیین بودا. به طوری که درباره اش آمده نزدیک به 14 سال در یک دیر زندگی می کرده،جایی که آدم‌ها به محض ورود به آنجا حق صحبت نداشتند و باید روزه سکوت می گرفتند.نام این دو فیلم و فیلم بعدی از فرهنگ سرخپوستان هوپی گرفته شده‌است .قبیله ای بسیار مذهبی که در مرام شان،احترام به طبیعت و جانوران اهمیت بالایی دارد.آنها معتقدند هیچ انسانی،حق آلوده کردن طبیعت و یا از بین بردن حیات را ندارد.در فیلم زندگی در حال نابودی،منطقه ای در آمازون دیده می شود که بسیار متأثر کننده و تراژیک جلوه می کند.گودالی عمیق وجود دارد که در آن کارگران زیادی،کیسه هایی از خاک و گل را پر کرده و به بالای گودال می آورند تا شاید در آن گل و لای،طلا بیابند و چه جان هایی که به خاطر چند مشت دلار (طلا) از دست نمی رود. ناکوی کاتسی یا جنگ به جای نابودی،سومین و آخرین بخش از سه گانه رجیو است.در این فیلم،فیلمساز تاریخچه جنگ را از پنج هزار سال قبل تا به امروز را پی می گیرد.جنگ های گذشته را از طریق نقاشی ها و سندهای به جای مانده،تصاویری از سربازان و تظاهرات خیابانی مردم نشان می دهد و نتایج فاجعه بار آن را بر محیط،انسان‌ها و طبیعت به تصویر در می آورد.
سینمای مستند حق بزرگی بر گردن کسانی چون گاد فری رجیو و ران فریک های امروز دارند.آنها باعث شدند تا مستند از فرم بی جانش خارج شود.آنها مستند را به هنر،تفکر و انسانیت پیوند زدند.