نگاهی به قسمت سوم سریال اجل معلق؛ این تازه شروع ماجراست

اختصاصی سلام سینما - «اجل معلق» از قسمت سوم تازه شروع میشود. داوود شانس آورده و فرصتی برای زندگی به دست آورده و میخواهد در این فرصت باقی مانده سرمایهای برای خانوادهاش فراهم کند تا با خیال راحت به استقبال اجل معلق برود.
دغدغه داوود قابل درک است و با توجه به شخصیتپردازی که از او در دو قسمت قبل دیدیم سوءاستفاده او از شرایطی که پیش آمده هم قابل درک است.
بیشتر بخوانید:
نگاهی به قسمت اول سریال اجل معلق؛ اجل در کمین است
نگاهی به قسمت دوم سریال اجل معلق؛ این اجل فرق دارد
کسب و کار جدید
داوود در قسمت اول کارش را از دست داده و در نهایت کاشته قست اول در قسمت سوم به ثمر مینشیند. او کار جدید پیدا کرده و آن سوءاستفاده از اطلاعاتی است که از طریق اجل معلق به دست میآورد. سریال دیگر روی غلتک افتاده و تکلیف خود را با مخاطب روشن کرده است.
موقعیتی که داوود در آن قرار دارد پتانسیل لازم برای یک داستان مهیج و خندهدار را داراست. او با پیشبینی لحظه مرگ تعدادی از بیماران بیمارستان تاثیر خود را روی اطرافیانش گذاشته و همه را مرید خود کرده است و بدین طریق میخواهد از اطرافیان خود اخاذی کند.
حال طنز ماجرا به دو بخش تقسیم میشود. موقعیت کمدی که در رویارویی و ارتباط اجل معلق و داوود ایجاد میشود که این رابطه با بازی خوب خلج و عطاران به خوبی درمیآید. بهزاد خلج که قبل از این سریال هم در همه نقشآفرینیهای خود بازی خوبی داشته در «اجل معلق» یک بازی بیعیب و نقص از خود به جای میگذارد و نقش پررنگی در درآمدن کمدی داستان دارد. چهره جدی و کاریزماتیک، بازی بدن و گریم مناسب خلج در کنار بازی خیلی خوب او به خوبی روی نقش اجل معلق نشسته و باعث میشود موقعیتهای کمدی که بین این دو شخصیت طراحی شده موفق باشد.
بخش دوم کمدی، به رابطه بین داوود و سایر شخصیتها مربوط میشود. داوود با پیشگوییهای درستی که میکند ادعا دارد با دنیای بعد از مرگ در ارتباط است و میتواند برای دیگران تخفیف بگیرد و سفارششان را در دنیای دیگر بکند و این مورد باعث میشود که سایر افرادی که با او در ارتباط هستند در پی جلب رضایت او باشند. این موقعیت گرچه پتانسیل کمدی بالایی دارد اما از آن استفاده مناسبی نشده و در نهایت به اندازه بخش اول موفق نیست.
ضعف در دیالوگ
«اجل معلق» همه طنزش را مدیون موقعیتهای کمدی است و ضعف در دیالوگنویسی باعث میشود برخی از این دیالوگها به ثمر ننشیند.
طراحی صحنه و لباس و گریم، همگی در خدمت ژانر داستان است و حتی جلوههای ویژه مرتبط با به تصویر کشیدن روح و فرشته نیز به خوبی از آب درآمده اما در نهایت دیالوگها کارکرد چندانی در گرفتن خنده از مخاطب ندارند؛ درست مانند اینکه شما در بازی فوتبال موقعیتهای گل زیادی خلق کنید ولی درنهایت نتوانید گل بزنید، «اجل معلق» هم موقعیتهای طنز زیادی خلق میکند اما در نهایت توپ را به تیرک دروازه میکوبد.
شخصیت خواهر داوود با بازی الیکا عبدالرزاقی و برادر زن و همسر او و پدرزنش تا بدین جای سریال نقش خاصی در پیشبرد داستان نداشته و تنها کارکردشان ایجاد چند موقعیت طنز جدید است که این موقعیتها هم (علاقه غلام به خواهر داوود، بطری مشروب پدرزن داوود و چهره کمیک برادر زن و همسرش) کمک چندانی به سریال نکردهاند.
همانطور که در یادداشت قسمت دوم هم قید شده بود انتظار میرفت مثلث داوود، اجل معلق و غلام بتواند پاشنه آشیل طنز سریال باشد اما در قسمت سوم به جز دو سکانس پایانی موقعیت آنچنانی برای سه شخصیت اصلی طراحی نشده بود هرچند در نهایت به نظر میرسد کسب و کار جدید داوود و غلام فروختن اطلاعات اجل معلق به خانوادههای متوفی و باج گرفتن از آنها باشد.
با توجه به اینکه داوود در اولین موقعیت خود توانست از پیشگوییهایش پول زیادی به دست بیاورد باید دید که در قسمتهای بعد نقشه آنها برای به دست آوردن پول بیشتر چه خواهد بود.
الهام کوهی