گفتوگو با حسین میرزا محمدی کارگردان فیلم بازی خونی
حالا میرزا محمدی با بازی خونی در بخش مسابقه جشنواره ۴۳ حضور دارد و در اولین روز جشنواره در سانس دوم سالن رسانهها و منتقدان به نمایش در میآید. با کارگردان این فیلم گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
درباره سوژه فیلم که به مقطعی ملتهب در دهه ۶۰ پرداختهاید، بگویید؟
این فیلم درباره گروه چریکی «سربداران » است که معتقد به جنگهای پارتیزانی بوده و پیرو مکتب نظامی مائوریست بودند که طی عملیاتی برای تسخیر شهرها اقدام میکردند. گروه سربداران معتقد بودند با شروع جبهه سومی در شمال کشور و تسخیر شهر آمل میتوانند بر شهرهای شمالی کشور مسلط شده و به سمت کرمانشاه و تهران حرکت کنند. این فیلم به ماجرای پاییز و زمستان این گروهک در سال ۱۳۶۰ می پردازد که نقطه عطف آن، ۶ بهمن ماه و ماجرای ورود این گروهک به شهر آمل میباشد که با نیروهای مردمی و نظامی برای حفاظت از شهر روبه رو میشوند.
در «بازی خونی» به سوژهای سیاسی در تاریخ معاصر پرداختهاید آیا اثرتان را باید در ژانر تاریخی مورد توجه قرار بدهیم؟
ژانر فیلم «بازی خونی» بیشتر جاسوسی-معمایی است و کشمکشی میان تیم قهرمان و ضد قهرمان برای خنثی سازی عملکردهای یکدیگر وجود دارد و بیشترین روایت و تاکید فیلم بر رسیدن به روز ۶ بهمن است که فیلم با روایت حماسه ۶ بهمن پایان مییابد.
پرداختن به موضوعات تاریخی چقدر اهمیت دارد؟
اصولا ساخت فیلمهایی با موضوعهای تاریخی جزو لاینفک این دنیاست و معمولا در هر کشوری سعی میشود به بحثها و اقدامات ملی از دریچه هنر پرداخته شود تا جنبه آرتیستی به خود بگیرد ولی چگونگی روایت آن به شکلی که مخاطب و نسل جدید با آن ارتباط بگیرد اهمیت دارد. مهمترین رکن آن است که در چنین فیلمهایی، استناد تاریخی حفظ شده و روایت، پرداخت درام و زبان تصویر بر اساس زمانه ترسیم شود. اصولا سینمای آمریکا یکی از سفارشیترین سینماهای دنیاست برای مثال فیلم آقای نولان که درباره بمباران هیروشیماست یک فیلم سفارشی است که خیلی هوشمندانه دلیل ساخت بمب هستهای را با زبان هنر، صلح معرفی میکند و این فیلم در جهان پخش میشود و مردم از آن استقبال میکنند.
برای جذب مخاطب از چه شیوهای برای روایت این واقعه تاریخی استفاده کردهاید؟
ساخت این فیلم از دو منظر برای من جذاب بود. یکی در محتوا که این واقعه به شکلی روایت شود که خوانش جدیدی از اتفاقات دهه شصت داشته باشیم و در فرم و اجرا ساخت به گونهای که این اتفاق را با زبان تصویری جدیدی روایت کنم. در سال های اخیر به اتفاقات دهه ۶۰ زیاد پرداخته شده و جذب مخاطب به چنین داستانهایی چالش اصلی چنین فیلمهایی است به همین دلیل ما سعی کردیم در تصویر و درام، خوانش و مسیر جدیدی از این رویدادها به مخاطب نشان دهیم.
به عنوان کارگردان به هدف خود در ساخت این فیلم دست یافتهاید؟
هیچ فیلمسازی نمیتواند ادعا کند که به تمام اهداف خود در ساخت فیلم دست یافته ولی صددرصد تلاش برای دستیابی به آن هدف انجام شده است و همه عوامل تمام تلاش خود را برای تولید هرچه بهتر این فیلم به کار بستهاند. آقای پروینی برای شکلگیری این مدل از فیلم بسیار همراه بودند ودست ما را باز گذاشتند و سعی کردند محدودیتی در این قضیه وجود نداشته باشد و حال خوبی میان اعضای تیم شکل گرفته بود که تا آخرین روز وجود داشت.
منشا این حال خوب میان اعضای گروه چه بوده است؟
کارگردان خداوندگار صحنه نیست و هیچگاه به تنهایی نمیتواند یک فیلم را به خوبی تولید کند و این فیلم سخت بود چون مربوط به دورانی میشد که من در آن زیست نکرده بودم و با آن حال و هوا غریبه بود. کارگردان باید در پیشبرد کرد از تجربیات عوامل فیلم استفاده کند در همین راستا من نیز از تجربههای همکارانی که تجربه چنین فیلمهایی را داشتند استفاده کردم. برای من این تجربیات بسیار با ارزش بود.
انتخاب بازیگران به چه شیوهای بود؟
من در این فیلم به دلیل نوع خاص ساخت فیلم به ترکیب بازیگران توجه کردم و به دنبال بازیگران همراه بودم تا در تجربه این نوع فیلمسازی با من همراه شوند و از انتخاب همه بازیگران بسیار راضی هستم و از همراهی و صبوری آنها سپاسگزارم. مهمترین ویژگی تیم بازیگران این فیلم تلاش زیاد برای ساخت کاراکتر بود که با همکاری هم سعی کردیم به جهان آن کاراکتر دست پیدا کنیم. هیچ بازیگر و کارگردانی نمی تواند بگوید این کار صد من است و تنها پیشرفت نشان دهنده مسیر درست است.
نظر شما درباره فضاسازی فیلمهای سینمایی چیست؟
متاسفاه فضاسازی و اتمسفر در سینمای ما گم شده و به آن بها داده نشده است. مخاطب در مواجهه با فیلمی که احساس کند به سلیقه او احترام گذاشته شده، توجه میکند حتی اگر از نظر محتوا گارد داشته باشد چون به جهان سینمای او نزدیک است.
چالش اصلی این فیلم سینمایی برای شما در قامت کارگردان چه بود؟
تعداد بازیگران و هنروران فراوان، تعدد لوکیشنها و برقراری آرامش برای کل تیم تا پایان کار از جمله چالشهای کارگردانی در این فیلم بود ضمن اینکه موضوع فیلم به برههای از تاریخ میپرداخت که آن را نمیشناختم و فقط درباره آن مطالعه کرده بودم و باید ذهنیات خود را در ساخت اجرایی میکردم.
چند درصد از این فیلم براساس واقعیت بوده است؟
این فیلم بر مبنای واقعیتهای تاریخی بود ولی بستر درام، داستانکها و روایتهای فیلم واقعی نیست و بر اساس برداشتهای ما از خوانشهای متعدد آن دوره است.
به نظر شما نقطه قوت این فیلم کدام قسمت است؟
تلاش من برای دستیابی به یک روایت جدید در زمینه درام و تصویر اتفاقات دهه شصت، فضا سازی و اتمسفر متفاوت فیلم «بازی خونی» وجهه تمایز این فیلم با سایر فیلمهای مشابهه است.
برای جذب مخاطب از چه شیوهای در این فیلم استفاده کردهاید؟
جذب مخاطب یا از طریق بازیگران سلبریتی است یا خلق درامی متفاوت در موضوعات مشابه، که من در مورد دوم تلاش خود را کردم. اگراصول ژانر در هنگام نوشتن فیلمنامه و تولید فیلم رعایت شود حتما مخاطب با آن ارتباط خواهد گرفت ضمن اینکه ژانر جاسوسی-معمایی همواره برای مخاطب جذاب است. مهمترین عامل در سینمای ایران برای مخاطب قصه است که از فرهنگ ایرانی ناشی میشود و نسل به نسل از طریق شفاهی منتقل شده و اگر قصه به درستی تعریف شود حتما مخاطب ایرانی همراه خواهد شد چون اولویت اول مخاطب، قصه گویی و داستان گویی است.
برای فیلم «بازی خونی» در جشنواره فجر چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
با توجه به تجربههایی که از شرکت در جشنوارهها دارم میتوانم بگویم جشنوارهها غیرقابل پیش بینی هستند و جشنواره فیلم فجر آینه سینمای ایران است. بنابراین قرار گرفتن در این بستر برای من بسیار جذاب است. جایزه گرفتن و تقدیر شدن برای هر انسانی جذاب و شیرین است ولی نقطه آرامش و امن من برقراری دیالوگ میان مخاطبین فیلم است و همین عامل برای من رضایت بخش خواهد بود.
من در انتخاب فیلمنامهها خط و مشی خاصی دارم که همواره آن را رعایت میکنم ولی هر فیلمی جهان، منحصر به فرد خودش را دارد که باید بر آن اساس ساخته شود به همین دلیل هر فیلمی برای من چالشهای خاص خودش را دارد.
نکته پایانی…
در برهه کنونی از جامعه و سینما حداقل ما سینماگران حتی با خط فکریهای مختلف یکدیگر را دوست داشته و هوای هم را داشته باشیم به نظرم همین که ما به هم احترام بگذاریم کافی است.