جستجو در سایت

1404/06/20 17:01
چرا سریال امرالله احمدجو ماندگار شد؟

نقد و بررسی سریال روزی روزگاری | حماسه مردم عادی این سرزمین

نقد و بررسی سریال روزی روزگاری | حماسه مردم عادی این سرزمین
به تصویر کشیدن روح ایرانی، محصور نماندن به تاریخ، نمایش زندگی مردم عادی این سرزمین، و یادآوری حال‌وهوای وسترن همگی در موفقیت سریال «روزی روزگاری» نقش داشتند.

اختصاصی سلام سینما - مازیار وکیلی: «روزی روزگاری» استثنایی‌ترین سریال در تاریخ تلویزیون ایران است. سریال‌های تاریخی ایرانی (چه سریال‌های تاریخی دینی و چه سریال‌های تاریخی معاصر) همگی یک واقعه تاریخی را روایت می‌کنند. اما «روزی روزگاری» بیش از هر چیز شبیه یک افسانه است. یک افسانه خیالی. یکی از همان‌هایی که مادربزرگ‌ها برای نوه‌شان تعریف می‌کنند. داستان سریال را می‌توان در تمام اندرزنامه‌ها و سیرالملوک‌های ایرانی گیر آورد. مراد بیگ که یک دزد و یاغی است در درگیری با دسته رقیبش حسام بیگ زخمی‌ می‌شود. مراد بیگ توسط زنی بنام خاله لیلا نجات می‌یابد و بعد از زندگی در کنار مردم روستا و در نتیجه تربیت خاله لیلا دچار تحول می‌شود. این تم تکراری و به شدت کلیشه‌ای در دستان احمدجو تبدیل به سریالی شده که صفر تا صد آن ایرانی است و وقتی می‌گوییم ایرانی منظورمان این نیست که صرفاً از عناصر و المان‌های ایرانی در آن استفاده شده است. احمدجو این سریال را شبیه قصه‌های مادربزرگ‌ها نوشته و کارگردانی کرده و هرگوشه آن را پر کرده از جزئیات فرهنگی ایران. برای همین هم هست که شما نمی‌توانید بگویید این آدم‌ها دقیقاً متعلق به کدام قسمت ایران هستند بلکه تنها می‌توانید بگویید این‌ها ایرانی هستند و این تمام هنر احمدجو در ساخت «روزی روزگاری» است.

به تصویر کشیدن روح ایرانی در «روزی روزگاری» و تبدیل کردن آن به یک افسانه حماسی از مردم معمولی مهم‌ترین دلیل موفقیت این سریال هست اما تنها دلیل آن نیست. دلیل دیگر موفقیت سریال «روزی روزگاری» این است که محصور تاریخ نیست. به جز پایان نه چندان دلچسب سریال کمتر جایی هست که ما به عنوان تماشاگر سریال بتوانیم بگوییم «روزی روزگاری» متعلق به این دوره تاریخ است. این بی‌تاریخی باعث شده تا احمدجو گرفتاری تطبیق با تاریخ را نداشته باشد و بتواند آن روح ایرانی را فارغ از تطابق با تاریخ در کل سریالش گسترش دهد و بیشتر از تاریخ روی آداب و رسوم و سنت‌هایی تکیه کند که یک روح بزرگ بنام روح ایرانی را شکل می‌دهد. از همین منظر است که می‌توان «روزی روزگاری» را ایرانی‌ترین محصول تلویزیون ایران دانست. برخلاف سریال‌ها و فیلم‌های علی حاتمی که خودشان را بیش از حد درگیر زرق و برق و شکوه ایران قدیم کرده‌اند و می‌کوشند داستان نخبگان ایرانی را تعریف کنند، «روزی روزگاری» درگیر نخبه‌گرایی آثار علی حاتمی نیست و بیشتر داستان مردم عادی این سرزمین است نه نخبگان آن. مردمی که هیچ مورخ و تاریخ‌نویسی از آن‌ها صحبت نمی‌کند. سریال احمدجو راوی زوایای پنهان سرزمین ایران است. زوایایی که از دید تمام کارگردانانی که درباره سرزمین ایران فیلم ساخته‌اند پنهان مانده است.

اما «روزی روزگاری» انقدر خاطره‌انگیز نمی‌شد اگر تماشاگر را به یاد ژانر عزیز و تا ابد جاودانه وسترن نمی‌انداخت. احمدجو در این سریال موفق شده تمام المان‌های ژانر وسترن را به خوبی بومی کند. مرادبیگ همان وسترنر کم‌حرف، آرام و البته پاک‌طینت فیلم‌های آمریکایی است که در نهایت سمت خیر می‌ایستد و رستگار می‌شود. بازی وحشی، خشن و البته آرام مرحوم شکیبایی هم به این شباهت دامن زده است. آن دشت‌های فراخ و مرکب‌های جاندار سریال تشابه «روزی روزگاری» را به وسترن تقویت می‌کنند. حتی مسیری که داستان طی می‌کند هم یادآور بزرگ ترین وسترن‌های تاریخ سینما است و از این جهت هم ما مدیون احمدجو هستیم که یک وسترن بومی درجه یک تحویل ما عشاق این ژانر دوست داشتنی داد. 

اما چرا موفقیت همه جانبه «روزی روزگاری» تکرار نشد؟ این از آن پرسش‌هایی است که هیچ پاسخ روشنی برای آن وجود ندارد. طبق قاعده اتفاق یک بار می‌اُفتد! «روزی روزگاری» هم یک اتفاق تکرار نشدنی باقی ماند و حتی خود کارگردان هم در «تفنگ سرپر» و «پشت کوه‌های بلند» نتوانست موفقیت این سریال را تکرار کند. شاید دلیل اصلی این موفقیت همه جانبه این بود که «روزی روزگاری» به نیاز آن روزهای جامعه ایران پاسخ می‌داد و سریال‌های دیگر احمدجو خیر. جامعه ایران از نیمه دوم دهه هفتاد هجری شمسی مسائل دیگری پیدا کرد و هویت خودش را در قالب‌هایی غیر از فولکلور و سنت‌های ایرانی جست و جو کرد. برای همین هم بود که از دیگر سریال‌های احمدجو مثل «روزی روزگاری» استقبال نشد. شکست سریال‌ها و بهتر است بگوییم اوسنه‌های بومی احمدجو بیانگر یک چیز بود، جامعه ایران عوض شد و همین تغییر هم بود که کارگردانانی مثل احمدجو، مرضیه برومند و بسیاری دیگر را به حاشیه برد. از یک جایی به بعد این کارگردانان از چیزهایی حرف می‌زدند که با حرف جامعه ایران یکی نبود و خب نتیجه‌اش انزوای کارگردانانی شد که به دنبال هویت بومی مردم ایران می‌گشتند.

سریال «روزی روزگاری» به کارگردانی امرالله احمدجو و با بازی خسرو شکیبایی، ژاله علو، محمود پاک‌نیت، جمشید لایق، حسین پناهی، محمد فیلی، شهره سلطانی، محمود جعفری، گوهر خیراندیش، پرویز پورحسینی و جمشید اسماعیل‌خانی اولین بار بین سال‌های 1370 و 71 از شبکه یک پخش شد و این روزها از شبکه آی فیلم در حال بازپخش است. علاقه‌مندان می‌توانند این سریال را روزها ساعت 16 تماشا کنند. بازپخش این اثر هم در ساعت‌های 00:00 و 08:00 روز بعد است.


اخبار مرتبط
ارسال دیدگاه
captcha image: enter the code displayed in the image