فیلم های ایرانی با حال و هوای دانشجویی | عشق است و آتش و خون
اختصاصی سلام سینما - فیلمهایی که در فضاهای دانشگاهی میگذرند و به داستانهای دانشگاه و دانشجویان ربط پیدا میکنند، همیشه موردتوجه تماشاگران بودهاند. در سینمای جهان اکثر فیلمهایی که با محوریت دانشگاه و کالج ساخته شدند و تماشاگران زیادی داشتند، حول محور نوگرایی و بدعتگذاریهای جامعهشناسانه روایت میشدند یا درونمایهای سیاسی داشتند. فیلمهایی مانند «انجمن شاعران مرده»، «فارغالتحصیل»، «ویپلش»، «ویل هانتینگ خوب» و «هرکی یه چیزی میخواد» از جمله این فیلمها هستند.
مهمترین فیلمهای سیاسی ایرانی کدامند؟/ بخش اول
مهمترین فیلمهای سیاسی ایرانی کدامند؟/ بخش دوم
دستهٔ دیگری از فیلمهای دانشجویی که موردتوجه تماشاگران بودهاند، فیلمهای کمدی و سرگرمکننده با مضمون داستانهای دانشگاهی را شامل میشوند. فیلمهایی که عموماً کمدی - رمانتیک یا هیجانانگیز هستند و امروزه سریالهای تینایجری آمریکایی زیادی با الگوی مشابه این فیلمها ساخته میشوند. سریالهایی مانند «سرخوشی»، «تحصیلات جنسی» و «چیزهای عجیب» از جمله این سریالهای تینایجری هستند که بر اساس الگوی فیلمهای دانشجویی مانند «خانهٔ حیوانات»، «انتقام خورهها» و «نابغهٔ واقعی» ساخته شدهاند.
در سینمای ایران اما سنت فیلم دانشجویی چندان قدمتی ندارد و همچنین تنهٔ تنومندی هم نیست. تعداد فیلمهای دانشجویی ایرانی زیاد نیستند و در این میان تعداد خوبهایشان به انگشتان یکدست هم نمیرسد. این فیلمها عموماً در فضایی شبیه به دستهٔ اول فیلم دانشجوییهای آمریکایی ساخته شدهاند. به شکل کلی فیلم دانشجویی در پی جریانات دوم خرداد و روی کار آمدن دولت اصلاحات است که جان میگیرد و به همین واسطه فیلمهای دانشجویی ایرانی عموماً سیاسی یا اجتماعی هستند که رویکردی انتقادی و دوم خردادی دارند و یا زن آزادخواهانهاند. حق تحصیل زنان و چالشهای آنان برای درسخواندن یکی از موضوعاتی است که در دههٔ هشتاد، زمینه ساخت فیلمهای دانشجویی زیادی را فراهم میکند.
البته در سالهای اخیر سعی شده سریالهای کمدی با فضایی دانشجویی هم ساخته شود. سریالهایی مانند «لیسانسهها» که موردتوجه تماشاگران هم قرار گرفت. در این یادداشت فیلمهای دانشجویی خوب سینمای ایران را مرور کردیم. فیلمهای که در زمان خود تأثیرگذار بودند و لحن انتقادیشان توجه منتقدان را به خود جلب کرده بود.
عصبانی نیستم
احتمالاً با شنیدن عنوان فیلم دانشجویی ایرانی، پیش از هر اثری، به یاد «عصبانی نیستم» میافتید. فیلمی که نهتنها دو شخصیت اصلیاش یعنی نوید و ستاره دانشجو هستند که بسیاری از صحنههای فیلم هم در دانشگاه میگذرد.
این فیلم که یک عاشقانه را در رهگذر ماجراهای سال هشتاد و هشت تعریف میکند، یک قهرمان به نام نوید دارد که دانشجوی ستارهدار است. معشوقهٔ او ستاره دختری از خانوادهای مرفه است و نوید به گفتهٔ خودش جز ستاره چیزی برای ازدستدادن ندارد. پسری که از دانشگاه تعلیق شده، اوضاع معیشتی بدی دارد و نمیتواند کار پیدا کند و از زندگی چیزی نمیخواهد و ندارد مگر ستاره.
صحنههای دونفره ستاره و نوید مانند لحظهای که ستاره از دانشگاه بیرون میآید و نوید منتظر اوست، فلاشبکهایی از حرفهای سیاسی نوید در کلاسهای دانشگاه و صحنههایی از تجمعات دانشجویی، «عصبانی نیستم» را تبدیل به یکی از فیلمهای سیاسی دانشجویی مهمی میکند که پیامد هشتاد و هشت ساخته شد.
فضای سیاستزده جامعه تیره و تاریکی که درمیشیان به تصویر میکشد همه تلاشهای نوید را باطل میکند و لحظهبهلحظه ستاره را از او دورتر تا به آن نقطهٔ پایانی مهیب برسد ... توقیف «عصبانی نیستم» یکی از بیرحمانهترین توقیفهای سالهای اخیر بود.
اعتراض
«اعتراض» هرچند جز بهترین فیلمهای مسعود کیمیایی دستهبندی نمیشود، اما یکی از مستقیمترین فیلمهایی است که دربارهٔ جریانات دوم خرداد ساخته شده.
فیلمی دربارهٔ سه برادر که یکی تازه از زندان آزاد شده و با ایرانی روبهرو میشود که برایش جدید و ناآشناست. یکی برادر وسط که در یک پیتزافروشی کار میکند و با دختری در ارتباط است که همراه با همدانشگاهیهای خود درگیر فعالیتهای سیاسی هستند و یک روز با یک عینک آفتابی و چشم ورمکرده میآید که از درگیریهای دوم خرداد روی صورتش نقش بسته. و یکی برادر کوچکتر که یک پیانیست ماهر است و در اعتراضات دانشجویی با ضربهٔ باتومی که به سرش خورده، دچار اختلالات روانی شده و در یک آسایشگاه روانی به سر میبرد.
هرچند فیلم صحنههایی از دانشگاه ندارد؛ اما آن جمع رفقا و شوروشوق سیاسی که دارند، فضا و جوی کاملاً دانشجویی را در فیلم میگستراند. کیمیایی هم به خوبی میداند چطور چنین اتمسفری بسازد.
«اعتراض» فیلمی بود که مشخصاً درباره دوم خرداد ساخته شد و به شکل مستقیم به وقایع کوی دانشگاه اشاره داشت و هرچند فیلم متوسطی است؛ اما از نظر نگاه سیاسی از معدود فیلمهایی است که مستقیماً به یک جنبش اعتراضی دانشجویی اشاره میکند.
دو زن
تهمینه میلانی که او را با ساخت فیلمهای زنمحورش میشناسیم، قبل از آنکه تبدیل به یک فمینیست افراطی و تندرو شود و به درودیوار بزند، چند فیلم قابلتوجه دارد که یکی از آنها «دو زن» است. فیلمی با بازی مریلا زارعی و نیکی کریمی که درباره مسئله تحصیل زنان ساخته شده و به تقابل نگاه سنتی با دانشگاه رفتن زنان میپردازد.
داستان فیلم دربارهٔ دو دوست است؛ فرشته و رویا که در سالهای اول بعد از انقلاب به دانشگاه میروند. فرشته بسیار باهوش و بااستعداد است و به رویا در درسها کمک میکند. اما مردی به نام حسن که خاطرخواه اوست مدام به تعقیبش میپردازد و مزاحمش میشود.
در اثنای اعتراضات دانشجویی اواخر دههٔ پنجاه و بعد در پی انقلاب فرهنگی، دانشگاهها تعطیل میشود و فرشته به اصفهان زادگاهش بازمیگردد. در آنجا با مردی ازدواج میکند که روی وعدهاش برای ادامهٔ تحصیل فرشته نمیماند و از طرفی سر و کلهٔ حسن پیدا میشود و در پی بازپسگرفتن فرشته از همسرش احمد است.
در این مدت رویا اما درسش را خوانده و یک مهندس معمار شده ... بعد از پانزده سال بیخبری، فرشته درحالیکه که شوهرش در درگیری با حسن چاقو خورده و در آستانهٔ مرگ است به رویا زنگ میزند و از او کمک میخواهد و این باعث میشود تا رویا در فلاشبکهایی همهٔ این اتفاقات را مرور کند.
متولد ماه مهر
فیلمی از احمدرضا درویش که در سال ۱۳۷۸ ساخته شد. «متولد ماه مهر» هم از جمله فیلمهای اصلاحطلبانهای است که پیامد جریانات دوم خرداد و ریاستجمهوری خاتمی ساخته شد. این فیلم که بخش زیادی از آن در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی میگذرد، درباره رابطه دانیال یک دانشجوی شهرستانی با بازی محمدرضا فروتن با مهتاب همدانشگاهیاش با بازی میترا حجار است.
این فیلم درباره مبارزات مدنی دانشجویان و نگاه بسته و سنتی دانشگاه است که میخواهد طرح تفکیک جنسیتی را پیاده کند؛ اما دانشجویان در مخالفت با آن دست به اعتراض گسترده میزنند.
پدر مهتاب که مردی مستبد و از هیئتامنای دانشگاه است در جریان رابطهٔ مهتاب و دانیال قرار میگیرد و دانیال را طرد میکند.
دانیال با دخالت پدر مهتاب از دانشگاه اخراج میشود درحالیکه امضای جعلیاش پای بیانیهای درباره تفکیک جنسیتی باعث شده همکلاسیهایش هم او را طرد کنند. دانیال چارهای ندارد جز آنکه به زادگاهش اندیمشک برگردد و البته در آنجا این مرگ است که انتظار او و عاشقانهاش را میکشد.
نفس عمیق
فیلم «نفس عمیق» هرچند نه فاز اعتراضی به سبک دوم خردادیها دارد و نه آنچنان در فضای دانشگاهی میگذرد؛ اما بهواسطه پرداخت داستانی قوی و شخصیتپردازی دقیق قهرمانانش یک فضای بدعتگذارانه دانشجویی را جلوی دوربین خلق میکند. فضایی که بیش از هر چیز نسل جوان پوچ، ناامید و بیآرمان را جلوی دوربینش قرار میدهد که لاجرم زندگی را در آن بارانی قرمز در لوای شخصیت آیدا به نیستی میکشاند.
هرچند «نفس عمیق» به جز فیلم شروعش با صحنهای از یک اردوی دانشگاهی و در کنار آن سکانسی که جلوی خوابگاه آیدا میگذرد و به انسداد فرهنگی آن سالها اشاره دارد، رابطهٔ مستقیمی با دانشگاه پیدا نمیکند؛ اما فضای دانشجویی تماماً بر آن مستتر است.
برای جوانان دهه شصتی، «نفس عمیق» پرویز شهبازی فرای یک فیلم همدلیبرانگیز به یک حدیث نفس میماند که به عمق خاطرات تیره آنان نهیب میزند. فیلمی که نمایشگر عقدههای سرکوبشده یک نسل است که رو به طغیان گذاشته.
درحالیکه آیدا شبیه به یک معجزه وارد جهان دو جوان ناکام و تنهای فیلم شده، منصور هر لحظه با او صمیمیتر میشود و انگار با آیدا دارد به زندگی برمیگردد. در یکسوم پایانی فیلم است که آیدا وارد خانه (بهمثابه یک حریم شخصی) میشود و منصور را صدا میکند و بیمقدمه از او میپرسد که دوست دارد موهایش را ببیند یا نه؟ و منصور با تمنایی خاص در کلامش نشان میدهد که با همه وجودش میخواهد!
پری
«پری» هم فضای دانشگاهیاش زیاد نیست؛ اما به جایش یک دانشجوی جسور و کله خراب دارد که در پی مواجه با یک کتاب، حسابی پریشاناحوال شده و میخواهد سر به کوه و بیابان بگذارد. این کتاب درباره سیروسلوک عارف گمنامی در قرن پنجم است و پری را در وادی طلب میاندازد.
نیکی کریمی که در فیلم داریوش مهرجویی نقش پری را بهخوبی بازی کرده، دانشجوی جوانی است که در اول فیلم از کلاس درس و دانشگاه بیرون میزند و در پی بازگشت به زادگاهش و دیدن دوباره برادر خود، در پی حقیقت زندگیاش میگردد. فیلمی که داریوش مهرجویی آن را از داستان «فرنی و زویی» دی. جی سلینجر اقتباس کرده است.
این جنونی که به جان پری میافتد و او را شیدا و جویای حقیقت میکند؛ اما رفتاری است که برآمده از همان روحیهٔ دانشجویی دههٔ هفتادی است. پری آرام و قرار ندارد. نمیداند باید چه کند و چیزی از درون، انگار او را مشت و لگد میکوبد و میخواهد بزند بیرون.
در این میان داستان به دو برادر دیگر پری که هرکدام نمادهایی از روحیهٔ نسلها در دههٔ هفتاد هستند، گره میخورد. «پری» بیش از آنکه به سیاست ربط پیدا کند، به فلسفه و عرفان و انزوای انسان مدرن میزند.
شام آخر
«شام آخر» یکی از محبوبترین و دیدهشدهترین فیلمهای فریدون جیرانی است. فیلمی با یک مثلث عشقی تابوشکنانه که هم در مثلث بودگیاش تابو است و هم در دو سوی این عاشقانه که یک مادر و دختر هستند.
«شام آخر» هم فیلمی با حال و هوای دانشجویی است. مانی پسر جوانی که دانشجوی رشتهٔ معماری است، استادی به نام مهین مشرقی دارد. ستاره دختر مهین مشرقی همکلاسی مانی است و دل در گرو او دارد. مانی و ستاره روابط صمیمانهای دارند که البته ستاره از آن به عشق تعبیر میکند؛ اما برای مانی یک دوستی ساده است و بیشتر نگاهش به ستاره همچون خواهرش است.
مانی بهمرور عاشق استادش مهین مشرقی میشود. اما مهین همهٔ سعیاش بر این است که از این موقعیت فرار کند تا اینکه در سفری به اصرار ستاره، مانی و خواهرش آنها را همراهی میکنند. مانی به استاد خود ابراز علاقه کرده و ستاره با فهمیدن این موضوع به سیم آخر میزند.
این فیلم از آن دسته فیلمهای دانشجویی است که از فضای دانشگاه برای جلو بردن درام عاشقانهٔ خود استفاده میکند. در واقع دانشگاه بستری برای پروبال دادن به این مثلث عشقی میشود. در اینجا خبری از سیاست نیست و فیلم بیشتر روی استقلال زنان تمرکز دارد.
نیمه پنهان
«نیمه پنهان» فیلمی از تهمینه میلانی است که در سال ۱۳۸۰ اکران شد و با وجود داشتن مجوز از سوی وزارت ارشاد دولت خاتمی، باعث شد توسط قوهٔ قضاییه بازداشت شود. قوهٔ قضاییه بابت این فیلم، میلانی را به اقدام علیه امنیت ملی و فساد فیالارض متهم کرد که با پیگیریهای رئیسجمهور وقت ختم به خیر شد.
فیلم دربارهٔ زنی به نام فرشته با بازی نیکی کریمی است که همسرش بهعنوان نمایندهٔ ریاستجمهوری درگیر پرونده اعدام یک زن میشود و به این واسطه به سراغ دفترچه خاطرات فرشته میرود و متوجه میشود او در دوران دانشجویی جذب گروههای چپ شده و فعالیت سیاسی میکرده و در میان خاطرات فرشته با مردی به نام جاوید آشنا میشود ... در همین حین فرشته به شکل اتفاقی بار دیگر جاوید را پس از سالها میبیند و این سر زخمهای کهنه را باز میکند.
«نیمهٔ پنهان» هم یکی از مهمترین فیلمهایی بود که در دوران اصلاحات ساخته شد و همانطور که از واکنش قوهٔ قضاییه هم برمیآمد، از جمله فیلمهای سیاسی تند آن ایام بود. این فیلم اقتباسی از کتاب «بعد از عشق» نوشتهٔ فریده گلبو است. فیلمی که هم سیاسی و هم فمینیستی بود و به همین واسطه هم حاشیه برانگیز شد.
«نیمه پنهان» بعد از «دو زن» ساخته شد و پس از آن میلانی با کارگردانی «واکنش پنجم» از این سه فیلم یک سهگانه فمینیستی درآورد. سه فیلمی که به محدودیتهای زنان برای حضور در جامعه و سایهٔ سنگین شوهران آنها میپرداخت که چطور استعدادهای زنان را کور کرده و آنان را به انزوای و تنهایی در خانه میکشانند. به عبارتی اینها آخرین فیلمهای قابلتوجه میلانی هم بودند.