جستجو در سایت

1401/08/30 16:32

تحلیل مفاهیم و نمادهای پنهان فصل اول سریال اسرارآمیز 1899

تحلیل مفاهیم و نمادهای پنهان فصل اول سریال اسرارآمیز 1899
سریال 1899 نتفلیکس با تغییر دادن درک شخصیت‌هایش از واقعیت، پایانی اسرارآمیز و پیچیده به مخاطب ارائه می‌دهد که نیازمند تحلیل است و ما در اینجا با جزئیات به آن‌ها خواهیم پرداخت.

**متن حاوی اسپویل**

ترجمه اختصاصی سلام سینما – سریال «1899» محصول جدید نتفلیکس با مجموعه‌ای از اتفاقات عجیب‌وغریب و علمی – تخیلی دست از سر مسافران کشتی که به سمت نیویورک در حرکت است برنمی‌دارد.

 

در اینجا با جزئیات به تمامی نمادها و مفاهیم پیچیده سریال «1899» خواهیم پرداخت.

1899در هر اپیزود اتفاقات ماورا طبیعی بدون توضیح خاصی اتفاق می‌افتد و برای افزودن هیجان بیشتر به داستان، هر اپیزود با تعلیقی خاص به پایان می‌رسد و به‌تدریج داستان‌های پیش‌زمینه شخصیت‌های اصلی خود را باز می‌کند.

 

درحالی‌که سریال علمی – تخیلی و درام نتفلیکس به‌آهستگی به سؤالات مخاطب پاسخ می‌دهد، با گشایش هسته داستان خود بسیار جذاب عمل می‌کند.

انورین برنارد و امیلی بیچامدر میان تمام هرج‌ومرج‌های داستان، «1899» طراحی صحنه جالب، شخصیت‌های متنوع و تم‌های بی‌شمار دررابطه‌با جنسیت، مرگ، تعصب مذهبی و فاصله طبقاتی نیز ارائه می‌دهد.

 

با وجود تنها هشت اپیزود، دنبال‌کردن تمام اتفاقات سریال بسیار سخت است. در ادامه درباره پایان‌بندی سریال «1899» توضیحاتی خواهیم داد.

 

کشتی کربروس و پرومتئوس

کشتی کربروس لوکیشن اصلی در سریال «1899» است. پرومتئوس کشتی دیگری است که چهار ماه پیش از حرکت کربروس گمشده است. در اوایل سال 1899 مشخص می‌شود که کربروس کشتی عادی نیست و مجهز به تکنولوژی عجیبی است که برای مسافران آن قابل‌درک نیست.

1899داستان سریال «1899» با دریافت پیامی از طرف کشتی پرومتئوس گمشده دچار تغییر ناگهانی می‌شود. پس از پیداکردن تنها یک پسر به نام الیوت در پرومتئوس، افراد به کربروس باز می‌گردند، اما بعد متوجه می‌شوند شخص دیگری از پرومتئوس به نام دنیل سوار کربروس شده است.

 

پس از مرگ مسافران در کربروس، بی‌نظمی و هرج‌ومرج آغاز می‌شود. دنیل سعی دارد درک مائورا «امیلی بیچام» از واقعیت را تغییر دهد.

 

سریال «1899» در اپیزودهای پایانی به سؤالات ایجاد شده پاسخ می‌دهد و آشکار می‌کند که کربروس یک شبیه‌ساز است که واقعیت مسافران خود را تغییر می‌دهد. همه چیز از خاطرات گرفته تا ظاهر فیزیکی‌شان ساخته این شبیه‌ساز است.

 

از لحاظ اسطوره‌شناسی کربروس سگ سه سر نگهبانی است که در دنیای زیرین از گریختن مرده‌ها جلوگیری می‌کند. از آن جایی که این کشتی همانند زندانی برای مسافرانش است، شایسته این عنوان است.

 

اسم کشتی دیگر، پرومتئوس نیز از اساطیر یونان می‌آید. پرومتئوس کسی بود که برای دزدیدن آتش از کوه المپ (کوه خدایان) مورد عذاب و تنبیه ابدی قرار گرفت.

 

در این جا زندگی مسافران در چرخه‌ای از مشکلات شبیه‌سازی شده، همانند همان عذاب پرومتئوس است.

 

 چه کسی شبیه‌ساز را خلق کرد؟

در اپیزودهای نخستین سریال «1899» متوجه می‌شویم که پدر مائورا، هنری سینگلتون، مغز متفکر پشت این شبیه‌ساز است. به‌عنوان‌مثال، مائورا مدعی می‌شود که حافظه او و برادرش پس از پی‌بردن به آزمایش‌های سری داخل کشتی، توسط پدرشان دست‌کاری شده است.

1899در صحنه‌ای دیگر هنری سینگلتون در آرامش و از داخل اتاق خود مسافران کربروس را تحت نظر گرفته است. تمام این صحنه‌ها به این نکته اشاره دارد که هنری سینگلتون معمار این شبیه‌ساز است، اما در اپیزودهای پایانی متوجه می‌شویم که مائورا خالق آن است.

1899در دنیای واقعی و خارج از این شبیه‌ساز، مائورا به همراه همسر خود دنیل و پسرش الیوت زندگی می‌کرده، سپس سلامت پسرشان به دلیل یک بیماری ناشناخته تحلیل می‌رود. مائورا نمی‌تواند با این درد و رنج تحمیل شده به خانواده‌اش کنار بیاید.

 

بنابراین، در تلاشی برای بقای پسرش، خودآگاه او را وارد شبیه‌ساز می‌کند که مائورا و دنیل برخلاف مرگ پسرشان، در آن می‌توانند با الیوت بازی کنند و وقت بگذرانند.

 

«1899» مشخص نمی‌کند که چطور یک اتاق بازی به یک سیستم چندلایه پیچیده تبدیل شده است و این که هنری سینگلتون چگونه وارد داستان می‌شود. به نظر می‌رسد باگذشت زمان نیروهای دیگری نیز در این تکنولوژی دخالت کرده و بی‌نظمی به وجود آورده‌اند. هنری سینگلتون از تکنولوژی دختر خود سوءاستفاده کرده و برای مطالعه نقاط ناشناخته مغز انسان، شبیه‌سازی درون شبیه‌ساز اولیه ایجاد می‌کند.

 

مائورا در گفت‌وگویی با ایک در مورد مشکلات پدرش توضیح می‌دهد. این که مادرش به بیماری آلزایمر مبتلا شده و در برهه‌ای، دیگر اعضای خانواده خود را نمی‌شناخته.

 

پس از مرگ مادر مائورا، هنری سینگلتون برای کنار آمدن با غم ازدست‌دادن همسرش به مطالعه درباره ذهن انسان می‌پردازد، به امید این که شاید بتواند به جوابی درباره این بیماری دست پیدا کند.

1899باگذشت زمان، هنری سینگلتون با قربانی کردن دختر و پسر خود در این آزمایش‌های زیاده‌روی می‌کند. مائورا برای کنار آمدن با درد ازدست‌دادن پسرش به هنری پیشنهاد می‌دهد که حافظه‌اش را پاک کند و این برای هنری همانند یک تیر و دو نشان است.

 

زیرا در این صورت می‌تواند تکنولوژی مائورا را دست‌کاری کند و به نفع خود از آن بهره ببرد. هنری سینگلتون سپس متوجه می‌شود تنها مائورا کد فرار از شبیه‌ساز را در اختیار دارد.

 

هرم، سوسک و کلید

هرم پسربچه و کلید مائورا کدهای خروج از شبیه‌سازند. از آن جایی که مائورا حافظه خود را پاک‌کرده هیچ ایده‌ای درباره کلید ندارد، درصورتی‌که این کلید تمام مدت همراه او بوده است.

 

هنری سینگلتون مائورا را دائم وارد این شبیه‌ساز می‌کند برای این که شاید او محل نگهداری کلید به خاطرش بیاید. ممکن است هنری سینگلتون برای تحریک کردن حافظه مائورا از نماد هرم در جای‌جای کشتی استفاده کرده باشد.

1899شاید هم خود مائورا برای به‌خاطر آوردن مکان کلید از نماد هرم در درون شبیه‌ساز استفاده کرده است. مورد دوم محتمل‌تر است؛ زیرا یک کلید و هرم پشت‌ گوش پسرش الیوت خال‌کوبی شده است.

 

همانند هرم و کلید، سوسک کدی است که درهای بسته را باز می‌کند. اهمیت سوسک به یکی از خاطرات مائورا در دنیای واقعی باز می‌گردد. در این خاطره مائورا به الیوت می‌گوید سوسکی را که در شیشه گیر انداخته آزاد کند، زیرا می‌خواهد به پسرش یاد بدهد اگر چیزی را دوست دارد باید آن‌ها را رها کند. به همین دلیل سوسک در شبیه‌ساز به‌عنوان کدی برای گشودن درهای قفل شده و رهایی از آن‌ها تعبیر شده است.

 

دریچه و انعکاس گذشته

زیر تخت هر یک از مسافران دریچه‌ای قرار دارد که به اتاقی زیرزمینی می‌رسد و درنهایت به گذشته ناراحت‌کننده آن فرد مرتبط است. ازآنجایی‌که گذشته هر مسافر شبیه‌سازی شده، این دریچه به‌احتمال زیاد هیچ ربطی به دنیای واقعی آن فرد ندارد.

1899پس از این که دنیل کد را تغییر می‌دهد و مسافران شروع به گشتن در حافظه‌های شبیه‌سازی یکدیگر می‌کنند، این نکته محتمل‌تر جلوه می‌کند.

 

ویروس

در انتهای داستان، ساختارهای مشکی رنگی از دیوارهای کشتی بیرون می‌زند و هنگامی که ویرجینیا ویلسون به یکی از آن‌ها دست می‌زند، این ساختار در سرتاسر بدن او شروع به پخش شدن می‌کند.

ویروسهمانند چیزهای دیگر داخل شبیه‌ساز، این ساختار سیاه کدی است که نماد ویروس است. برای این که هنری نتواند چرخه را دوباره آغاز کند، دنیل از قصد سیستم را هک کرده و ویروس را وارد شبیه‌ساز می‌کند. به همین دلیل دنیل از سایر مسافران می‌خواهد که به دیوارها دست نزنند.

 

تمثیل غار افلاطون

در تمثیل غار، افلاطون سناریویی را در نظر می‌گیرد که در آن گروهی در غاری پشت به ورودی آن و رو به دیوار نشسته‌اند و آن دیوار تنها چیزی است که می‌توانند ببینند.

تمثیل غاربر آن دیوار سایه‌های دنیای واقعی پشت سر آن‌ها نمایان می‌شود، اما هیچ‌گاه به آن‌ها تصویر درستی از واقعیت ارائه نمی‌دهد. افراد داخل غار برخلاف محدودیت‌های موجود، واقعیت‌هایی که به آن‌ها اعمال شده را می‌پذیرند، زیرا این تنها واقعیتی است که می‌شناسند.

 

فیلم‌هایی چون «در میان ستارگان» (Interstellar) کریستوفر نولان، «جزیره شاتر» (Shutter Island) مارتین اسکورسیزی و حتی «ماتریکس» (The Matrix) خواهران واچوفسکی همگی به این تمثیل اشاره دارند.

 

هنری سینگلتون متوجه می‌شود مائورا در جوانی به تمثیل غار افلاطون علاقه شدیدی داشت. به‌احتمال زیاد ایده ساخت واقعیت‌های جایگزین و یا سایه‌هایی از واقعیت، از طریق شبیه‌ساز از این جا به او الهام شده است.

 

اگرچه پس از این که مائورا حافظه خود را از دست داد، هنری کنترل شبیه‌ساز او را به دست گرفت و حامل واقعیت شد، درصورتی‌که شبیه‌ساز مائورا تنها به سایه‌ای روی دیوار بدل گردید. از آن‌جایی‌که هنری سینگلتون نیز بخشی از این شبیه‌ساز است، تمثیل افلاطون در سریال «1899» یک چرخه بی‌انتهاست و در آن رهبر شبیه‌ساز مشخص نیست.

 

سرنگ‌های سیاه‌وسفید هنری

همانند تمام اشیا داخل شبیه‌ساز، هر دو تزریق کدهایی برای هدفی خاص هستند. کاربرد آن‌ها همانند قرص‌های قرمز و آبی فیلم «ماتریکس» است.

1899هنری سینگلتون برای دوباره تنظیم کردن خاطرات مائورا و فرستادن او به شبیه‌سازی جدید از سرنگ سیاه استفاده می‌کند. در عوض برای ذخیره کردن خاطرات خودش و درک واقعیت از سرنگ سفید استفاده می‌کند.

 

 

کنترل شبیه‌ساز مائورا توسط کریان

در انتهای سریال «1899» هنری سینگلتون به هرم و کلید دست پیدا می‌کند، اما دنیل یک گام از او جلوتر است. دنیل کد سرنگ‌ها را به‌گونه‌ای تغییر داده که وقتی مائورا آمپول سیاه را می‌زند وارد اولین شبیه‌ساز خود یعنی اتاق بازی الیوت می‌شود.

کریاندنیل در این جا به مائورا می‌گوید که کد کلید را به انگشتر لورا و کد هرم را به اسباب‌بازی در اتاق الیوت تغییر داده است. مائورا با استفاده از کدهای جدید بالاخره از چرخه شبیه‌ساز خارج می‌شود.

 

دنیل به مائورا هشدار می‌دهد که برادر او کریان کنترل شبیه‌ساز در دست گرفته است. پس به نظر نمی‌آید که داستان به پایان خود نزدیک شده باشد.

 

هویت و هدف کریان در سریال «1899» مشخص نیست، اما در انتهای فصل اول مشخص می‌شود که او در بالاترین نقطه هرم ایستاده و شاید تنها کسی باشد که بتواند واقعیت را بدان گونه که هست تجربه کند. سایرین تنها سایه‌هایی از واقعیت که کریان می‌خواهد ببینند را می‌بینند. 

 

آیا مائورا موفق به فرار از شبیه‌ساز شد؟

پس از این که مائورا از شبیه‌ساز خارج می‌شود، در ایستگاه فضایی که سایر مسافران به دستگاهی متصل شده‌اند، بیدار می‌شود. این نکته نشان‌دهنده این موضوع است که هیچ‌کس در کشتی کشته نشده است.

1899بر صفحه‌ای نام این ایستگاه فضایی و سال فعلی نوشته شده است: "پروژه پرومتئوس، سال 2099" بر صفحه پیام خوش آمد گویی به مائورا از طرف کریان ظاهر می‌شود: "به واقعیت خوش آمدی." زیرا کریان از فرار خواهرش مطلع است.

 

از آن جایی که فصل نخست سریال «1899» پس از این صحنه به پایان می‌رسد، مشخص نیست که مائورا از تمام شبیه‌سازها گریخته و یا تنها وارد شبیه‌ساز دیگری شده است.

 

ایستگاه فضایی هم‌نام با کشتی پرومتئوس است پس احتمال شبیه‌ساز بودن آن وجود دارد. نکته دیگری که به این موضوع قدرت می‌بخشد جمله‌ای است که کریان برای مائورا روی صفحه می‌گذارد: "امیدوارم قهوه‌ات قبل از واقعیت بر تو اثر کند."

 

کمی پیش‌تر انکر و رامیرو همین جمله را در سرتاسر کتابی در اتاق کنترل کشتی پیدا می‌کنند. اگرچه «1899» هیچ‌گاه اهمیت این جمله را مشخص نمی‌کند. گویی این جمله یک‌جور شوخی از طرف کریان با زندانی‌هایش است.

 

کریان با این جمله به مائورا در ایستگاه فضایی خوش آمد می‌گوید، پس این امکان وجود دارد که کریان او و سایر مسافران را در فصل دوم، وارد یک شبیه‌ساز اسرارآمیز دیگر بکند. 

 منبع: Collider , Screenrant

فیلم های مرتبط

افراد مرتبط