نگاهی به سریال کنکل؛ یک سرقت نه چندان منطقی
.jpg?w=1200&q=75)
اختصاصی سلام سینما - «کنکل» به کارگردانی رامتین لوافی و تهیهکنندگی محمد مسعود با بازی صابر ابر، هانیه توسلی، پدرام شریفی، مهدی پاکدل و ستاره پسیانی اولین سریال پلتفرم تازه تاسیس استارنت است که داستانی معمایی دارد.
داستان «کنکل» در مورد چند نفر از کارکنان یک کارخانه بزرگ است که با هماهنگی با هم، مواد اولیه کارخانه را به سرقت برده و به صورت آزاد میفروشند. سکانس اول با صحنه بازجویی کارگران شروع میشود. یک بشکه از مواد اولیه به سرقت رفته و پلیس وارد عمل شده تا سارق را از میان پرسنل کارخانه پیدا کند.
بیشتر بخوانید:
مظنون اصلی ابی جندقی با بازی صابر ابر یکی از کارگردان شرکت است که به دستکجی معروف است و شب قبل از سرقت هم در کارخانه دیده شده اما پلیس در بازجویی از او شکست خورده و مشخص میشود که شب سرقت در پمپ بنزین بوده است.
فیلم در سکانسهای ابتدایی قسمت اول کند پیش میرود اما در نهایت در سکانسهای پایانی وقتی مشخص میشود که گوهری (مهدی پاکدل) مدیر بخش تولید، سرکارگر (پدرام شریفی)، ابی و زن حاملهاش (ستاره پسیانی)، و سارا (هانیه توسلی) همگی با هم همدست هستند به نقطه اوج خود رسیده و تعلیق مورد نیاز برای تماشای قسمت بعد را مهیا میکند.
نبود شخصیت سمپاتیک
«کنکل» داستان درگیر کننده و معمای جذابی دارد. البته داستان مثل هر سریال و فیلم در ژانر پلیسی و معمایی باگهایی هم دارد که قابل چشمپوشی است. لوافی بدون وقتکشی قصهاش را جلو میبرد و سکانس به سکانس مخاطب را سورپرایز میکند. اما چیزی که «کنکل» از آن رنج میبرد این است که فیلم به شخصیتهای خود نزدیک نمیشود.
باید گفت همه این پنج نفر شخصیت اصلی محسوب میشوند و همین مورد باعث ضعف در شخصیتپردازی میشود و شخصیتها در حد تیپ باقی میمانند و این صرفا کشش داستان است که باعث میشود مخاطب با داستان همراه شود.
نبود نیروی محرکه
دلیل اینکه این اشخاص تصمیم به همکاری برای این سرقت بزرگ میگیرد تا جایی که سریال پخش شده (پنج قسمت ابتدایی) مشخص نشده است. در حالی که این مورد باید در قسمتهای ابتدایی پرداخته شود. چرا باید مدیر تولید یک کارخانه تصمیم به دزدی بگیرد؟ چه شرایطی باعث میشود او ریسک رسوایی و اخراج را بر جان بخرد و چنین تصمیمی بگیرد؟ آیا میخواهد از صاحب کارخانه انتقام بگیرد؟ مشکل مالی دارد؟ چه اتفاقی میافتد که زنی حامله با یک باند سرقت همراه میشود و حتی وقتی شوهرش از سرقت دوم منصرف میشود نظر او را عوض میکند؟
این سوالات شامل شخصیتهای دیگر داستان نیز میشود. انگار همه شخصیتها صرفا برای شوخی و سرگرمی دزدی میکنند و در حال بازی هستند و یا اینکه در جهانی که آنها زندگی میکنند دزدی نیز کاری شریف و قابل احترام است. اینکه چه چیزی باعث شده آنها تصمیم به چنین ریسک بزرگی بزنند مشخص نشده است.
این مورد، ضعف بزرگ داستان جذاب «کنکل» است و باعث میشود رفتار شخصیتها و به آب و آتش زدنشان برای بیننده قابل درک نباشد و بین مخاطب و شخصیت فاصله بیفتد و مخاطب نتواند با شخصیت همراه شود.
استفاده بیش از حد از فلش بک
در حالت کلی استفاده از فلش بک زمانی منطقی است که فیلمساز چارهای جز آن نداشته باشد و نیاز باشد اطلاعات مهمی را به مخاطب ارائه دهد. در مورد «کنکل» استفاده زیاد از فلش بک و چند پاره بودن زمان و تکرار بعض از سکانسها کمکی به پیشبرد داستان نکرده و بیشتر، آن را شلخته کرده است.
ساختار روایی اپیزودیک، غیر خطی یا موازی، داستانی را میطلبد که در این قالبها بگنجد و نمیتوان داستانی که سیر طبیعی و ترتیبی دارد در قالبی دیگر ساخت.
به عنوان سخن آخر «کنکل» سریال سرگرمکنندهای است که میتواند مخاطب را با خود همراه کرده و در هر قسمت با سلسله رویدادهای فکرشدهاش، او را غافلگیر کند اما با شخصیتپردازی بهتر و نزدیک شدن به کاراکترها و ایجاد نیاز دراماتیک برای اکت بزرگ داستان (سرقت) میتوانست سریال بهتری باشد.
نویسنده: الهام کوهی





