بزرگترین لزوما بهترین نیست!

محمد رسول اللّه ، تبدیل شد به بزرگترین پروژه سینمایی ایران با هزینه ای بسیار بالا برای تولید. که نکاتی دارد که ما را یاد سینمای خارج از ایران می اندازد ، هزینه ای که برای فیلم های ایرانی بی سابقه است. مدت زمان سه ساعته فیلم که معمولا در ایران حد استاندارد آن از یک ساعت و نیم تجاوز نمی کند. هزینه ای که برای سینمای ایران بی منطق به نظر می رسد. اما همه دست به دست هم دادند تا این فیلم بفروشد. از روز اول شروع کنیم. که دو سال پیش رکورد فروش روز اول اکران را جا به جا کرد. تعداد سالن ها و تعداد سانس هایی که به این فیلم اختصاص داده می شد. کمی فراتر از خواست مخاطب بود. و مخاطبی که می خواست آن روز به سینما برود چاره ای جز انتخاب این فیلم نداشت. از طرفی افزایش قیمت بلیط و تمهیداتی دیگر که برای فیلم های ایرانیِ دیگر کمتر یا حداقل با توجه کمتری شکل می گرفت. مانند فرستادن سینما به روستاها و ... . و حالا هم که دو برابر شدن قیمت فیلم (در شبکه نمایش خانگی) به بهانه اضافه شدن یک دی وی دی. ولی همه اینها جواب داد و این فیلم تبدیل شد به پر فروش ترین فیلم در سال 94. فیلمی که جلوتر از انتظار ایرانیان بود اما نمی توانست مخاطب را با خود همراه سازد. این میزان از هزیه برای یک فیلم در ایران رکوردی بر جا گذاشت که انتظار نمی رود تا چندین سال پیش رو ، حتی کسی بتواند به آن نزدیک شود. اما این هزینه ها به کرسی نشسته اند. در فیلم همه چیز مسحور کننده است. طراحی فضای فوق العاده فیلم که با نماهای لانگ شات به رخ کشیده می شوند. طراحی لباس های فوق العاده. همه چیز به قدری با جزئیات کنار هم چیده شده اند ، که مخاطب در فضای فیلم غرق شود و راحت به 1400 سال قبل باز می گردد. فیلم برداری و موسیقیای که نمی توان به راحتی از آن دل کند. آن هم به لطف بزرگانی از دنیا که اسکار در کارنامه شان دارند ویتوریو استورارو (مدیر فیلمبرداری) و اِی آر رحمان (موسیقی). همه چیز به نحوی کنار یکدیگر چیده شده است که چشم مخاطب را می قاپد و برای خود می کند. پروژه ای عظیم که کاملا یک دنیا در 1400 سال قبل را به بهترین شکل ممکن تصویر می کند. اما چرا این پروژه عظیم نمی تواند رضایت مخاطبین را به همراه داشته باشد؟ محمد رسول اللّه ، هدف خود را مشخص نمی کند. و فیلم فقط روایت کننده دوره ای از زندگی پیامبر است. و طی این سال ها اتفاقاتی افتاده که همه تصویر می شوند. و انواع روایت ها و قصه ها را مخاطب می بینید. و این باعث شتابزدگی فیلم می شود. زیرا قصه ای تمام می شود تا قصه بعدی شروع شود. و شاید مخاطبی که قصه ها را قبلا نشنیده باشد در حین دیدن فیلم سردرگم شود. زیرا برای پرداخت داستان باید بیشتر کار می شد. وقتی هدف اصلی فیلم مشخص نباشد ، نمی تواند برای مخاطب تاثیر گذار باشد. و این موجب می شود تا هیچ کدام از تعلیق ها به کرسی ننشینند. و مخاطب به راحتی می تواند هر لحظه از فیلم دل بکند. یکی دیگر از عامل ها اصلی موفق نبودن فیلم از نگاه مردم ، مدت زمان طولانی آن است. مخاطبی که فیلم دو ساعته برای او طولانی محسوب می شود ، سه ساعت برای او بیش از حد کش دار به نظر می رسد. این فیلم از منظر روایت و قصه نمی تواند مخاطب را جذب کند و فقط مخاطبان را از دید بصری می تواند مسحور کند. این فیلم قطعا قدمی بزرگ رو به جلو برای سینمای ایران محسوب می شود. اما ای کاش در فیلمنامه توجه بیشتری می شد تا زحمات 8 ساله گروه و هزینه های که سنگینی که برای فیلم شد ، هدر نرود.