گیج ، نامشخص ، خسته کننده
گیج ، نامشخص ، خسته کننده
نقدی بر فیلم « قاتل اهلی »
مسعود کیمیایی بزرگ در 76 سالگی تمام تلاش خودش را کرده که فیلمی بسازد که هم زمانه امروز را هدف گرفته باشد و هم حرفهای کیمیایی وار خودش را مثل همیشه بگوید و دیالوگ های جوانمردی و مردانگی را در غالب خلق خوی مرام مسلکی که زمانی در رضا موتوری و قیصر گفته بود را به سبک امروزی بیان کند اما ...
اما مشکل اساسی چیست ؟ و اصلا فیلم قاتل اهلی چه چیزی برای ارائه دارد ؟ تقریبا داستان در دو محور پیش میرود که تلاقی دو محور و گسست دو محور در ادامه فیلم هیچ بیان داستانی قابل فهمی ندارد ، فیلم از محور اول به دکتر سروش شخصیت مومن ، حاجی زمانه که در حوزه نفت سرمایه گذاری میکند و کارخانه دارد می پردازد و در محور دوم به خواننده جوان که کنسرت میدهد و عاشق دختر این حاجی است پرداخته میشود که در واقع جایی هر دو شخصیت با هم تلاقی میکنند اما مشکل اینجاست داستان این خواننده هیچ برای گفتن ندارد و هیچ برای احساس متقابل بیننده ، پر از نماهای لانگ و مدیوم از کنسرت های این پسر و خوانندگی که اصولا برای پیشبرد داستان تکیه بر متن اهنگ دارد که بازهم متن آهنگ در بیان داستانی الکن نشان داده میشود .
مثلا در نمایی ما مشکلات حاجی یا همان دکتر سروش را میبینیم که با زدبند های سیاسی و مطبوعاتی درگیر است و بعد یک جامپ کات به کنسرت و خوانندگی این جوان به اسم بهمن (پولاد کیمیایی) ، در واقع شخصیت بهمن کاملا در فیلم اضافیست و اصلا بود و نبودنش چیزی از داستان اصلی فیلم کم نمیکند و حتی شاید با نبودنش فیلم کمی بهتر شود ، با این حال کیمیایی بزرگ در این فیلم نیز به نظر نگارنده شکست میخورد .
کارگردان با اینکه تلاش برای بیان تصویر امروزی یک دغدغه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در جامعه را دارد اما متاسفانه فیلم بیان دغدغه مندی ندارد و بیشتر تکیه بر دیالوگ های بی محتوا و نامشخص دارد ، و عملا انگار کارگردان به دنبال نقب زدن به گذشته دور فیلمهای خود همانند رضا موتوری و قیصر است و دلش برای آن دوران تنگ شده ، با اینکه فیلم کیمیایی وار است و قطعا بعد از دیدن فیلم ناخودگاه متوجه میشوید قهرمان فیلم ، همان رضا موتوری است که اینبار به جای موتور خود ، پشت بنز نشسته است ، ولی آن بیان احساسی و بازی عالی بهروز وثوقی را نمیتوان اصلا با امیر جدیدی مقایسه کرد .
فیلم گیج است و قطعا در گیجی مطلب خود مانده ، دکتر سروش بینا بین حاجی بودن یا لات بودن یا یک رزمنده جبهه بودن و یا یک شخصیت مومن با خدا بودن مانده است ، شخصیت دکتر سروش (پرویز پرستویی) همانند یک لات قبل از انقلاب سخنوری میکند و از پشت پرده فساد نفتی و بانکی میگوید ، در جایی همچون یک مومن با خدا به مسجد پناه میبرد ، در جایی حرف هایی از جنگ و مین میزند و در جایی دیگر دم از حافظ و شاعرانگی میزند ، متاسفانه شخصیت آنچنان که باید در گیجی کارکتر سازی مانده است .
یا کارکتر قهرمان قصه که به عنوان قاتل اهلی همه کاری برای حاجی ما میکند ، در جایی نگاه عاشقانه دارد ، در جایی بیان مرام و مسلکی دارد ، در جایی همه چی بلد و کارپرداز است ، و در جایی قاتل .
اما چرا قاتل اهلی ، قاتل نیست ؟ و قهرمان داستان ما دوگانگی بین قاتل بودن و قهرمان بودن را نشان میدهد ؟ در سکانسهای آخر قهرمان داستان ما متوجه میشود که وکیل دکتر سروش برای نابودی او نقشه کشیده و در پشت تلفن او متوجه میشود که آن وکیل در استخر است در اینجا خیلی راحت صحنه به استخر مورد نظر کات میخورد و میبینیم که قهرمان داستان در زیر آب قایم شده که وکیل را بکشد ، قطعا در فیلمنامه باید به این اندیشیده شود که چطور آن استخر را پیدا کرده ؟ و چطور با این سرعت خودش را به استخر رسانده و دقیقا در همان استخر خودش را پنهان کرده ؟ شاید این ایرادات کمی ایرادات لپی به نظرآید اما منطق داستانی و سینما یک بیان تصویری است نه یک بیان قصه گو یک بعدی پس باید تمهیداتی برای این سکانس در نظر گرفته میشد . در ضمن از قبل قهرمان داستان ما با اینکه نمایی از قلدری و چاله میدانی از خود به جای گذاشته است اما نمیتوان این نما از کارکتر یک نمای قاتل باشد و لازمه قاتل بودن را اصلا ندارد ، در این وصف قتل و قاتل کاملا ناهمخوان است و عملا چیزی به نام قاتل اهلی بیشتر بیان گفتاری دارد تا بیان تصویری به پویایی سینما و حرکت و تصویر .
با این حال فیلم به شدت خسته کننده است مخصوصا سکانس های کنسرت و عشق بی هویت خواننده به دختر دکتر سروش که کاملا هیچ ندارد . یا حال و هوای طولانی بی دیالوگ دختر دکتر سروش در اتاقش ، یا نامشخص بودن شخصیت «نور» در فیلم که تا اخر فیلم به دکتر سروش کمک میکند و تا اخر فیلم ما متوجه نمیشویم این پیر اندیشمند چیکاره است ؟ و اصلا هدفش از کمک کردن به دکتر سروش چیست ؟
با اینکه برای استاد کیمیایی بزرگ باید سر تعظیم فرود آورد ، اما با کمال تاسف فیلم به شدت بد و خسته کننده است و دیدن آن به هیچ وجه توصیه نمیشود .