جستجو در سایت

1397/11/14 00:00

«درک فرایند های معنا ساز» الزام تماشای «ناگهان درخت»

«درک فرایند های معنا ساز» الزام تماشای «ناگهان درخت»

 

برای جامعه سینما :محسن سلیمانی فاخر/ما  یاد گرفته ایم که داستان را بر مبنای «محتمل بودن» قضاوت کنیم و به تجربه  های معمولی و قابل پیش بینی خودمان رجوع کنیم .درک مخاطب از محتمل بودن هم  براساس زندگی خیلی محدود شخصی است.فیلم «ناگهان درخت» از آن دسته  فیلم  هایی است که با  قضاوت های تند و سریع  برخاسته از  جهان زیسته منتقد یا  مخاطب درک و تحلیل می شود.هرگاه در داستان از موقعیتی هر چند غیر رئال صحبت  می شود قصد است تا حقیقتی بیان شود و حقیقت در همه تجربه های انسانی وجود  دارد همانی که در «ناگهان درخت» از زبان راوی روایت می شود. فیلم «صفی  یزدانیان« شاید قصه ای  دارد که در بیان برداشت کلاسیک قصه ای نخ نما داشته  باشد اما هر بار که  قصه ای بیان می شود انسانیت تازه ای به آن بخشیده می  شود ،همان که از هر زبان که می شنوی نامکرر است.

به زعم «هگل »روح از خمیره خود اثار هنری  زیبایی می افریند و همچون حلقه میانیجی بین «محسوسات بیرونی محض و گذرا» و«  تفکر محض» میان طبیعت و واقعیت اشتی برقرار می کنداز این رو فیلمساز فیلمش  را مملو از کهن الگوها می کند ،ویژگی هایی روانی که همه انسانها تاویل  پذیر است «دریا »کهن الگوی زندگی است که در سکانس های اخرین فیلم تولد و  مرگ را کنار دریا نشانه می دهد یا «سفر»  که ارکه تایپ تفحص درعمر است .همه  ادما ی «ناگهان درخت» در حال سفرند . دو زوج به سفری درونی عازمند و به  دنبال شناخت هزار توی خود هستند. فرهاد و همسرش در فیلم «غریبه اشنا»یند  .انها چون زوج« در دنیای تو ساعت چند است» در سفر «خود شناسی» مشغولند  به  عبارتی «موتیف» فیلم در شناختن و نشناختن است ،همان گونه که  انها زوج بچه  دار را خوشبخت می دانند در نهایت زندگی شان به طلاق منجر می شود .

«درخت »در فیلم دارای شخصیت است و مبین  حیات دوباره ادمی است  که می تواند نماد زن هم باشد ،بازی با نور در سیاهی و  سفیدی نشان از باز افرینی ومعلق بودن بین دانستگی و ندانستگی دارد  ازین  رو« ناگهان درخت» را باید به صورت  اثری بینامتنی تحلیل کردچرا که ارجاعات  در فیلم نشان  می دهد که همه رویدادهای ارتباطی به نوعی به رویدادهای پیشین  مربوط و از انها بهره می گیرد. مخاطب و منتقد می بایست ناگهان درخت با  تاکید بر متن پنهان و روابط بینامتنی توجه و ادراک  کند  تا از تماشای فیلم  برداشت هایی عاید ش شود و به باز افرینی بپردازد.

«ناگهان درخت »اثری مدرنیسم است که زمان  خطی ندارد و زمان روایی است .روایت تابعی از ذهن است، زمان و مکان بیرونی   مهم نیست و اصل قصه یک سفر درونی است .کاوش جهان از منظر ذهنی  است و عینیت  ِ موجود نقشی ثانوی دارد که اگر تماشاگر بر ان تاکید کند به سیاهی می رود .  «فرهاد» در فیلم کاوشگری است که گذشته را می کاود .مادر کاوی هم از مستثنی  نیست، واکاوی دوران کودکی  ،قرار گرفتن داستان فیلم در هاله ای از ابهام  و  فراوانی نماد در فیلم همچون درخت ، به یاد و به خاطر آوردن ،وجود مکان های  قدیمی ونوستالوژیک ، عکس  و سوار شدن داستان یا حتی ضد داستان در تخیل  شخصیت و مهمتر از ان نام «فرهاد» که استعاره از فرهاد ناکام قصه هاست   نشانه هایی از سینمای مدرنیسم است.

 از سویی همانطور که  یکی از نحله هایی که  بر مدرنیسم تاثیر دارد روانکاوی است ما در فیلم می بینم که فرهاد در سه  دوره تاریخی زندگی خود را از کودکی  تا حال برای روانکاو تعریف می کند   .عکس  و هدیه  به عنوان یادگار خواهی در فیلم بیان می شود نشان از نوعی عشق  ورزی فرهاد است که جایگزین فرد می کند.تماشای ناگهان درخت زمانی برای  مخاطب جایگاه و ارج و قرب دارد که تماشاگر نقش فعال داشته باسد و در به  وجود آوردن معنای فیلم مشارکت کند چراکه  در سینمای شاعرانه به دلیل حذف  بخشی از پیرنگها بایستی بخش محذوف را با شواهد و قرائت استخراج کرد .تماشای  چنین فیلمی در قالب یک اثر هنری انسان را تفحص گر ،جستجو گر و کاوشگر می  سازد .برای درک ناگهان درخت و برای تعمیم نشانه ها و ادراک و کشف معنای  بینامتنی باید بیش از یکبار به تماشا نشست..