جستجو در سایت

1401/10/29 21:52

جشنواره‌های سینمایی، عامل جهش یا مانع پیشرفت؟

جشنواره‌های سینمایی، عامل جهش یا مانع پیشرفت؟
   توجه به مسئله حضور سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی از زمانی جدی شد که روز به روز بر شمار فیلم‌هایی که در جشنواره‌های مختلف شرکت می‌کردند و بیش و کم جوایزی دریافت می‌کردند افزوده شد. همزمان که...

  

توجه به مسئله حضور سینمای ایران در جشنواره‌های جهانی از زمانی جدی شد که روز به روز بر شمار فیلم‌هایی که در جشنواره‌های مختلف شرکت می‌کردند و بیش و کم جوایزی دریافت می‌کردند افزوده شد. همزمان که اقبال فیلم‌سازان و سینماگران برای راه یافتن به جشنواره‌های خارجی افزوده می‌شد، استقبال مخاطبان از فیلم‌هایی که روی پرده می‌رفت کمتر و کمتر می‌شد و دلیل اصلی آن نیز افت کیفی محصولات سینمایی بود. این روند سال به سال شدت بیشتری می‌گرفت و به واگرایی سینماگران و مخاطبان داخلی از یکدیگر دامن می‌زد.

این وضعیت اما موافقان و مخالفان سرسخت خود را تا به امروز داشته است به طوری که عده‌ای حضور آثار سینمایی ایران در جشنواره‌های خارجی را عامل شناخته شدن و اعتبار سینمای ایران و هموار شدن مسیر پیشرفت در عرصه‌های جهانی می‌دانند. این‌ دسته معتقدند که تماشاگران بیرون از ایران، رگه‌های انسانی و عواطف و احساسات ناب گمشده‌شان را لابه‌لای تصاویر فیلم‌های ایرانی جست‌وجو می‌کنند. همچنین حضور آثار ایرانی در جشنواره‌های برون مرزی این امکان را برای کشور فراهم می‌کند که پیشرفت‌هایی که در زمینه‌های گوناگون کرده‌ایم را در قالبی تصویری به جهان عرضه داریم. به عنوان مثال رسول صدر عاملی پس از آن که فیلم دختری با کفش‌های کتانی را به جشنواره‌های اروپایی برد در مصاحبه‌ای می‌گوید: «زمانی که من این فیلم را به اولین جشنواره اروپایی بردم، حیرت کردند از اینکه تمدن شهری می‌بینند و در فیلم من آپارتمان هست، ماشین هست، برج هست و نظایر آن. اصلاً چیزی از شهر در مجموعه فیلم‌های قبلی ندیده بودند. مشتی فیلم‌های روستایی، یک سری فیلم‌های کودک و یک سری فیلم‌های فقر و تنگدستی دیده بودند و وقتی دیدند قهرمان محوری فیلم ما دختری شانزده هفده ساله است، گفتند که انگار آن بچه‌ها بزرگ شده‌اند و از این به بعد باید سینمای بزرگ‌ترها را ببینیم. چاره‌ای نداشتند جز اینکه بپذیرند». 

اما در نقطه مقابل، برخی دیگر حضور پررنگ در جشنواره‌های خارجی را خودفروشی به غرب می‌دانند و یک اقدام سیاسی برای بد جلوه دادن وضعیت کشور و مردم به بیگانگان. از دید این طیف، جشنواره‌ها اساساً سیاسی هستند و بر مبنای نیات سیاسی کشورها به راه می‌افتند. این رفتارهای سیاسی را حتی می‌توان در کنفرانس‌های مطبوعاتی فیلم‌سازان نیز مشاهده کرد. زمانی که از کارگردانان مطرح اروپایی و آمریکایی، سؤالاتی سینمایی با محوریت فیلم پرسیده می‌شود و از کارگردانان ما سؤالاتی سیاسی و اگزوتیک. 

طرفداران این دیدگاه دلایل مختلفی را در خصوص استقبال غربی‌ها و به ویژه اروپاییان از سینمای ما ارائه می‌دهند و یکی از مهم‌ترین آن‌ها ناشی از مقابله سینمای اروپا با هالیوود است. در زمانه‌ای که سینمای آمریکا با سه ویژگی خاص خود یعنی سکس، خشونت و تکنولوژی هجومی همه جانبه را به سینمای جهان از جمله اروپا داشته است، نخبگان سینمای اروپا به دنبال سپری برای مقابله با این هجمه هستند. در این شرایط، سینمای کشورهایی مانند ایران که ویژگی‌های مذکور را ندارند مستقل از آن که چقدر سینمای خوبی است یا نیست نقش مهمی در این مقابله ایفا می‌کنند. روزنامه‌نگار و منتقدی آمریکایی نوشته است: «فکر می‌کنم دلیل رضایت جوامع بین المللی از فیلم‌های ایرانی این باشد که به طرز دل‌چسبی با تولیدات هالیوودی تفاوت دارند، بر ارزش‌های انسانی تأکید دارند و به ترویج خشونت، سکس و تکنولوژی نمی‌پردازند». یا در جای دیگر، منتقدی آلمانی می‌گوید: «کندی حرکت روایی این فیلم‌ها درست در نقطه مقابل سرعت روایت‌گری غربی و آمریکایی قرار می‌گیرد. سادگی سینمای ایران موفق شده است مضمون‌های پیچیده را به تصویر بکشد». باز هم می‌توان مطالبی از این دست را یافت که به نوعی حاکی از مقاومت در برابر تعرض سینمای آمریکاست. بنابراین به عقیده موافقان این دیدگاه، این یک جور التیام فلسفی و اجتماعی برای آن‌ها محسوب می‌شود در شرایطی که دچار افسردگی از تعرض هالیوود هستند.

دو پرسش و مسئله در این جا مطرح می‌شود. نخست اینکه اساساً فلسفه وجود و تأسیس جشنواره‌های متعدد چیست؟ و دوم آنکه چه کنیم تا فیلم‌های ملی، مطلوب و مورد پذیرش خودمان را به جشنواره‌ها تحمیل کنیم؟ و نه اینکه جشنواره‌ها به فیلم‌سازان ما سمت‌وسو دهند و در نهایت دست به گزینش آثاری خاص برای مطرح شدن در آن سوی آب‌ها زنند. به عبارتی دیگر، از وضعیت انفعال خارج شویم و بتوانیم نقش دلخواه خود را ایفا کنیم.

به نظر می‌رسد که یکی از اصلی‌ترین دلایل ایجاد جشنواره‌های سینمایی شناسایی استعدادهای مختلف و معرفی آنان باشد. همچنین دیده شدن بهتر و بیشتر یک سری از آثار، تشویق و ترغیب سازندگان آن، ایجاد گفتمان فرهنگی و ... را نیز می‌توان از دیگر دلایل ظهور جشنواره‌های مختلف دانست. اما مسئله مهم‌تر اینجاست که تمام این تلاش‌ها در نهایت برای چه صورت می‌گیرد؟ مگر غیر از آن است که هنر هفتم بدون مخاطب نمی‌تواند سرپا باشد. آیا می‌توان سینما را بدون تماشاگر معنا کرد؟ آیا عمده مسئولیت جشنواره‌ها آشتی دادن مخاطبان با سینما نیست؟ 

امروز در شرایطی قرار داریم که جشنواره‌های مختلفی که قرار بود پلی میان سینما و مخاطب باشند خود تبدیل به مقصد نهایی شده‌اند. هر چه از نظر زمانی جلوتر آمدیم از کیفیت جشنواره‌ها کاسته و به کمیت آن افزوده شد. چرا راه دوری برویم و سراغ تعدد جشنواره‌ها در خارج از کشور را بگیریم وقتی در داخل سرزمین خودمان هر از چندی یک جشنواره قد علم می‌کند و می‌شود رؤیای فیلم‌سازان ما. چه شد که یادمان رفت فیلم باید مخاطب عام داشته باشد؟ چه شد که مخاطب آثارمان به چند داور جشنواره تقلیل پیدا کرد؟ و مهم‌تر از همه چگونه شد که نتوانستیم پاسخ مناسبی به نیازهای فیلم‌سازان خود در داخل بدهیم؟

وقتی به فیلم‌سازان بزرگ جهان از کوروساوا و ساتیا جیت رای گرفته تا برگمان و رنوار می‌نگریم، این مطلب محرز است که آنان ابتدا در دل ملت خودشان جا گرفته بودند. ملت، فرهنگ و زبان خودشان را فهم کرده بودند و بعد از مرزهای ملی گذشتند و به زبانی جهانی در عرصه هنر رسیدند. بنابراین، بزرگان سینما با گذر از یک سینمای ملی به سینما و زبان جهانی رسیدند. در آثار آنان اگر تیتراژ را هم نبینیم می‌توانیم از نوع شخصیت‌پردازی‌ها، میزانسن، محل قرارگیری دوربین و ... متوجه شویم که آثار متعلق به کجاست. به عبارت دیگر، آنان به فرم ملی رسیده بودند. اما اینجا در کشور خودمان و حتی جشنواره‌های داخلی، فیلم‌سازان به گونه‌ای آثار خود را تهیه و ارائه می‌کنند که اگر فردایش خواستند آن را به غرب بفرستند رنگ و بویی از هویت ملی و دینی در اثر نباشد. این مطلب از طراحی لباس بازیگران تا دیالوگ‌هایی که رد و بدل می‌شود نیز هویداست.

زبان جهانی را می‌توان زبان فطرت دانست. اگر من بتوانم در اثر هنری خودم، در نقاشی، موسیقی، شعر، نمایشنامه و ... بر مبنای فطرت حرف بزنم، آن حرف را می‌توان جهانی دانست چراکه فطرت انسان‌ها گرایش‌های مشترکی را در بر می‌گیرد. اما امروز خبری از سینمای ملی و مخاطب ملی نیست. وقتی فیلم‌سازان ما توان جذب مخاطب داخلی را ندارند و نمی‌توانند زبان مشترکی با مردمی که میانشان زندگی می‌کنند بیابند چطور می‌توان انتظار داشت که به زبانی جهانی در عرصه سینما برسیم؟ 

هرچه استقبال جشنواره‌های خارجی از آثار ما بیشتر شد، گسست فیلم‌سازان ما با منابع تغذیه خویش یعنی مردم و فرهنگ سرزمین‌شان نیز بیشتر و عمیق‌تر شد. استقبال‌های سریع و متعدد جشنواره‌ای چه در خارج از مرزها و چه در داخل باعث شد که فیلم‌سازان ما، مسیر و سیر طبیعی فیلم‌سازی از جمله تأمل، تفکر و مطالعه و ... را طی نکنند و تنها برای کسب جایزه اثری بسازند و ارائه کنند. ما تا تصویر واقعی ملت را نداشته باشیم، سینمای ملی هم نداریم و تا وقتی سینمای ملی نداشته باشیم، سینمای جهانی هم نخواهیم داشت حتی اگر انبوهی تندیس خارجی را بر روی دوش داشته باشیم.

اما بازگردیم به این پرسش که چگونه می‌شود اثری را که خودمان هم دوست داریم، به یک جشنواره تحمیل کنیم و بگوییم تو باید این فیلم را پخش کنی. یک راه حل این است که خودمان هم جشنواره‌هایی قوی و قدر داشته باشیم. این لزوماً به معنای تأسیس جشنواره‌های جدید نیست بلکه باید روی داشته‌هایمان متمرکز شویم و آن‌ها را تقویت کنیم. امروز می‌بایست جشنواره فجر در سطح جهان مطرح و حرفی برای گفتن می‌داشت نه اینکه پس از گذشت چهل سال همچنان درگیر جداسازی و ادغام بخش بین‌الملل آن باشیم. نه اینکه عده‌ای از داخل دنبال تحریم و بایکوت آن باشند. پس ما تا به اینجا از ظرفیت‌هایمان استفاده درستی نکرده‌ایم. نتوانستیم حتی فیلم‌هایمان را در کشورهای آسیایی اسلامی اکران و پخش عمومی کنیم. نتوانستیم جشنواره را تبدیل به محفلی برای حضور فرهنگ‌های مختلف جهانی کنیم.

راه حل دیگر نیز می‌تواند جریان سازی باشد. اگر محیط‌های فرهنگی و هنری ما به طور جزیره‌ای عمل نکنند و محفلی برای همگرایی و تبادل ظرفیت‌های خود باشند و ارتباطات خویش با یکدیگر را به طور جدی و گسترده دنبال کنند آن وقت می‌توان امید داشت که از پس شکل‌گیری این جریانات اتفاق‌های مثبتی برای سینمای ملی بیفتد.

زمانی که حجاب‌های گوناگون از سینمای ما رخت بربندد و زمانی برسد که متوجه آن شویم که امکان‌هایی چون جشنواره و غیره هدف اصلی نیست بلکه تنها یک وسیله و میان‌بری برای رسیدن به مقصود نهایی است می‌توان به سینمای ملی نزدیک شد. زمانی که به سینمای ملی دست یابیم آن وقت می‌توان حرف از سینمای تمدن‌ساز زد و با آن به دورترین نقاط عالم و خصوصی‌ترین زوایای زندگی انسان‌ها راه پیدا کرد.


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط