کارگردانِ همیشه معترض (نگاهی به صحبتهای ابراهیم حاتمیکیا در اختتامیه جشنواره فیلم فجر)

هر ساله در جشنواره فجر اتفاقات زیادی میافتد که توجه تعداد زیادی را به خود جلب میکند. در این چند سال اخیر هم با توجه به افزایش رسانههای شخصی به راحتی به شایعات و حاشیهها دامن زده میشود. اساسا جشنواره فیلم فجر با این حواشی گره خورده است و جزئی از هویت این جشنواره اتفاقات حاشیهای است. نمیشود که یازده روز جشنواره را سر کرد و با حرفهای کنایه آمیز بعضیها برخورد نکرد. بدون شک یکی از کارهای اهالی رسانه و هنرمندان و مردم رسیدگی به همین حواشی است که متاسفانه ارزش جشنواره را پایین میآورند. اما چه چیزی باعث ایجاد این حواشی میشود؟ بدون شک این حواشی منشائی جز صاحبان اصلی ندارد. شما هر چقدر هم که جشنواره را بدون دست انداز و بدون حاشیه جلو آمده باشید، در انتها به چیزی میرسید به نام «اختتامیه» که راحت از خجالت هموار بودن مسیر در میآید. امسال جدا از تمام اتفاقاتی که افتاد و همه هم از آن خبر دارند و همه هم به نوبه خود به آن پرداختند. اتفاق دیگری رقم خورد که در اختتامیه کام بسیاری را تلخ کرد. باز هم حاتمی کیا و شکایت هایش به نامعلوم. ابراهیم حاتمی کیا در اواخر جشنواره پس از دریافت جایزه خود، شروع به صحبت های تندی کرد که بعضیها را بیشتر به سمت خود کشاند و خود را تبدیل به یک معبد پرستش کرد، و بعضیها را به نحوی از خود دور کرد که حالا دست به تحریم فیلمهایش زدند. از کمپینها و هشتگها هم که خبر دارید. اگر ندارید وارد اینستاگرام یا توییتر خود شوید! ما که هنوز نفهمیدیم. ابراهیم حاتمی کیا دقیقا به چه چیزی معترض است؟ حاتمی کیا با توجه به پشتوانهای که دارد و فیلمهایی که ساخته است، پشتوانه کمی در سینما ندارد. از ارگانها وسازمانها گرفته تا جایی که اجازه حرف زدن در موردشان را نداریم. همیشه با کمترین مشکل و با کمترین ممیزی و کمترین دردسر فیلم ساختهاند و اکران کردهاند. در بهترین زمان اکران و با شرایط ویژه اکران. همیشه برای فیلمهایش سرمایه و پشتوانه کافی را داشته است. و از همه مهم تر با وجود اختلافات اعتقادیای که بسیاری با ابراهیم حاتمی کیا داشتهاند، باز هم عاشقانه او را دوست داشتند و از او حمایت کردند. هم مردم، هم منتقدان و اصحاب رسانه و هم سینماگران. اما حالا شکایت صدا و سیمایی را پیش خدا میبرد که همه جوره پشت او بوده و لحن حرف زدنش با دیگران کمتر از توهیین نبود. ما که سینما را با ابراهیم حاتمی کیا یاد گرفتیم و حتی قبل تر از آن سینما را با ابراهیم حاتمی کیا شناختیم، سخنانش برای ما جذاب نیست. با وجود تمام اختلافات سلیقهای و اعتقاداتیای که بوده، عاشقانه کارهای او را دوست داشتیم و عاشقانه او را دنبال کردیم. حاتمی کیا همیشه طلبکار بوده و هست و کاری که او میکند کمتر از خیانت به همکارانش نیست. چه درست گفت علی معلم. حاتمی کیا چه چیزی برتر از دیگران دارد؟ آیا خونش رنگین تر است؟ ابراهیم حاتمی کیا نسبت به چه کسانی جبهه دارد؟ چرا نمیپذیرد که کم و بیش در فیلمهایش شعار میدهد؟ با اینکه ما فیلمهایش را شعاری نخواندیم و این موضوع را خصیصه کارهایش دانستیم. چرا وقتی هر سال مورد توجه داروران قرار میگیرد و بغل بغل جایزه به خانه میبرد باز هم معترض است؟ معترض به چه جیزی؟ معترض بودن جزء شخصیت اوست؟ ما که نفهمیدیم. من شانزده سال بیشتر سن ندارم، اما مثل بقیه چهل سال از این حرفها شنیدم. این اولین تریبون حاتمی کیا نبود که چنین بازخوردی به همراه داشت. قبلا هم چیزی کاملا مشابه را دیده بودیم. ولی بسیار زود فراموش شد. با تمام احترامی که برای ابراهیم حاتمی کیا قائلم، حرف هایش (با اینکه عجیب و غریب و دور از انتظار نبود) قلب من را شکست. اما باز هم با افتخار به تماشای فیلمهایش مینشینم تا تلخی حرفهایش از یادم برود. اما باید بگویم: «آقای حاتمی کیا، خاطره خوبی از جشنواره سی و ششم در ذهن ما باقی نگذاشتی».