حقیقتی ساده و گیرا

جشنواره فجر چهلم علی¬رغم آنکه با سیل عظیمی از فیلم¬های غیرسینمایی دست و پنجه نرم می¬کرد اما چند اثر نسبتاً موفقی را نیز از لحاظ قواعد سینمایی در خود می¬دید. بی¬شک، تازه¬ترین اثر «رضا میرکریمی» یکی از آنهاست. بارزترین مشخصه و مولفه این اثر که قوت لازم را برای بسط داستانی حداقلی دارا می¬باشد، فیلم¬نامه یا همان متن فیلم است. از ایده اولیه بیان شده در نگهبان شب می¬توان دریافت که فیلم رنگ و بویی از سینمای میرکریمی را با خود دارد. این خاصیت آثار میرکریمی است که شخصیت¬های اصلی¬اش را در دنیای رئالیستی پرچالش-و نه آرام-رها می¬سازد تا از پس آن، داستانش را بازگو سازد. در اینجا نیز روایت فیلم با کاراکتری آغاز می¬گردد که از همان ابتدا ثبات و سکونی را در خود نمی¬بیند. درست از همین نقطه است که میرکریمی ستون «درام» را پایه¬گذاری کرده و آن را ادامه می¬دهد. او شخصیتش را در موقعیتی قرار می¬دهد تا آرام¬آرام به سمت تقدیر خود در حرکت باشد. در همین میان است که ارجاعاتی از فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» و «دختر» به ذهن ما نزدیک شده و آکسان¬های متعددی از مولفه¬های شخصیتی آثار میرکریمی را در متن این فیلم قرار می-دهد. با قرارگرفتن کاراکتر اصلی در موقعیتی جدید که از قبل انتظار آن¬را نداشته است، داستان آغاز می¬گردد. تبحر میرکریمی در فیلم¬نامه نویسی «تعلیقی» را برای مخاطب از همان ابتدا شکل می¬دهد. درست از همان سکانسی که ماجرای چک¬های بانکی و سوءاستفاده از کاراکتر صاف و ساده فیلم، مطرح می¬گردد، میرکریمی تعلیقی را خلق می¬کند که مخاطب را یک قدم از شخصیتش جلوتر قرار داده تا به وسیله آن دست به ایجاد احساس ترحمی از سوی بیننده نسبت به سادگی او بزند. او همچنین در ایجاد موقعیت¬های داستانی و روایت¬های فرعی، حول شخصیت اولش نیز موفق بوده است. برای نمونه؛ ماجرای پیدا کردن شغل، ازدواج و حتی کمک به خانواده همسر...
داستان هرقدر که در پرداخت به قهرمان و قطب مثبت داستان سنگ¬تمام می¬گذارد اما در خلق قطب منفی داستان یا همان آنتاگونیست، دچار تزلزل است. اگرچه در این میان بازی بی-عیب و نقص «کیایی» کمک بزرگی برای پوشاندن ضعف این شخصیت می¬کند اما با نگاهی دقیق¬تر درمی¬یابیم که الگوهای ساختاری برای شخصیت¬پردازی به خوبی شکل نگرفته¬اند و حضور این قطب از داستان نیز در مواقعی کم¬رنگ می¬شود. یعنی در قیاس با وجه مثبت داستان، آنتاگونیست آن¬چنان فعال نیست! فیلم¬ساز اما، مانور درستی نیز بر روی قربانیان خانه-های از پیش فروخته شده نمی¬دهد و آن را صرفاً به سکانسی خلاصه می¬کند (سکانس تجمع آنها روبروی ساختمان). میرکریمی آنها را با عنوان «معلم» به مخاطب معرفی می¬کند. این معرفی در کنار عدم پرداخت کامل و درست به شخصیت فرعی آنها، کار را به دام سانتی-مانتالیسم انداخته تا این¬بار برعکس دفعه قبل، مخاطب را به ایجاد احساس ترحمِ قلابی نسبت به آن گروه دعوت کند تا به وسیله آن کمی ضعف قطب منفی داستان پوشانده شود! در طرفی دیگر، قهرمان داستان به دختری دل بسته است که کم شنوا است و در خانواده¬ای ضعیف اما همدل زندگی می¬کند. جدای آنکه فیلم¬ساز به درستی روابط میان اعضای این خانواده را شکل می¬دهد، عشقی را خلق می¬کند که پاک است و ساده. این بی¬آلایشی اما از سادگی دو طرف برخاسته است. عشقی که میرکریمی برایمان می¬سازد، آمیختگی شدیدی با شرم و حیا دارد.
نوع پرداخت به اثر یا همان کارگردانی «نگهبان شب» در مقایسه با قوت نگارش فیلم¬نامه آن، در درجه پایین¬تری قرار می¬گیرد، حتی در مقایسه با آثار قبلی میرکریمی؛ «قصر شیرین»، «خیلی دور، خیلی نزدیک» و «دختر». فیلم¬¬ساز از منظر پرداخت، سعی در خلق فضاهای رئال دارد. بنابراین اکثر سکانس¬های خود را در موقعیت¬های بیرونی می¬گیرد. از دوربین روی دست استفاده کرده و نورپردازی¬ها را نیز هرچه بیشتر طبیعی جلوه می¬دهد. حتی در مواقعی شاهد سکانس¬-پلان¬هایی هستیم که قصد از وجود آن¬ها، همین نکته می¬باشد. این نوع از انتخاب اما، میزانسن را رو به نابودی برده و چگونگی پرداخت به داستان را تا حد زیای ضعیف می¬سازد. دوربین روی دست در ایجاد چنین ضعفی نقش اصلی را بازی می¬کند چراکه دلیلی برای انتخاب چنین سبکی از فیلم¬برداری در فیلم دیده نمی¬شود! مگر آنکه لوکیشن¬ها و موقعیت¬ها به صورت مستند¬وار در حال وقوع باشند که در اینجا، این چنین نیست! «نگهبان شب» اما، نکته-ای قابل توجه در این بخش دارد که فیلم را نه تنها سرپا نگه داشته بلکه آن را از این منظر، نسب به سایر آثار این دوره از جشنواره در جایگاه بالاتری قرار می¬دهد و آن هم بازی¬های درخشان بازیگران تئاتری فیلم است. میرکریمی در این فیلم خود بر خلاف چندین سال گذشته، سراغ بازیگران تئاتر را گرفته و آن¬ها را برای نقش¬های اصلی برگزیده است. بازیگیری او از آنها نیز در راستای ساخت فضاهای رئالیستی است که تا حد زیادی در این جایگاه موفق بوده است. در کنار چند چهره مشهور (که آن¬ها نیز بازی¬های قابل توجهی دارند)، حضور چنین افراد غیرمشهوری در عرصه سینما و بازی¬های درخشان آنها، نه تنها به بهبود شخصیت-پردازی کمک کرده بلکه فیلم را نیز دل¬نشین¬تر می¬کند.
سرآخر، «نگهبان شب» اگرچه در کارنامه سینمایی «رضا میرکریمی» در صدر قرار نمی-گیرد اما در خودش موفقیت¬هایی را داراست که در جایگاه خود قابل تحسین می¬باشند.