جستجو در سایت

1400/12/28 00:00

ابر قهرمان ملی

ابر قهرمان ملی

  

روز صفر ساخته سعید ملکان اولین اثر سینمایی است که یک شخصیت ملی آفریده است. شخصیتی که در بُعد زمان لایه های تازه ای از او نمایان می شود و می تواند میزان بالایی از همذات پنداری بیننده را به همراه داشته باشد. امیر جدیدی در نقش رضا نمی خواهد جمشید هاشم پور دوم باشد اما ناخودآگاه بیننده جدی سینمای ایران را به یاد او می اندازد. اگر چه این یادآوری به هیچ وجه بد نیست و صرفا نشان دهنده عمق اهمیت مولف، کارگردان و بازیگر، نسبت به خلق یک قهرمان است. بی شک « روز صفر» مهم‌ترین اثر سینمایی است که درباره تروریسم علیه ایران ساخته شده است.

جدی تر از شوخی

از ابتدایی ترین پلان های فیلم متوجه شدم که با اثری متفاوت رو به رو هستم. حرکت های دوربین، میزان اهمیت مولف به گریم، با توجه به آن که خود از گریمور های خوب سینمای ایران است، حجم بالای میزان سن، ایجاد کنش دراماتیک از طریق اصلاح رنگ و نور و... به من ثابت کرد که با یک مولف حرفه ای روبه رو هستم. از سوی دیگر نباید از بازی ساعد سهیلی در نقش عبدالمجید ریگی غافل شد. اگر بازی جدیدی به تماشاگر می چسبد باید از بازی متد سهیلی قدردانی کرد. از تمامی زوایا لهن جدی که ریگی در بیان آیات قرآن و سو استفاده از آنها برای رسیدن به مقاصد جاهلانه خود به کار می برد مخاطب امروز سینما را به لبخند وا می دارد. شوخی که در ادامه ثابت می کند همچنان هستند آدمهایی که با وعده های دروغین رفتن به بهشت و... حاضرند جلیقه بمب به تن کنند و اجتماعی را رهسپار جهنم کنند. از سوی دیگر ظرافت های بازی سهیلی آن قدر زیاد است که شاید به چشم نیاید. ظرافت هایی مثل لهجه، مانند: هنگامی که به عنوان رهبر برای گروه جندالله صحبت می کند، بدن، مانند: راه رفتن او در هنگامی که جنازه یکی از اعضای گروه را حمل می کند، نگاه، مانند: پلان آخر هنگامی که به رضا که کنار او می نشیند و.... البته که امیر جدیدی به خودی خود در نقش استوار است و در جاهایی که از خواهرش برای مهدی قربانی در نقش یکی از عاملان انتحاری می گوید برای بیننده ترحم آفرین است که شاید همه‌ی کارِ بازیگر همین باشد. خلق ترحم به جهت مثبت یا منفی می تواند خبر از ایفای نقش درست بازیگر دهد. 

انفجار هراسی

نکته قابل تامل در داستان «روز صفر» چگونگی ایجاد تعلیق است. چگونگی‌ای که چکیده‌ای از آثار اکشن پر زرق و برق سینمای غرب است. داستان با نمایش میزان بالایی از تسلیحات و مواد انفجاری که توسط گرووه تروریستی در حال جا سازی است تماشاگر را برای یک انفجار بزرگ آماده می کند. نمایش می دهد که چگونه این گروه تروریستی نوجوانان را برای مبارزات واهی و جاهلانه خود آماده می کنند و در تمام مدت فیلم بیننده با خود می گوید نکند ریگی و گروهش موفق شوند حتی یکی از خراب کاری های در سرشان را عملی کنند. هنر قصه پردازی اینجا مشخص می شود. با آنکه وسعت خبری دستگیری ریگی و پوشش رسانه ای آن به اندازه ای بود که مخاطب ایرانی می داند در آخر او در هواپیما دستگیر می شود اما اهمیت چگونگی آن به اندازه ای است که حتی در پلان آخر هنگامی که رضا کلاه هودی خود را سر می گذارد و از کنار مسئولی که چند لحظه قبل از او برای چرایی نشاندن هواپیما توضیح می خواست، عبور می کند، هیچ حدسی نمی زند و خود را برای یک رویداد دیگر آماده می سازد. نریشن های رضا در پلان آخر می تواند همه حرف های کسانی باشد که شبانه روز بی هیچ چشم داشتی این سرزمین را از گلوله در امان نگاه می دارند. رضا خود را هر لحظه برای مرگ آماده کرده است و تنها آرزوی او این است که هنگامی که گلوله به او شلیک می شود در اجتماع نباشد و جامعه به هراس نیفتد. من که فکر می کردم فیلم نمونه هیجان زده از تعقیب و گریزهای هالیوودی باشد به این باور رسیدم که سینمای ایران پر از "رضا" هایی است که می توانند یک ابر قهرمان ملی باشند و تنها چیزی که مانع بروز آنها می شود خودبزرگ بینی و حسادتی است که مانع ساخت چنین آثار مهم سینمایی و به کارگیری فرهنگی-رسانه ای آنها می شود. «روز صفر» امید سینمای ایران برای نمایش یک قهرمان ملی است قهرمانی که حاتمی کیا در «بادیگارد» اندکی به آن نزدیک شده است.

نویسنده: علی رفیعی وردنجانی


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط