رنجِ نوشتن
منک اثر تازه دیوید فینچر ادای احترامی است به پشت پرده سینما و مشخصا فیلمنامه نویس . بازی منحصر به فرد اولدمن شخصیت را از یک تالی فاسد درونی نجات می دهد . ابدا فیلم به واکاوی آنچه در ساخت «همشهری کین» مورد اهمیت است نمی پردازد . فینچر استاد بر زبان جاری ساختن رمز ها است . به همین دلیل در فیلمنامه «منک» عناصری مورد توجه قرار گرفته اند که شاید برای دیگر کارگردانان جذابیت چندانی ندارد .
*کات
فیلم ساختار درونی و بیرونی فیلمنامه را رعایت می کند . دقیقا می داند بیننده تا چه اندازه حوصله پرش در زمان را دارد و تعریف فیدبک گونه داستان می تواند او را خسته کند . فرم اثر با رعایت دستور زبان فیلمنامه و تعریف زمان و مکان گویش کلاسیکی به خود گرفته است . وام گرفتن از فیلم «همشهری کین» محدود به قصه فیلم نامه نویس اش نشده و فرم مستند گونه آن در «منک» دیده می شود . عصر طلایی هالیوود مفصل در این اثر نقد شده است . علاوه بر آن نشان داده شده چگونه یک فیلم نامه نویس در یک قمار دو سر باخت می تواند جان سالم به در برد . سکانسی که اولدمن میز شام را بر هم می زند و از مستی بالا می آورد ، یکی از ماندگارترین سکانس های سینمایی است . تصویربرداری پینگ پونگی در این سکانس که همه توپ ها در آخر به «منک» ختم می شوند یکی از درس های مهم فیلمبرداری است . دوربین در این سکانس نشان می دهد تنها کاربرد برداشت از یک داستان را ندارد بلکه دوربین شخصیت معما گونه خود را به بهترین وجه بروز داده است . با تماشای پوستر فیلم احساس می کنیم که با درامی کاریکاتوریزه روبه رو خواهیم شد . فینچر با هوشمندی شخصیت هرست را مضحک و جاه طلبی های او را احمقانه نشان می دهد . سیر صعودی و نزولی شخصیت یکی دیگر از ویژگی هایی است که از فیلم یک کاریکاتور عمیق می سازد . در این فیلم نویسنده بی قید و بندترین و در عین حال اخلاق مند ترین انسان نشان داده می شود .
*در ستایش استعداد
هرمان جی منکویچ شاید تصور نمی کرد کسی سالها بعد از رنج های او بنویسد . رنج های او را ستایش کند و به شکل درست یک پدیده سیستماتیک که حتی ژست آن هم غیر اخلاقی است را مورد نقد قرار دهد . البته که همواره سیاست تاریخی و زمانی هالیوود پرداختن به موضوعات سوخته درون شبکه ای و خلق جذابیت از دل آن است اما اگر نگاه متوهمانه را کنار بگذاریم «منک» مهم ترین و در عین حال پیچیده ترین (به لحاظ روانی) تولید این سیستم در سالی 2020 است . درواقع فینچر محافظه کارانه حرف اصلی خود را می زند در حالی که شاید در لایه های ابتدایی فیلم موضوع چیز دیگری باشد . هنگامی که هرمان جی منکویچ از نوشتن افسرده شده اثری خلق می کند که عناصر یک شاهکار را در خود دارد و این موضوع مورد تایید دیگرانی قرار می گیرد که تا دیروز او را مورد نقد قرار می دادند . فیلم «منک» قبل از هر بحث دیگری خود و شخصیت اصلی اش را مورد نقد قرار می دهد تا نقدی که بر دیگران دارد از سوی بیننده مورد پذیرش قرار گیرد و این مسئله بزرگترین تمرینی است که از نظر اخلاقی در سینما تا به امروز به آن اشاره شده . نکته مهم فیلم میزان سن و حجم بالایی از داده های سینمایی در قاب هایی سیاه و سفید است . فینچر با تمرکز بالایی توانسته به میزان سن حجم بخشد . همانطور که در یک نقاشی با ایجاد سایه می توان بر الگو حجم بخشید فینچر با استفاده از جزئیات انبوه در دو بُعد زمان و مکان حجم بالایی تولید کرده است که چنین ویژگی هایی را تنها در آثار هیچکاک می توان یافت . در تحلیل و توصیف این فیلم بسیار می توان نوشت اما تماشای آن می تواند به مراتب تاثیرگذارتر از یک متن ژورنالیستی باشد .
نویسنده : علی رفیعی وردنجانی