جستجو در سایت

1400/01/24 00:00

قدرت با طعمی جدید مسئله این است!

قدرت با طعمی جدید مسئله این است!

امروزه با پسرفت چشمگیر رسانه ملی در تولید آثار حداقل خوب یا حتی متناسب با سلیقه مخاطب باب جدیدی از ارائه محتوا در حال شکل گیری یا بهتر بگویم سپری کردن دوران بلوغش است. شبکه نمایش خانگی ای که تعریف اولیه اش مبنی بر بفروش بودن شکل گرفته با تکیه بر تکنیک های همیشگی آثار این چنینی مانور بر ممیزی ها ملودرام های کلیشه ای و عبور از خط قرمزهای صدا و سیمایی! با این حال وجود چند اثر در این بین نوید شاید بهتر شدن حال این فضا را میدهند.

 قورباغه شوکی لازم با وجود نقاط قوت و ضعف قابل تاملش...

قورباغه آخرین اثر هومن سیدی که چندی پیش آخرین قسمتش هم منتشر شد. این بار اثری با طعم قدرت بحثی که این روزها علی الخصوص بازارش داغ است شکل گیری قدرت در قورباغه متفاوت است سیدی جای موشکافی این پدیده و ریز شدن آن را بقدری بزرگ می کند که آثارش نمایان تر از همیشه به چشم برسد و به خوبی با خوب و بدش بالا و پایینش و هزاران چیز دیگر درباره اش آشنا شد....

فیلم نامه قورباغه قسمی که شاید بیشترین هدف گیری ها در راستای نقد منفی این اثر به سمت این هدف بود با این حال شاید عدم درک درست روابط سبب وصف هایی نا منصفانه شده ولو که حقیقتا نقص هایی هم هست! در ابتدا با جمعی مواجه می شویم که نمونه اش را در جامعه امروز بارها دیده ایم جمعی سه نفره که از همان ابتدا می توان متوجه وجود یک مغز به اصطلاح متفکر در آن شد که شاید اگر از مسیرش بواسطه تغییر مدرسه اش منحرف نمی شد سمت و سوی دیگری داشت. سرقتی شکل می گیرد که از حق نگذریم پرداخت شکل گیری این سرقت و دست یافتن به اسلحه مامور مضروب کمی محیرالعقول و ناهمگون است و شایدبزرگترین سوراخ فیلمنامه بهرحال قدرت عجیب با اتفاقی عجیب تر با مخاطب مواجه می شود و پس از کمی آتش بازی در شب چهارشنبه سوری مغز متفکر زنده میماند بازهم با توصیفاتی عجیب و غریب که ای کاش سیدی دست به توجیه این واقعه نمی زد از این ها که بگذریم فیلمنامه روان پیش می رود و کم خطا فلش بک هایی مناسب که نحوه مواجه اولیه شخصیت ها با قدرت طلبی یا هدفشان را برملا می کند نحوه شکل گیری خشم و انگیزه ها در آنها مثلا رامین فلش بک به گذشته رامین با فصل مشترک انگشتی بریده شده به تصویر کشنده مواجهه اولیه او با مقوله قدرت و نحوه مبارزه برای تصاحب آن است پدر به طمع کسب مال و منال انگشت همسرش را فدا می کند تا بهای این سعادت را بپردازد. 

نحوه به تصویر کشیده شدن اثر هم در نوبه خود جالب است موسیقی ای که بشدت هماهنگ این کالبد شده از بامداد افشار و فیلمبرداری که در برخی صحنه ها تکنیک های جالبی دارد از پیمان شادمانفر اثر را کامل تر کرده در این بین با وجود تمام خوبی ها اما نقاط صعفی آزار دهنده به چشم می خورد مثلا ریتم عجیب سریال در ابتدا سریال کاملا از نفس می افتد چند قسمت سپری می شود در انتها اما خیلی از حوادث باقی مانده باید به ناچار در چند قسمت گنجانده شود.

 بازی برخی بازیگران در حد خودشان نیست! نوید محمد زاده و فرشته حسینی در این اثر کاملا سعی دارند که در یک سبک و تم بازی کنند و عملا جز نامها و دیالوگ هایشان تفاوتی در نحوه مواجهه ها مشهود نیست! 

برخی اجزا وجودی فانتزی را تجربه می کنند: پلیسی که هیچ گاه در طول سریال پلیس نبود!

نریشن صابر ابر در ابتدای قسمت ها توصیف جالبی از سیر موضوعی داستان دارد و به نحوه ی مناسبی هم بیان می شود اما در چند مورد نریشن ها اضافی است و عملا ترجمه آن چیزی است که به سادگی وقوعش را میبینم. 

با تمام این اوصاف قورباغه تلنگری بود که یک اثر خوب هم میتواند بفروش باشد و لزوما برای سود کردن نباید هجوهایی بی سروته ساخت!...