جستجو در سایت

1397/05/03 00:00

لبه پرتگاه دایناسورها

لبه پرتگاه دایناسورها

 

در بررسی فیلم Jurassic World: Fallen Kingdom  نگاهی داریم به دنیای ژوراسیک: سقوط پادشاهی، پنجمین فیلم از سری پارک ژوراسیک و دومین فیلم از سری جدید آن، که سه سال بعد از اکران فیلم دنیای ژوراسیک، به پرده سینماها آمده و قصد دارد همانند فیلم قبلی، گیشه را بلرزاند. سری پارک ژوراسیک از معدود فرنچایزهایی در هالیوود هستند که پا را فراتر از یک فرنچایز ساده بودن گذاشته و تبدیل به یک برند یا به قولی متافیلم شدند. نام و اسم دایناسور در هالیوود ناخودآگاه با سری پارک ژوراسیک مقایسه می‌شودو کلمه ژوراسیک در دنیا با نسل دایناسورها گره خورده است (حتی در پایتخت ایران خودمان پارک دایناسورها با این نام شناخته می‌شود)


اهمیت سری ژوراسیک جدا از برند شدنش، به جلوه‌های ویژه اعجاب انگیزش در هر نسخه‌ای که روانه سینماها می‌شود نیز برمی‌گردد و چشم نوازی و تکنولوژی به کار رفته در آنها، همگان را مبهوت می‌کند. استیون اسپیلبرگ این سری را از سال 1993 شروع کرد (فیلم نخست تا قبل از اکران تایتانیک چند سالی پرفروش‌ترین فیلم جهان بود) و حالا در سال ۲۰۱۸ ادامه آن هنوز ساخته می‌شود و فروش می‌کند. داستان ژوراسیک بر اساس کتابی نوشته مایکل کرایتون (نویسنده آثاری چون وست ورلد، مرد دونده، کره و...) ساخته شده و خود مرحوم کرایتون بعد از نوشتن قسمت دوم (دنیای گمشده) دست از سر آن برداشت چرا که متوجه شد ژوراسیک دیگر از دست او خارج شده و حالا صاحب آن هالیوود است.


هالیوود و کمپانی یونیورسال برای فیلم جدید کارگردان اسپانیایی‌الاصلی را برگزیده‌اند که پیش‌تر از او فیلم زیبایی همچون A Monster Calls (هیولایی صدایت می‌زند) را دیدیم که در آن پیام‌های فلسفی-روانشناسی به خوبی با تخیل و جلوه‌های ویژه آمیخته شده بود. کارگردان یعنی J. A. Bayona همین فرمول را در فیلم جدید ژوراسیک هم خواسته پیاده کند و حواسش نبوده که ماهیت این سری کمی تا قسمتی با این پیام‌ها تفاوت دارد. البته بایونا در مواردی حواسش جمع شده و پی به این نکته برده و از همین رو فیلم دچار یک دوگانگی عجیبی شده که تکلیفش با خودش هم چندان مشخص نیست.  هالیوود دست به کار خیلی سختی زده و باید به آن تبریک گفت؛ چرا که توانسته دایناسورها را در پرده سینما کسل کننده بیافریند!

  • استودیو سازنده: یونیورسال
  • کارگردان: جی.ای بایونا
  • بازیگران: کریس پرات، جف گلدبلام،برایس دالاس هاوارد
  • بودجه فیلم: ۱۷۰ میلیون دلار


خطر لو رفتن داستان فیلم: ماجراهای فیلم Jurassic World: Fallen Kingdom چند سال بعد از قسمت نخست آغاز می‌شود و خبرنگاری بی بی سی را نشانمان می‌دهد که درباره جزیره ژوراسیک گزارشی ارائه می‌کند. بر اساس گفته‌های خبرنگار، جزیره حالا خالی از سکنه جمعیت انسان‌هاست و به حال خود رها شده و دایناسورها در آن زندگی می‌کنند. اما آتشفشان داخل جزیره از کنترل خارج شده و قصد فوران دارد و اگر جلوی آن گرفته نشود، نسل دایناسورهای داخل جزیره (که همگی ساخته انسان‌ها هستند) منقرض می‌شود.


عده‌ای در دنیا با بیلبورد و پلاکاردها انجمن حمایت از حقوق دایناسورها راه انداخته‌اند و معتقدند که نباید دولت دست روی دست بگذارد و بشر بار دیگر شاهد نسل کشی این جانوران در تاریخ باشد. سردسته این انجمن‌ها بانو کلر(با بازی بریس دالاس هاوارد ) است که در فیلم قبلی مدیریت مجموعه ژوراسیک را بر عهده داشت. او حالا رابطه‌اش با مربی دایناسورها یعنی اوون (بازی کریس پرات) به هم خورده ولی بعد از پیدا کردن یک حامی مالی بزرگ (که از قضا دوست دوران دانشگاهش هم هست) به ناچار به سراغ اوون می‌رود و از او می‌خواهد که در یک ماموریت خیرخواهانه به آنها کمک کند. حامی آنها (انجمن لاک‌وود) تصمیم گرفته با صرف هزینه گزافی چند گونه دایناسور را از جزیره نجات دهد و به آزمایشگاه‌های مخصوص خود بیاورد تا نسلشان را حفظ کند. اوون و کلر چند تن دیگر دوباره به جزیره برمی‌گردند و در بحبوحه فوران آتشفشان سعی بر نجات دایناسورها دارند اما اوضاع آنطور که باید پیش نمی‌رود... پایان خطر لو رفتن داستان


فیلم Jurassic World: Fallen Kingdom مسیر دیگری را نسبت به پدر خود پیش گرفته و بیشتر به سراغ جد خود رفته! فیلم جدید سعی خود را می‌کند به فضای دو فیلم اولیه این سری (ساخته استیون اسپیلبرگ) نزدیک ‌شود و در گیر و دار این سعی و تلاش مسائلی را فراموش می‌کند که باعث ضربه زدن به آن می‌شود. دایناسورها در Jurassic World: Fallen Kingdom وارد یک فیلم با فضای سیاه-اکشن و حتی تریلر شدند و ابعاد آنها تنزل یافته است. اولا دیگر خبر آنچنانی از دایناسورهای عظیم‌الجثه نیست و ثانیا دایناسورهای داخل فیلم، زیادی باهوش شده‌اند و بیشتر از حالت یک دایناسور شبیه به یک ترمیناتور T1000 شدند که دنبال طعمه‌هایش راه افتاده است.


فیلم در لابه‌لای داستان خود می‌خواهد مفاهیمی فلسفی-اجتماعی را (که غالب آنها در مونولوگ‌های یان مالکولم نهفته است) به مخاطب گوشزد کند که این پیام‌ها در نیمه اول فیلم منطقی هستند ولی با گذشت فیلم و غیر منطقی شدن روند قصه آن، لحظه به لحظه از رنگ تاثیر آنها کاسته می‌شود. تصمیماتی که قهرمانان فیلم Jurassic World: Fallen Kingdom می‌گیرند اصلا با عقل جور در نمی‌آید و متاسفانه خود فیلمساز هم نمی‌داند که آیا دایناسورها بالاخره موجودات خوبی هستند یا بد. البته این مساله را می‌توان تا حد زیادی به نژاد بشر هم تعمیم داد که خوب و بد آن مشخص نیست ولی می‌دانید، داریم درباره دایناسورهای CGI حرف می‌زنیم آنهم در یک فیلم بلاکباستری هالیوودی، حقیقتا اینجا جای این حرف‌ها نیست!


البته که فیلم بلاکباستری الزاما نباید با خوردن پاپ‌کورن (ما البته پفک نمکی می‌خوریم) و کشیدن کرکره‌های مغز به پایین همراه باشد اما مشکلی که کارگردان به رگه‌های Jurassic World: Fallen Kingdom اضافه کرده همین بیش از حد جدی گرفتن آن است. این مساله باعث شده که دایناسورها در فیلم شبیه به کاراکترهایی باشند که آن ماهیت دایناسوری خود را از دست داده‌اند و شک دارم که نکند در فیلم بعدی این سری قدرت تکلم هم به آنها داده شود و تبدیل شوند به دایناسورهای سخنگو!


اما فیلم جدا از مشکلاتی که در بطن فیلمنامه خود دارد (و البته پایان‌بندی عجیب و غریبی که حرص بیننده را در می‌آورد) در شخصیت پردازی نقش منفی خود هم پر از ایراد است. این حجم از جدیت و اتمسفری که کارگردان روی فیلم گذاشته (و البته همانطور که گفته شد گاهی همین جو از دست خودش هم در رفته) با داشتن یک کاراکتر منفی کارتونی نقش بر آب می‌شود. شخصیت میلز که سر دختر بچه‌ها داد می‌زند و نگاه‌ها و بازی مصنوعی‌اش از همان اول کار هویت منفی او را آشکار می‌کند و او را تبدیل به یکی از زرشک ترین!! دشمنان سری ژوراسیک می‌کند.


کریس پرات هم دقیقا همان لرد استار نگهبانان کهکشان است که اینجا تغییر شغل داده و به نگهبانان دایناسورها تبدیل شده و بانو Bryce Dallas Howard هم با جیغ‌هایش بیننده را مستفیذ می‌کند. در این بین بازیگر جدیدی به نام جاستیس اسمیت در نقش هکر گروه را داریم که با وجود کلیشه‌ای بودن نقشش، گلیم خود را خوب از آب بیرون می‌کشد و می‌تواند حضور خودش را برای ادامه سری تضمین کند.


صحبت از کلیشه شد و باید گفت که موضوع کلیشه نیز در فیلم Jurassic World: Fallen Kingdom موج می‌زند و اکثر صحنه‌ها قابل حدس هستند. شما دقیقا می‌دانید الان در این موقعیت ترسناک چه اتفاقی میفتد و اگر هم حدستان غلط از آب در آمد، صرفا منطق عجیب فیلمنامه آن را خراب کرده و نه باورپذیر بودن آن (البته شاید کمی سختگیری باشد که در فیلم ژوراسیک با پر از دایناسورهای رنگارنگ درباره باورپذیری حرف بزنیم!)


فیلم در خلق و ساخت صحنه‌های بصری بی‌نظیر رفتار می‌کند و این صحنه‌ها می‌تواند یکه و تنها تمام ایرادات فیلمنامه و بازیگران را بپوشاند. Jurassic World: Fallen Kingdom به ضرس قاطع از تمامی فیلم‌های این روزها (حتی سینمای پرخرج و پرشکوه مارول که در زمینه جلوه‌های ویژه حرف‌های مهمی می‌زند) بهتر از جلوه‌های ویژه استفاده کرده و سکانس‌هایی را خلق کرده که آدمی مدهوش آن می‌شود. صحنه‌های آتشفشان جزیره ژوراسیک و فرار دایناسورها در این بین یکی از بی‌نظیرترین و نفس‌گیرترین لحظاتیست که در دیدن یک فیلم سینمایی تجربه خواهید کرد و جا دارد که ایستاده برای خالق این صحنه‌ها کف زد.


با اینکه دیگر خبری از موسیقی جان ویلیامز افسانه‌ای در این فیلم نیست اما Michael Giacchino کار خود را به نحو احسنت انجام داده و روی این صحنه‌های باشکوه موزیکی کار گذاشته که شایسته چشم‌نوازی آنها باشد. Michael Giacchino برای گیمرها هم غریبه نیست چرا که در ساخت موسیقی سری مدال افتخار و ندای وظیفه و یا Black دخیل بوده و شهرت خوبی در زمینه ساخت موسیقی متن گیم دارد.


فیلم Jurassic World: Fallen Kingdom لب مرزی حرکت می‌کند که تکلیف خیلی از حرف‌هایش را درست مشخص نمی‌سازد و مثل آدم مستی است که گاهی پرت و پلا می‌گوید و گاهی جملات گوهرباری از خودش در می‌کند. دیوانه‌وار بودن لحظات اکشن فیلم نیز به هیچ وجه بر کسی پوشیده نیست ولی دایناسورهای داخل فیلم هم دچار بیماری دوشخصیتی فیلمنامه می‌شوند.


Blue (همان دایناسور رفیق اوون در فیلم اول) مثل یک E.T در قالب دایناسور رفتار می‌کند و دیگری همانند قاتلی زنجیره‌ای که به دنبال انتقام است. این هیولاها خارج از چارچوب سری ژوراسیک هستند و با آنکه به شخصه مخالفتی با سنت‌شکنی در یک فرنچایز ندارم، اما این بیشتر این تغییرات (که نوعی ادای دین به دوگانه اولیه اسپیلبرگ هم هست) بیشتر به جاده خاکی می‌زنند تا پیشروی در جاده اصلی.


Jurassic World: Fallen Kingdom احتمالا در گیشه موفق عمل کند و ساخت قسمت بعدی آن با توجه به پایان بندی کذایی و عملکرد گیشه‌اش دور از ذهن نیست اما کاش ترکیبی که برای فیلم آینده (که از الان اعلام شده در سال ۲۰۲۱ اکران می‌شود) در نظر گرفته شده، آن را به بیراهه نبرد.


در کل می‌توانید همچنان دنیای ژوراسیک جدید را دوست داشته باشید و ایراداتش را به عظمت صحنه‌هایش ببخشید و دایناسورهای خلق شده توسط انسان (کامپیوتر) را تحسین کنید. ژوراسیک و نام آن همیشه هواداران قدیم و جدیدی را با خود به همراه خواهد داشت و فیلم Jurassic World: Fallen Kingdom هم از این قاعده مستنثی نخواهد بود.