مقدمه ای برای درک بهتر ژانر وحشت
مقدمه ای برای درک بهترژانر وحشت
#مهیارمحمدملکی
۱۱ مهر ۹۶
تصور کنید شما چشمانتان را باز میکنید و خود را در یک اتاق تاریک پیدا میکنید
چه احساسی دارید ؟
نمیترسید ؟
قطعا در همان لحظه احساس ترس به شما منتقل میشود و منبع ترس شما چیزی جز ترس از ناشناخته ها نیست برای مثال اولین ترس ناشی از جغرافیای پنهان فضای داخلی اتاق است
بدین معنا که عدم اشنایی ما با فضای داخلی اتاق مارا دچار ترس میکند ضمن اینکه به سبب حس خطر حواس ما هوشمندانه تر عمل میکند
در این بین رویا پردازی و تخیل نیز در افزایش میزان ترس ما تاثیر به سزایی دارد برای مثال صدای یک ساعت میتواند حکم قدم های پا را داشته باشد
و البته بخشی از ترس شما میتواند ناشی از چراهای ذهنی شما باشد که هیچگاه پاسخ دقیقی برای انها یافت نمیشود اساسا ژانر ترس پایه های کاری خود را بر همین چراهای بی جواب استوار میکند و به سبب ناشناخته بودن محیط اولیه هر صدایی از محیط میتواند در ذهن شما تولید سوال کند به محض دریافت این موضوعات احساس خطر میکنید و بعد از احساس خطر ترس بر شما حاکم میشود
ژانر وحشت همانند دیگر ژانر های سینمایی اوج جذابیت خود را در بحث فرم پیدا میکند اما در ژانر ترس برای بحث همذات پنداری و اساسا درگیری مخاطب نیاز به ابزاری متفاوت خواهیم داشت ابزاری که بخش عمده تاثیر پذیری خود را در موضوع روانشناسی ذهن مخاطب پیدا میکند
در بحث روانشناسی ذهن جهت القای ترس همیشه با این سوال طرف هستیم که چگونه و از کجا شروع کنیم ؟
پاسخ:از انجا که مخاطب اثر ما هیچگونه تجربه ای از حضور در سکانس های فیلم را ندارد بهتر است در قدم اول به کمک ابزار های سینمایی میزان درگیری وی با اثر پیش رو را به حداکثر برسانیم
این ابزار ها میتواند :
۱:یک پیش در امد خوب همراه با شخصیت پردازی های جذاب
۲:دیالوگ نویسی های خاص
۳:بازیگردانی خوب
۴:نورپردازی دقیق
۵:کلوز آپ و مدیوم کلوز های فکر شده
۶:گریم قابل توجه عمدتا بدمن های قصه
۷:استفاده از مباحث خرافی جهت بالابرد سطح کیفی کار
و....
تمامی موارد ذکر شده به طور خاص قبل از حلقه بحرانی قصه که همان بازتاب ترس به مخاطب میباشد روی میدهد
به طور کل ما نماهای خاکستری ای را خواهیم داشت که همه خبر از ارامش قبل از طوفان میدهد
به محض درگیری و همذات پنداری مخاطب با شخصیت های قصه نوبت به ان میرسد که با طرح مجدد موضوعات مطرح شده در قسمت ابتدایی و بسط انها قصه را پیش ببریم در این بین نباید از اهمیت موسیقی متن غافل بود که قطعا میتواند مارا در پیشبرد بحث کیفی کار مارا یاری کند
از دیر باز تا کنون عواملی که سبب ترس یا وحشت در سینما میباشد به طور دقیق شناخته شده اند و انچه که ما به خصوص در سالهای اخیر شاهدش هستیم چیزی جز تکرار موضوعات پیشین اما پرداخت متفاوت نیست
به درستی که راز موفقیت تمامی این پروژه ها نه در موضوع بلکه پرداخت متفاوت انها میباشد برای مثال :
۱:قاتل روانی
۲:کلبه
۳:جنگل
۴:قبرستان
۵:سردخانه
۶:شب
۷:موضوعات ماورایی
۸:ایجاد لینک ارتباطی دقیق میان وقایع و مباحث اعتقادی
و....
اما باید توجه داشت که برای مثال همان موضوع قاتل روانی میتواند شکل و شمایلی دیگر نیز داشته یاشد چیزیکه این قاتل روانی را در ژانر وحشت قرار میدهد همان نگاه دقیق و موشکافانه فیلم ساز میباشد
برای مثال :
موضوع:قاتل روانی
موسیقی دلهره اور
تعقیب و گریز
درشت نمایی صدای قدم های پای قاتل در محیط تاریک یک اتاق
قهرمان تنها
قدرت کاراکتر منفی به سبب بدن ورزیده یا هر چیز دیگر به قهرمان قصه برتری دارد
اکستریم کلوز اپ های چهره برای نمایش و القای ترس قهرمان به مخاطب
و در اخر ترس از مرگ
پس ما میتوانیم با ترکیب هریک از عوامل ذکر شده ترس را به مخاطب القا کنیم
اما نکته مهمتر و به نوعی تکمیلی این موضوع است که یک فیلم ساز موفق ان شخصیست که ترس را در دنیای واقعی خوب لمس کرده باشد تا بتواند با فهم و درک درست نسبت به یک واقعه مخاطب خود را دچار ترس کند
در سینمای ایران به سبب نبود تجهیزات مناسب برای ساخت این گونه از فیلم ها ،فیلمنامه نویسان روی به نوشتار یا تقلید از همان مباحث پر تکرار هالیوود میاورند با این تفاوت که اینبار انها برای باور پذیری بیشتر بومی سازی وقایع را در اولویت کاری خود قرار میدهند به عبارت دیگر فضای کاری همان فضای کاری هالیوودیست اما ان را با چاشنی مسائلی همچون جن و روح که ترس انها برای مخاطب قابل فهم است ترکیب میکنند این چنین میشود که این دست پروژه ها به طبع مخاطب این ژانر خوش میاید
این جمله که میگویند فیلم ترسناک را باید در سالن تاریک و تنها دید شاید پر اشتباه ترین جمله باشد بدین صورت که این گونه از فیلم ها باید صفر تا صد ترس خود را در مباحث داخلی خودشان پیدا کنند نه انکه ما چیزی از محیط بیرون به انها اضافه کنیم به عبارت دیگر همگان واقفند که یک فیلم ترسناک میتواند در یک سالن تاریک جذابتر و دلهره اور تر باشد اما این بدین معنا نیست که این موضوع جز پارامتر
اصلی این گونه اثار قلمداد گردد
تعلیق و غافلگیری دو جز جدایی ناپذیر اثار ترسناک هستند برای درک و فهم بیشتر این موضوعات به مثال های زیر توجه بفرمایید
تعلیق :نمای اول :پسرک در جنگل دوان دوان در حال حرکت هست
نمای دوم:قاتل روانی پشت یکی از درختان در راه چاقویش را تیز میکند و منتظر پسرک میباشد
چندینو چند بار به صورت برش موازی نماهای متعددی از ان دو را شاهد میباشیم
غافلگیری:دوربین فقط سمت پسرک میایستد و ما چیزی از قاتل نمیدانیم این میشود که با بیرون امدن قاتل از پشت درختان دچار غافلگیری میشویم
همانطور که ملاحظه فرمودید هر دو مورد میتواند چاشنی مناسبی برای القای وحشت باشد
به طور کل سینما خلق گشته است تا با برانگیخته کردن تمامی احساس از جانب مخاطبین خود انها را به لمس و درک درست از دنیای پیرامون اما با نگاهی متفاوت جذب کند
امیدوارم از بحث امروز لذت برده باشید
۱۱ مهر ۹۶
#مهیارمحمدملکی