تداعی حس ناب شیدایی

ترجمه اختصاصی سلام سینما
در حالی که انتقادات از ابرقهرمانان بیشتر درباره ی تغییر نکردن ظاهر آنهاست اما فیلم های مردان ایکس همواره از نظر زیبایی شناسی و لحن تفاوت چشم گیری با یکدیگر دارند و همواره روایی و پایایی را در هویت و تنوع رعایت می کنند. «قنوس سیاه» نیز از این قاعده مستثنی نیست. تصویربردار این اثر یعنی «مائورو فیوره» با کلوزآپ هایی که تمام قاب تصویر را پر می کنند ، بر مقیاس انسانی تاکید می کند و سعی می کند تا فضای فیلم را به سمت مقیاس های کوچکتر هدایت کند تا با واقعیت همخوانی داشته باشد. قطعه ی موسیقی فیلم که اثری از «هانس زیمر» است ، با آنکه با بهترین آثار او فاصله ی زیادی دارد اما حس شیدایی قطعه ی موسیقی اصلی مردان ایکس اریجینال را برای مخاطب تداعی می کند.
جای ناراحتی دارد که فیلمنامه و دیالوگ ها به اندازه ی کافی پخته نیستند و می بینیم که بازیگران حرفه ای فیلم به طرز عجیبی مداوم در حال ادای دیالوگ های خود هستند. این مسئله بخصوص به شکل شدیدی درباره ی «لارنس» وجود دارد زیرا نقش او ترکیبی گیج کننده و ساده انگارانه از سیاست های جنسیتی است. تنش بین او و «چارلز خاویر» در این قسمت به سرانجام می رسد. کمی طول می کشد تا به نسخه ی «مک آوی» از «پروفسور ایکس» مغرور و از خودراضی عادت کنیم.
جدیدترین اعضای گروه بازیگران مردان ایکس یعنی «استورم»(اکساندرا شیپ) ، «کورت»(کودی اسمیت مک فی) و «سایلوپس»(تای شرایدن) با اینکه زمان کوتاهی جلوی دوربین هستند اما یک همکاری گروهی واقعی را به نمایش می گذارند در حالی که حضور«ترنر» در نقش ققنوس جدید یعنی «جین» در حدی است که تنها بتوانیم از شخصیت پردازی عجول و کم دقت آن چشم پوشی کنیم. داشتن رویکرد انتقادی و بی پرده سخن راندن درباره ی «ققنوس سیاه» می تواند بسیار بی رحمانه باشد. اما وقتی به روایت طولانی داستان و سختی های تولید فیلم نگاه می کنیم ، با آنکه چندان عمیق نیست اما حس نابی از شیدایی را برای مخاطبانش به ارمغان می آورد.
شالوده ی عجیب ، گوتیک و تا حدودی بی نظم «ققنوس سیاه» شاید اصلا بامزه نباشد اما بسیار جذاب تر از «مردان ایکس:آپوکالیپس» است که بیشتر شبیه به یک میخ بزرگ پلاستیکی بود. برای کارگردان جدید دنباله ی مردان ایکس یعنی «سایمون کینبرگ» این آخرین فرصت بود تا شیاطینش را از «آخرین ایستادگی»(اثری که خودش آن را نوشته) احضار کند. با این که چندان موفقیت آمیز نبود اما پایان بندی فیلم به کاراکترها کمک کرد تا کمی رشد کنند. «لوگان» که بهترین فیلم از دنباله ی مردان ایکس است ، به ما نشان داد تا قرار نیست همه ی جشن ها با آتش بازی به پایان برسند و هیچ مشکلی نیست اگر بدانید وقت رفتن سررسیده و خیلی آهسته صحنه را ترک کنید. «ققنوس سیاه» هم مثل سایر همانندهای پرسروصداتر خود از دنیای سینمایی مارول ، اجازه می گیرد و خیلی بی سروصدا صحنه را ترک می کند.
منبع : CineVue
مترحم : وحید فیض خواه