مردی که ابدا ترسناک نیست!
مرد قلمی یک شخصیت خیالی است که توسط اریک نادسن در سال 2009 در وبسایت کریپی پاستا طراحی شد و به سرعت مورد توجه بینندگان و کاربران سایت قرار گرفت. شخصیت مرد قلمی آن قدر معروف شد که حتی در افسانههای محلی در مورد وجود چنین شخصیتی شایعه سازی کردند ( که عدهای با دسترسی به مدارک مجهول اثبات چنین موجودی را ثابت کردند!) و حتی از این شخصیت خیالی، مستند (بهتر بگویم ماکیومنتری) و بازیهای ویدئویی ساختهاند که در محبوبیت این شخصیت مخوف تأثیر گستردهای داشت. جذاب است که طرفداران ژانر وحشت درباره شخصیت مرد قلمی به تحقیق و پژوهش بپردازند و اطلاعت ریزودرشتی از این شخصیت به دست بیاورند اما من پیشنهاد میکنم که هرگز سراغ فیلم مرد قلمی نروند؛ چون نهتنها منبع موثقی برای تحقیق در مورد این شخصیت تلقی نمیشود، بلکه آن قدر افتضاح است که حتی باعث میشود که شما دست از تحقیق و بررسی در مورد این موجود خبیث بردارید!
در شهر کوچکی در ایالت ماساچوست، چهار دختر دبیرستانی بهنامهای ورن، هالی، کلوئی و کیتی در یک شب در خانه کیتی جمع میشوند تا با هم خوش بگذرانند. تا اینکه ورن در مورد شخصیت خیالی مرد قلمی صحبت میکند. صحبتها و تبادل نظر بین چهار دختر، باعث میشود که آنها برای دستیابی به اطلاعات، به سراغ سایت نامعلوم ( که احتمال زیاد همان کریپی پاستا است) میروند و با تماشای ویدئوهای مخوف و عجیب و غریب مرد قلمی، دچار سردرگمی میشوند. یک هفته بعد، در یک اردو، کیتی ناگهان ناپدید میشود و ناپدید شدن وی، شایعات و خبرها در مورد وجود شخصیت مرد قلمی در شهر افزایش مییابد. دوستان کیتی که گمان میکنند که وی تحت تأثیر مرد قلمی قرارگرفته است، تصمیم میگیرند که با مرد قلمی در جنگل ارتباط برقرار کنند اما اوضاع پس از دیدن مرد قلمی، به نفع آنها پیش نمیرود و هرروز با کابوس و توهمهای دیداری فراوانی روبرو میشوند.
اگر احساس میکنید که فیلم Slender Man میتواند شما را همانند سری بازیهای ویدئویی و ماکیومنتری اش بترساند، باید بگویم که سخت در اشتباهید. بزرگترین ایراد فیلم Slender Man، فیلمنامهی آبکی آن است که کاملاً در همان اوایل فیلم متوجه میشویم که دیوید برک در نگارش فیلمنامه، سرسری عمل کرده است. در فیلم هیچ توییست جذاب و سرنخهای محکم بر وجود شخصیت مرد قلمی نمیبینیم و مخاطب هم بیشک متوجه این موضوع میشود که با چه اثر فاجعه باری روبرو است.
فیلم گرچه به مدت 93 دقیقه است اما آن قدر پلان و سکانسهای بی ارزش و اضافی دارد که اگر آنها را حذف کنیم، مدت زمان فیلم به 30 دقیقه هم نخواهد رسید. در میان اینهمه سکانسهای اضافی که بیشترش مربوط به راه رفتن یا قدم زدن شخصیتهای داستان در جنگلهای تاریک شهر میگذرد، فقط چند سکانس ترسناک ( به ظاهر ترسناک) وجود دارد که آنها هم به شدت سطح پایین و بد و قابل پیشبینی ساختهشدهاند. بیشتر سکانسهای ترسناک مربوط به تعقیب و گریز با موجود ماورالطبیعه مرد قلمی است اما به طور عمیق این سکانس تصویری عمیق از شخصیت مرد قلمی نمیسازد که ترسناک به نظر بیاید. پس نتیجه میگیریم که مرد قلمی موجود در فیلم اصلاً ترسناک نیست.
میتوانیم با ارفاق فراوان، فیلمبرداری و ایجاد فضاسازی تاریک و خوفناک را جز نکات خوب این فیلم بد بدانیم اما غلظت این فیلمبرداری با کنتراست بالای رنگ سیاه، نه تنها باعث میشود که بیننده متوجه جزییات صحنه نشود، بلکه تا حدودی دل مخاطب را هم میزند. تدوین فیلم هم بهشدت بد و شلخته است. ضعف بزرگ تدوین را میتوان در سکانس اردوی فیلم در نظر بگیریم که کیتی به یک پیلهی عظیم بر روی تنهی درخت خیره میشود و این بیننده را متوجه میسازد که انگار کیتی یاد شخصیت مرد قلمی افتاده است اما متأسفانه در همان لحظه مهم، سکانس کات میشود و فیلم وارد سکانس دیگری میشود که مخاطب سر از قبرستان درمیآورد و میبیند که کاراکترهای فیلم در حال پیدا کردن کیتی هستند که ناگهان نیروهای پلیس از راه میرسند! از این کاتهای بد و نا بهجا در فیلم دیده میشود که بیننده را از یک سکانس نصفه و نیمه به یک سکانس نصفه و نیمه دیگر پرتاب میکند.
فیلم Slender Man نه تنها سرسریترین فیلم ترسناک است، بلکه میتوان در رده بدترین فیلمهای تاریخ سینمای ترسناک را هم نیز قرارداد. فیلم Slender Man با فیلمنامه سرسری دیوید برک و بازیهای ضعیف و کارگردانی نهچندان دلچسب سیلوین وایت، میتوان از هماکنون این فیلم را جز نامزدهای اصلی تمشک طلایی 2019 بدانیم.