حسین (حسین رضایی) و طاهره (طاهره لادانیان) | در پی پاسخ

در دورهای که عباس کیارستمی در هر اثرش بیش از فیلمهای قبلی به سمت نوعی مینیمالیسم در روایت حرکت میکند، «زیر درختان زیتون» عشقی ساده را به تصویر میکشد که از دل سکوت و اصرار به وجود میآید. در دل فضای صمیمی روستایی «زیر درختان زیتون» با جوانی ساده به نام حسین روبهرو میشویم که عاشق طاهره است اما طاهره هیچگاه پاسخی به درخواستهای مکرر او نمیدهد. آنچه عاشقانه «زیر درختان زیتون» را از نمونههای متعارف سینمای ایران متمایز میکند همین سکوت لجوجانه طاهره، اصرار بدون تغییر حسین و سادگی عمیق موجود در این رابطه است. خلوصی در این عشق یکطرفه وجود دارد که دنبالکردن آن را به تجربهای جذاب بدل میکند. با توجه به اینکه «زیر درختان زیتون» اساسا فیلمی است که چندان میان واقعیت و داستان، مستند و درام، تمایز چندانی قائل نمیشود، همین رابطه ساده به عنصری پیچیده تبدیل میشود که هم خود را در «زندگی واقعی شخصیتها» (آنطور که در فیلم نمایش داده میشود) نشان میدهد و هم در فیلمی که کارگردانِ داخل فیلم (با بازی محمدعلی کشاورز) در حال ساختن آن است؛ و همین ترکیب ما را در مورد میزان غیرمستند بودن این عشق یکطرفه دچار تردید میکند.