مهم ترین مهمانان خارجی جشنواره جهانی فجر
اختصاصی سلام سینما- چندسالی میشود که شاخه بینالمللی جشنواره فیلم فجر از بخش داخلی جدا و خودش تبدیل به یک جشنواره جداگانه شده است که هرسال در بهار برگزار میشود. هرچند در ابتدا مخالفتهای زیادی با این تقسیمبندی شد اما بعد از چند سال شاهد آن هستیم که نظم و روال هر دو جشنواره داخلی و خارجی بیش از پیش شده است. ضمن اینکه جشنواره جهانی تا پیش از این جداسازی، همیشه در میان هیاهو و سروصدای فیلمهای داخلی و روز سینمای ایران با کمتوجهی روبهرو میشد. سایه سنگین بخش داخلی در سالهای آخر پیش از تقسیمبندی، به حدی بود که اعتبار جشنواره جهانی را زیر سوال برد.
از جمله امکانهای ویژه ای که مستقل شدن بخش جهانی فراهم کرد، امکان آموزش و تبادل نظر هنرجویان سینمایی در بخش تازه تاسیس دارالفنون بود. یکی از بخشهای جانبی جشنواره که مدیریتاش را در سالهای گذشته مازیار میری برعهده داشته است.
در این بخش دانشجویان سینمایی از کشورهای مختلف جهان دور هم جمع میشوند و مجموعه کارگاههای آموزشی برایشان برگزار میشود. عموم مهمانان ویژه جشنواره جهانی استادان و فیلمسازان و عوامل سینمایی مطرحی بودهاند که برای برگزاری این نشستهای آموزشی و کارگاههای آموزشی به ایران سفر کردهاند.
در این یادداشت مهمترین مهمانان خارجی دورههای مختلف جشنواره جهانی فیلم فجر را مرور کردهایم.
بیشک روز حضور الیور استون در کاخ جشنواره جهانی فجر، یکی از شلوغترین روزهای جشنواره سی و ششم بود؛ فیلمساز مطرح و نوگرای هالیوودی که فیلمهایش همیشه جز مهمترین آثار معترض به سرمایهداری غربی بودهاند. میتوان استون را معروفترین مهمان دورههای مختلف جشنواره جهانی فجر دانست.
استون کارگاهش را با اشاره کوتاهی از زندگی ناخوشایند خود در دوران کودکی و نوجوانی آغاز کرد: من پدر سختگیری داشتم که البته همیشه به من پول خوبی می داد و من با آن پول کتاب های مصور می خریدم. در ۱۸ سالگی به دلیل مشکلاتی که با والدینم داشتم خانه را ترک کردم.
کارگردان فیلم سینمایی «قاتلین بالفطره» در پاسخ به یکی از دانشجویان درباره واکنش یک کارگردان در قبال درخواست حکومت برای ساخت فیلم سفارشی، تصریح کرد: «وقتی در سیستمی هستید که به شما می گویند چه فیلمی بسازید باید آدم باهوشی باشید. سیستم می گوید من برای این فیلمها هزینه می کنم و اگر می خواهید فیلمساز باشید ناگزیر هستید که فیلم بسازید، بنابراین باید بتوانید با قوانین بازی کنید. متاسفانه امروز پول و سرمایه تعیین کننده همه چیز است و دوران سختی را پشت سر می گذاریم. با این حال باید سعی کنید همیشه انسانیت تان را زنده نگه دارید.»
استون در پاسخ به دانشجویی که نظر وی را درباره ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه پرسیده بود، گفت: «پوتین سیاستمدار بسیار بزرگی است و ۱۸ سال است که در بالاترین سطوح قدرت حضور دارد. من برای ساخت مستند «گفتگو با آقای پوتین» بیش از ۳۰ ساعت با او مصاحبه کردم. پوتین هرگز پیش از مصاحبه از من محور سوالاتم را نمی پرسید و پس از مصاحبه هم درخواست هیچ ادیتی نکرد.»
کارگردان فیلم سینمایی «جوخه» در پاسخ یکی از دانشجویان که از وی خواسته بود در مورد چگونگی ساخت فیلمهایی که محتوایی ضد سیاست های آمریکا دارند توضیح دهد، عنوان کرد: «بعضی در آمریکا و حتی ایران فکر می کنند چون تا حالا کشته نشده ام پس حتماً من مامور CIA هستم! در حالی که من تا به حال حتی یک مامور CIA را ندیدم. البته این سازمان سعی می کند روی پروژه های من اثرگذار باشد چون نفوذ زیادی در هالیوود دارد. حتما به خاطر دارید برای جایزه فیلم «آرگو» از کاخ سفید به مراسم اسکار تماس گرفته شد. این نشان می دهد هالیوود و واشنگتن چه ارتباط عمیقی با هم دارند.»
یکی دیگر از مهمانان مهم ادوار جشنواره جهانی فجر، پل شریدر فیلمنامهنویس و کارگردان مطرح آمریکایی است که فیلمنامه شماری از مهمترین آثار مارتین اسکورسیزی را به نگارش درآورده است.
او عصر دوشنبه دوم اردیبهشتماه در پنجمین روز سیوهفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر کارگاه فیلمنامهنویسی «دارالفنون» خود را برگزار کرد که یکی دیگر از روزهای شلوغ جشنواره را نتیجه بخشید. حضور شریدر در ایران واقعا اتفاق جالبی بود و بسیاری را غافلگیر کرد.
شریدر در خصوص تغییر دنیای فیلمسازی چنین توضیح داد: «مدارس سینمایی معمولاً خیلی مفید نیستند و شما چیزهای زیادی در آنها یاد نمیگیرید. اما موضوعی هست که خیلی خوب میتوانید بیاموزید: اینکه چهطور گروهی کار کنید و روابطی پیدا کنید. در دنیای سینما همه چیز در همین موضوع خلاصه میشود. البته که بعضی از بهترین مدارس سینمایی در لسآنجلس و نیویورک وجود دارند و شما در آنها میتوانید روابط خوبی پیدا کنید و حسابی خودی نشان بدهید.
پس ایده نوشتن فیلمنامه و ایمیل کردن آن، چندان خوب نیست چون شاید از منظر تئوریک ممکن به نظر برسد که فیلمنامه فوقالعادهای بنویسید و از تمام موانع عبور کنید اما در واقعیت، بهندرت چنین اتفاقی روی میدهد.
نویسنده و کارگردان فیلم مستقل تحسینشده «فرست ریفورمد» در ادامه صحبتهایش درباره تغییرهای جهان فیلمسازی افزود: دوره و زمانه عوض شده است. ما زمانی در روزگاری زندگی میکردیم که موانع زیادی برای فیلمسازی وجود داشت؛ و هالیوود مثل باشگاهی بود که خیلیها را به صنعت فیلمسازی راه نمیداد مثل سیاهان و زنان. اما امروزه فناوری همه چیز را تغییر داده است و ما در جهانی به سر میبریم که در صنعت فیلمسازی هم دموکراسی حکمفرما شده است.
پس خبر خوب این است که امروز هر کسی میتواند فیلم بسازد و خبر بد اینکه بهندرت کسی میتواند از این راه امرار معاش کند. تمام چیزی که شما برای ساختن یک فیلم نیاز دارید، تلفن همراهتان است که میتواند با آن فیلمبرداری، تدوین و حتی پخش فیلمتان را انجام دهید. تنها مشکل این است که شما یکی از چند هزار نفری هستید که این کار را انجام میدهد.»
الکساندر سوکوروف
سوکوروف فیلمساز مطرح روسی است، از جمله کارگردانانی که سبک فیلمسازیشان متاثر از تارکوفسکی است. بسیاری از فیلمهای اول او توسط مقامات اتحادیه شوروی ممنوع میشدند. او در دوره اولیه کارش مستندهای بسیاری ساخت و مستندسازی بخشی از سبکش در فیلمهای داستانی هم شد.
فیلمهای مطرح وی «مادر و پسر»، «پدر و پسر»، «کشتی روسی» و «فاوست» هستند. در این میان فیلم «فاوست» در جشنوارهی فیلم ونیز برنده جایزه شیر طلایی، با ارزشترین جایزه در این جشنواره شد.
جالب است بدانید سوزان سانتاگ دو تا از فیلمهای سوکوروف را جزو ده فیلم مورد علاقهاش در دهه نود قرار داده و درباره او میگوید: «در حال حاضر هیچ کارگردانی نیست که فیلمهایش را به اندازه او تحسین کنم.»
سوکوروف یکی از اولین فیلمسازان مطرحی بود که در طرح دارالفنون به ایران آمد و مجموعه ورکشاپهایی برای هنرجویان دارالفنون برگزار کرد.
الکساندر سوکوروف که معتقد است فیلمهای ایرانی را از لحنش میشود، شناخت درباره سینمای معاصر گفت: «در دنیای سینما مهمترین چیز مساله اخلاق است. ما اگر بخواهیم فیلم هنری بسازیم باید چیزی جدا از زندگی معمولی باشد. در تمام دنیا فیلمهایی که درباره جوانان است، خیلی واقعی است، اما این واقعگرایی کاملا پاسخگوی تمام مسائل موجود نیست. فیلمهای واقعگرای اجتماعی اغلب این مسائل را نشان میدهند اما گاهی به حاشیه میپردازند.»
سوکورف در پاسخ به یکی از هنرجویان دارالفنون که گفت مردم ما فیلمهای داستانی را دوست دارند و به این سبک عادت کردهاند، چگونه میتوانیم کاری کنیم که آنها از سینمای واقعگرا و قصهگو فاصله بگیرند، پاسخ داد: سینماگران ما گارسن نیستند که از مردم بپرسند چه چیزی دوست داری؟ چه چیزی میل داری؟ اما این مساله سادهای نیست زیرا در دنیای امروز سینما جایی نیست که هنر را نشان دهند بلکه محصولات بصری را دارند میفروشند. کسانی که قبل از شما بودهاند مردم را به خوردن غذاهای بد عادت دادند و دارند تلقین میکنند که قشنگتری وجود ندارد.
لخ مایوفسکی
لخ مایکوفسکی فیلمساز و نقاش لهستانی است که هم در جشنواره جهانی فجر حضور داشته و هم نمایشگاهی از نقاشیهایش در ایران برگزار شده است. از جمله مهمترین فیلمهای وی میتوان به «زندانی ریو»، «باغ لذت دنیوی» ، «دره خدایان» و «صلیب و آسیاب» اشاره کرد.
او همچنین در سال 2009، با فیلمی اقتباسی از رمان چخوف با نام «اتاق شماره6» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت و جایزه بهترین فیلم و بهترین بازیگری را برای این فیلم گرفت. و در دوره سی و هشتم جشنواره یکی از مهمانان افتخاری ویژه بود.
او در نشستش در جشنواره درباره نسبتش خودش با سینما و نسبت سینمای روسیه با ادبیات آن سرزمین مفصل صحبت کرد. از جمله گفت: « من هیچ پیوند خاصی با سینما نداشتم، جز اینکه یکی از طرفداران سینما، مانند بسیاری از جوانان شوروی بودم، سینما تفریح اصلی ما بود. با اینکه بلیت ارزان نبود، سعی میکردیم همه فیلمها را ببینیم. دلیل اصلی ما برای رفتن به سینما این بود که احساس میکردیم باید مانند منتقدان به این سوال جواب دهیم که «پیام این فیلم چیست؟»
راستش ما بهعنوان پسران جوان، بیشتر به دنبال بازیگران فیلمها بودیم اما سینما صرفا برای تفریح نیست و شما این واقعیت را پس از ورود به این عرصه درک میکنید. با این وجود، سینما همچنان ضیافتی هیجانانگیز است
اگر بخواهیم فرهنگ روسیه را بشناسیم، باید ادبیات روسیه را بشناسیم و هنر اصلی در روسیه ادبیات است. همه ما از کودکی با ادبیاتمان بزرگ شدهایم و ادبیات تأثیر ویژهای بر شکلگیری تصورات و ایدههای ما داشته است، حتی ما از ادبیات به فلسفه رسیدهایم. ادبیات روسیه با پوشکین شکل گرفته است و منبع عظیمی از تمامی ایدهها و تفکرات ما وابسته به همین ادبیات است. هر شخص روس متأثر از ادبیات روسیه است و طبیعتا این تأثیر را بر فیلمسازان روس هم میتوان دید.»
کارن شاه نظرف
کارن شاه نظرف دیگر فیلمساز روسی بود که در جشنواره جهانی فیلم فجر در سال ۹۷ به عنوان مهمان حضور پیدا کرد.
کارگاه آموزشی او در بخش دارالفنون سی و هشتمین دوره جشنواره جهانی برگزار شد. جالب است بدانید کارگاه او بهصورت مجازی و در قالب گفتگو با کامیار محسنین برگزار شد.
البته کارن شاهنظرف پیشتر هم با جشنواره همراه بود و بهعنوان مدیر «موس فیلم» همراهی بسیار خوبی با بخش فیلمهای کلاسیک جشنواره داشت. ضمن اینکه در طول این سالها دو فیلم «قاتل تزار» و «سوارکاری به نام مرگ» از این فیلمساز در جشنواره جهانی فجر به نمایش درآمد.
از جمله مهمترین گفتههای شاه نظرف در کارگاهش میتوان به «تفاوتهای فیلمسازی در شوروی و روسیه اشاره کرد. وی در اینباره گفت: «فیلمسازی در روسیه قبل و بعد از فروپاشی شوروی فیلمسازی تفاوت زیادی وجود دارد. در زمان شوروی اصلا نیازی نبود که به دنبال حامی مالی بگردی. دولت مستقیم حمایت میکرد ولی سانسور زیاد بود.
اگر جمله ای مخالف حزب کمونیست میگفتی سانسور میشد. اما در سینمای حال حاضر روسیه سانسوری در کار نیست، ولی حمایت مالی لزوما با ضمانت نیست. در زمان شوروی سوسیالیسم حاکم بود و اکنون کاپیتالیسم حکمفرماست. در شوروی در مرحله اول سناریو بررسی میشد و اگر صلاح میدیدند سانسور اعمال میشد.»
وی همچنین درباره سینمای ایران چنین گفت: «من در کل سینمای ایران را دوست دارم میتوانم بگویم چشم انداز و آینده خوبی در انتظار آن است و در جهان شناخته شده است از لحاظ سینمایی قوی است سینمای خودش را دارد مشخص است که دانشگاه و سینماهای خوبی در ایران وجود دارد . سینمای ایران به واسطه اصغر فرهادی و بسیاری دیگر از کارگردانان در دنیا شناخته شده است.»
روبرتو پرپینانی
روبرتو پرپینانی تدینگر ایتالیایی که در فیلم «محمد رسول الله» با مجید مجیدی هم همکاری کرده است، یکی دیگر از مهمانان بزرگ جشنواره جهانی فیلم فجر در دوره سی و ششماش بود. پرپینانی از دههی شصت میلادی در سینما فعال بوده و با فیلمسازان بزرگی مانند برناردو برتولوچی، برادران تاویانی، مارکو بلوکیو گرفته تا میکلوش یانچو و ویم وندرس همکاری کرده.
روبرتو پرپینانی همچنین بهعنوان تدوینگر جوایز زیادی برده است که میتوان از بین آنها به جایزه دیوید دی دوناتلو در سال 1983 برای تدوین فیلم «شب سن لورنزو» به کارگردانی برادران تاویانی، جایزه دیوید دی دوناتلو و جایزه تایم فور پیس برای فیلم «پستچی» به کارگردانی مایکل رادفورد در سال 1994 اشاره کرد. او همچنین برای فیلم «سزار باید بمیرد» به کارگردانی برادران تاویانی در سال 2012 نیز جایزه روبان نقرهای ایتالیا را دریافت کرده است.
این تدوینگر ایتالیاییدر مهمترین بخشهای صحبت خود در کارگاهش، در مورد همکاری خود با «اورسن وِلز» کارگردان «همشهری کین» توضیح داد: من در یک کار پژوهشی بودم که به من پیشنهاد شد با اورسن وِلز کار کنم. به یک گاراژ در منزل اورسن وِلْز رفتم و در یک اتاق تاریک تدوین فیلم را زیر نگاه صبور اورسن وِلْز آغاز کردم. این تجربه فوق العاده بود و هیچ گاه آن را فراموش نمی کنم. به این ترتیب به مرور رابطه ما پیچیده تر شد.
رابطه ما به گونه ای بود که او خودش روی فیلم علامت می گذاشت تا من از آنجا بِبُرم و اگر یک فِریم جا به جا می کردم متوجه می شد. گاهی که جا به جا می بریدم از من می پرسید چرا این کار را کردی و تا می خواستم بگویم «فکر کردم که…» به من می گفت تو نباید فکر کنی!
بعدها وقتی از من می پرسیدند از اورسن وِلز چه چیزی یاد گرفتی، نمی توانستم بگویم یک سال فقط از او اطاعت کردم. برای همین می گفتم در کار، فیلم را به شکلی علامت می زنم که او به من یاد داده است. سپس متوجه شدم که می توانم سکانس ها را قدم به قدم و با تمرکز جلو ببرم و در آخر دیدم اورسن وِلْز به من یاد داد که فکر کنم و این باعث شد تمام عمرم فکر کنم.»
وی درباره سینمای ایران میگوید: «برایم جالب بود که سینمای ایران از فرهنگی قابل درک برای همه الهام میگیرد و این قابلیت خلاقانه را دارد که پس از مشاهدهی واقعیتها، آنها را با نگاهی شاعرانه تصویر کند. اولین فیلم ایرانی که دیدم «باشو غریبه کوچک» نوشته و ساختهی بهرام بیضایی بود.
«بچههای آسمان» را بعدها روی DVD دیدم و تحت تاثیر ذات مثبت سینمایی و خط روایی شاعرانهاش قرار گرفتم. از دیگر فیلمسازان ایرانی که به واسطه حضورشان در جشنوارهها از نزدیک نیز با آنها آشنا شدهام، کیارستمی و همین طور فرهادی را میتوانم نام ببرم که البته او را پس از دریافت جایزهی اسکار «جدایی نادر از سیمین» شناختم.»
ویت هایدوشکا
در دومین روز از برنامههای دارالفنون در سی و پنجمین دوره جشنواره جهانی فجر، کارگاهی با حضور یکی از تهیهکنندگان آلمانی که در بسیاری از فیلمهای میشاییل هانکه از جمله «روبان سفید» با او همکاری کرده است، برگزار شد.
هرچند ممکن است نام ویت هایدوشکا را نشنیده باشید اما باید بدانید او یکی از تهیهکنندگان بهنام سینمای آلمان است که حضورش در جشنواره جهانی آن سال اتفاق بزرگی محسوب میشد.
او در این کارگاه درباره مبانی تولید و تهیهکنندگی با هنرجویان صحبت کرد. مهمترین توصیهاش این بود: «قبل از هر چیز باید قلب قوی و پر از احساس داشته باشید. شما باید عاشق فیلم تان باشید. تهیه کننده ای مثل من که در طول عمرش تا به امروز، بیش از ۷۰، ۸۰ فیلم تولید کرده به تجربه و حس ششمی می رسد که قابل انتقال نیست. مهم این است که در ابتدا بسیار فیلم تماشا کنید و از دیگران یاد بگیرید. قبل از هر چیز به عنوان تولید کننده باید فیلمنامه را بشناسید و بتوانید آن را بخوانید.»
وی همچنین درباره فیلمسازی ارزان و مکتب «خانه هنر» صحبت کرد و درباره تجربه همکاری با هانکه گفت: « خانه هنر» فقط برای فروش نیست و بحث هنری آن هم مطرح است. در هر حال نتیجه این است که ما نتوانستیم با فیلمهای «خانه هنر»، فیلمهای سودآور و مردم پسندی تولید کنیم.
هایدوشکا در ادامه توضیح داد: در واقع وسایل و روش ساخت فیلم یکی است اما در آمریکا سرمایه سنگینی در پشت ماجرا وجود دارد که در اروپا این چنین نیست. هانکه فیلمهایش را در اروپا تولید کرده است و او فقط از ما می خواست که اعضای اصلی ساخت تیمش را به او بدهیم. اما مثلا فیلمبرداری که کارهای هانکه را فیلمبرداری کرده و هم اکنون در کانادا در حال ساخت فیلمی برای آمریکایی هاست می گوید آنها بعد از اتمام زودهنگام صحنه ای که برداشت از آن سه ساعت در نظر گرفته شده بود، به سراغ صحنه بعدی نرفتند.
آنها آنقدر آنجا ماندند تا آن سه ساعت تمام شود. یا مثلا این که در صحنه ای از فیلم که نیاز به جنگل داشتند، در میان جنگلی طبیعی، جنگل مصنوعی ساختند. فقط ۱۲ نفر روی این جنگل مصنوعی کار می کردند. اما وقتی همه چیز تمام شد. با این که جنگل مصنوعی زیبا بود کارگردان اعلام کرد که آن را دوست ندارد و نمی خواهد. اما ما در اروپا چنین امکاناتی نداریم که بدین شکل عمل کنیم.»