جستجو در سایت

1398/06/26 00:00

بی مزه با لفاظی های سیاسی غیرضروری

بی مزه با لفاظی های سیاسی غیرضروری

ترجمه اختصاصی سلام سینما  

زیورآلات، موی چتری، ساییدن، جوشاندن، جلا دادن ، قاچاق و دستمزدهای ناچیز برای طبقه کارگر ، جو بازه ی زمانی وقوع داستان این فیلم است. و چشم پوشی از تمسخر کارگران و فرودستان توسط نجیب زادگان اشرافی که به دشت انسان را به فکر فرو می برد ، برای ما غیرممکن است.

تصویری که این فیلم از طبقه ی اشراف ارائه می دهد به لبخند زدن زنان آنها مانند گربه های شهر چشایر و تصویری که از طبقه فرودست ارائه می دهد به نوشیدن شراب به سلامتی زیبایی ملکه ختم می شود. شما از تلاش برای قبول این نمایش های پر تصنع و آبکی و ملزم کردن خود به جشن های اشرافی رایج میان انگلیسی ها دست برمی دارید و تنها خود را تسلیم دانتون ابی می کنید، که یک پرده بزرگ از نمایش پایانی است.

سرانجام پس از گذر سالها ، ما چیزی که طبقه متوسط برای بدست آوردن آن حسابی به دردسر می افتند را می بینیم و آن نگهداری از خانه های اشرافی تنها برای بدست آوردن یک دیدار با خانواده سلطنتی است. حالا یک فرصت تازه بدست آمده زیرا پادشاه و ملکه (جرج پنجم و ملکه ماری) برای گردش به شهر یورکشایر آمده اند و به مکانی نیاز دارند تا شب را در آن بگذرانند.

جوش و خروش و فعالیت در کارها، عزت نفس موجود در خانواده، مستخدمان و روستایی که برای گذران معیشت خود تنها به یک خانه ی بزرگ اشرافی وابسته است، همه و همه یک صحنه نمایش کوچک و شگفت انگیز و دراماتیک است که تمام این سال ها از 1927 در تلویزیون پخش می شده است.

مردم تمام تکالیف و نقش هایشان را در هیاهو و سر و صدا انجام می دهند، اما همچنان ما زمانی برای مناظره لفظی میان طرفداران جمهوری خواه و سلطنت طلب در آشپزخانه میبینیم، جایی که ماثی دیزی (سوفی مکشرا) می تواند از صحبت درباره ی ازدواج با یک آبدارچی طفره برود، با گفتن اظهارات ضد سلطنت طلبانه اش با یک آشپز بدعنق یعنی خانم پاتمر(لسلی نیکول) کسی که این اظهارات را قبول ندارد.

کاراکتر درخشان بریتانیایی، سیمون جونز از عهده ی نقشش جرج پنجم با ریشی سپید، به خوبی بر می آید، هرچند که یکی از شخصیت ها آرتور دنت از رادیو بریتانیا و برنامه تلویزیونی راهنمای سواری تا کهکشان هرگز قبلا روی یک اسب ننشسته بوده در حالی که او نقش یک والامقام را دارد که می بایست در جلوی رژه سپاه قرار بگیرد همانطور که می بینید. جرالد جیمز نیز با متانت و وقار کامل با ملکه صحبت می کند و فیلمنامه تاکید ویژه ای بر فضیلت و مهربانی و درک و دریافت دارد.

کارگردان اثر یعنی مایکل انگلر با فیلمنامه ای که در اختیار دارد ، وقت و توجه زیادی را صرف چهره پردازی شخصیت ها می کنند. شخصیت های درهم فیلم در تمامی اوقات وقت زیادی را برای غیبت کردن و پشت سر هم حرف زدن و بگو مگو صرف می کنند، و همواره در حال دسیسه چینی برای یکدیگر با اهداف جنسی یا سیاسی هستند و در این میان گاهی با بزدلی و گاف های خود چاشنی طنز را هم به فیلم اضافه می کنند.

در مسیر ساخت، اضافه کردن وقایع داستانی و رخدادهای چندبخشی موجب می شود که یک برنامه تلویزیونی را به یک فیلم نمایشی تبدیل شود. تغییرات مثل همیشه به چشم می خورند. مردم محلی خودشان را ابراز می کنند و جرات می کنند که در پشت میز یک صندلی هم برای خودشان بخواهند و با اطمینان به خود به خاطر مسئولیت های وافر و خط مشی سیاسی پرهزینه ی منسوخ و واپسگرایی که طبقه ی اشراف آنان را ملزم به اطاعت از آن کرده اند، برآشفته می شوند.

با این وجود در فیلم دانتون ابی، احساس می شود که بخش اعظم این چاپلوسی و لفاظی های سیاسی غیر ضروری و اضافه است. به هر حال این ها همه در راستای حضور در یک جشنواره سینمایی پربیننده هستند و طبیعی است که وقتی از بودجه کم کنید، ریسک اینکه کل کار بی مزه از کار در بیاید را بالا می برید. 

منبع : مووی نیشن

مترجم : وحید فیض خواه