جستجو در سایت

1401/03/15 21:21

حسادت چگونه سینمای ایران را تخریب (نقد) می کند

حسادت چگونه سینمای ایران را تخریب (نقد) می کند
  برادران لیلا فیلمی از سعید روستایی است که پیش از این دو فیلم خوب «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» را ساخته است. مسئله این یادداشت درام ۳ ساعته سعید روستایی نیست؛ که عمیقا شگفتی بزرگی برای سینمای...

 

برادران لیلا فیلمی از سعید روستایی است که پیش از این دو فیلم خوب «ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» را ساخته است. مسئله این یادداشت درام ۳ ساعته سعید روستایی نیست؛ که عمیقا شگفتی بزرگی برای سینمای ایران است، بلکه می خواهم از جنبه‌‌ی اخلاقی به تاثیرگذاری و خلقت یک اثر نگاه کنم که چگونه می تواند آنها که حسادت می ورزند، و بر این احساس ناخوش آیندشان اسم نقد می گذارند، را بر آشفته می‌کند.

در جست و جوی زمان از دست رفته

این سو تیتر را از مارسل پروست قرض می گیرم تا بگویم چگونه سینمای ما با شبهه نقد زمان‌‌های طلایی‌اش را از دست می دهد و تا اندک حال خوبی کسب می کند با جملاتی مانند: به جایزه بی ارزشتان نبالید؛ یا: کن کدوم کشکیه؛ اندوهگین می شود. منتقدانی که به راستی جهت‌مند نسبت به سخن پراکنی در مورد فیلم می پردازند و هیچ‌گاه برای بیننده روشن نمی شود که چگونه می شود با اظهار به نقد ساختارمند، ضد ساختار حرف زد. مسعود فراستی اهل مطالعه است، سینما را می شناسد، کتاب‌های متعددی نوشته است و به راحتی می تواند موضع خودش را تاثیر گذار نسبت به اثری ایراد کند. اما سوال اصلی آنجا است که تا چه اندازه باور و عقیده شخصی‌اش در موضع گیری او تاثیر گذار است. چندبار جشنواره کن از او به عنوان داور یا منتقد دعوت کرده است که نظرش را درباره اثری ایراد کند. چند بار دیگر منتقدان ایرانی به طور جدی به جشنواره‌های غربی دعوت شده‌اند. توهم توطئه تا چه زمانی باید ادامه یابد؟ تا کی باید بنشینیم تا عالی جناب از فیلمی مانند «موقعیت مهدی» تعریف کند. در ایران منتقدان نشان داده‌اند قطعا با جهت گیری خاصی آثار را تحلیل می کنند. یکی از لزومات نقد و تحلیل آثار سینمایی جهت مندی و سلیقه محوری منتقد است، اما نه جهتی که در راستای بقای شخص در حفظ تریبون رسانه ملی باشد. به نظر می رسد ما به جای آنکه فیلم و فرمش را مورد نقد قرار دهیم، به دنبال چرایی مفهوم و موضوعی هستیم که فیلم ساز بیان می کند. با این نظریه است که فیلم‌ساز متهم می شود و از او می پرسند که چرا؟ و چگونگی که مهمترین ویژگی یک اثر هنری است مهم نیست. در جایی شنیدم که منتقدی می گفت با یک پلان فیلم،  می‌فهمم که هدف از ساخت آن چه بوده و هیچ ارزش دیگری ندارد، اتفاقا خیلی هم عصبانی بود، چند ماه قبل در روزهای جشنواره فجر همان منتقد از فیلمی دفاع می کند که فراستی و دیگر مهمانش با آن مخالف‌اند. این گونه که سینمای ایران حرکت می کند باید به حال زمان از دست رفته در سینما غصه خورد. عباس کیارستمی در کن جایزه می گیرد، حسادت می ورزیم، سعید روستایی فیپرشی می گیرد، حسادت می ورزیم و… 

می نات تو (me not too)

سعید روستایی و «برادران لیلا» در یک مخمصه زمانی گیر افتاده‌اند. فیلمی که اگر هر زمان دیگری ساخته و پخش می شد اینگونه بر علیه‌اش بر نمی‌خواستند. مولف زحمت کشیده چند ماه فیلمنامه نوشته، چند ماه آن را ساخته و حالا از او سوال می شود که چرا در زمانی که متروپل آبادان ریخته است، عواملش آنگونه بر فرش قرمز کن لباس می پوشند حتی جایزه‌ای را که به مردم آبادان تقدیم می کند، نمی پذیرند. درگیر جریان (me too) شده و از جهتی بی هیچ ادله متقنی فلان بازیگر زن انگشت اتهام به سوی یکی از بازیگران فیلم می گیرد. سوال اصلی این است که چرا آنقدر حال هنرمند را در ایران بد می کنند که بگذارد برود؟ ما خودمان بی آنکه بخواهیم گل به خودی می زنیم آن هم زمانی که باید به احترام سعید روستایی و امثال آن‌ها خیلی بیشتر از آنها که در جشنواره کن تشویق کردند، برایشان دست زد. لطفا نگذاریم هنرمند در کشور خودش احساس غربت کند.

نویسنده: علی رفیعی وردنجانی


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط