یکی از بهترین کارهای سورکین در طول سالهای اخیر

ترجمه اختصاصی سلام سینما
گروهی که به نام «شیکاگو 7» شناخته میشدند، به جرم شورش دستگیر شدند و دادگاه آنان به یکی از جنجالیترین دادگاههای تاریخ آمریکا تبدیل شد. نویسندهی کهنهکار «آلن سورکین» بر روی صندلی کارگردانی نشسته است تا اتفاقات این دادگاه جنجالی را به تصویر بکشد. با اینکه استقبال خوبی از اولین تجربهی کارگردانی او یعنی «بازی مالی»، «دادگاه شیکاگو 7» دارای پختگی بیشتر در کارگردانی است و خبر از یک سورکین آماده را در پشت دوربین میدهد.
یکی از مهمترین نقاط قوت فیلم بازیگران آن هستند. «ساشا بارون کوهن» که از سال 2007 یعنی وقتی که «استیون اسپیلبرگ» قرار بود این نوشتهی سورکین را بسازد، برای نقشآفرینی در «دادگاه شیکاگو 7» انتخاب شده بود، بنظر میرسد برای ایفای نقش «ابی هافمن» زاده شده است. در آن طرف «ادی ردمین» در نقش «تام هیدن» نقشآفرینی خیرهکنندهای را از خود به نمایش گذاشته است.
تدوین غیرخطی «آلن بومگارتن» نجات دهندهی فیلم سورکین است. زیرا فیلم فلشبکهای زیادی نه به شورشها بلکه به نمایشهای هافمن میزند که دائما در حال کنایه زدن به اتفاقات دادگاه است. تدوین باعث شده است تا داستان سورکین با سرعت مناسبی روایت شود و در نهایت همین مسئله به وفاداری کامل فیلم به فیلمنامه میانجامد. البته به همین دلیل است که فلشبکها گاهی واقعگرایانه و گاهی ذهنی بنظر میرسند که این روایتی شخصی از آشوب 28 آگوست 1968 را شکل میدهد. اما چیزی که سورکین کم میگذارد، فن نگاه کردن به حقیقت از زاویهای دیگر است.
بخشی از مفهوم آزادیخواهی تحت تأثیر به تصویر کشیدن دادگاه به شکلی بسیار واقعگرایانه، فرصت ارائه شدن به مخاطب را پیدا نمیکنند. جمعبندی فیلم بطور کلی به گونهای طراحی شده است که تا امروز بتوان آن را جزو شانسهای اصلی کسب اسکار دانست. بزرگترین جایی که فیلم از واقعیت دور میشود، نحوهی به تصویر کشیدن «ریچارد شولتز» با نقشآفرینی «جوزف گوردون لویت» است. لویت به خوبی توانسته تا اشتیاق و موشکافی کاراکتر خود را بفهمد او را فردی با درگیری اخلاقی میان اهداف شغلیاش و این حقیقت که قاضی «جولیوس هافمن» دچار انحراف شده و به اشتباه علیه متهمان شده است، به تصویر بکشد.
در دردآورترین و پریشانکنندهترین سکانس فیلم، «بابی سیل»(یحیی عبدالمتین) متهم سیاهپوست را داریم که به شدت در دادگاه مورد اتهام واقع شده است و بنظر نمیرسد که شولتز بخواهد نسبت به رفتار شدیداً نژادپرستانهی دادگاه علیه او اعتراضی کند. در تمام فیلمهایی که بر اساس داستان واقعی ساخته شدهاند، همواره خیالپردازیها و روایتهای شخصی دخیل بوده است و اجباری به روایت داستان مبتنی بر حقایق تاریخی وجود ندارد. اما جزئیاتی که به تصویر میکشد دارای اهمیت است و این جزئیات در «دادگاه شیکاگو 7» مسئلهی سرکوب دولتی علیه آزادیطلبان جامعهی مدنی به عنوان یک سازوکار دولتی و تصویری است که از دادستانها به نمایش در میآید.
اگر این ایرادها را کنار بگذاریم، «دادگاه شیکاگو 7» را میتوان همچنان یک درام دادگاه گیرا و جذاب دانست. این فیلم نه تنها یکی از بهترین کارهای سورکین در طول سالهای اخیر را به مخاطبش ارائه میدهد، بلکه در زمان ناآرامیهای مدنی و سایهی سیاه حوادث احتمالی پس از انتخابات ماه نوامبر، یادآور حق مبارزه علیه سرکوب دولتی است که زمانبندیاش نمیتوانست از این بهتر باشد.
منبع: سینه وو
مترجم: وحید فیض خواه