جستجو در سایت

1399/06/07 00:00

ضد یادداشت؛ سکانس اروتیک و منظره

ضد یادداشت؛ سکانس اروتیک و منظره

  

پس از نمایش سکانس پرحاشیه‌ی صیغه در سریال آقازاده، موجی از اعتراضات ژورنالیستی به راه افتاد از جنس فریاد وا اسلاما. به هر حال این هم تاکتیک نخ‌نما شده‌ای است که گویا هنوز هم کاربرد دارد یا لااقل تصور می‌شود که دارد. انتظار چندانی از یک ژورنالیست نیست که در تمام موضوعات غور کرده باشد و با اطلاعات جامع و کامل قلم بزند اما این انتظار هست که اگر در زمینه‌ای اطلاعاتش کافی نیست ژست همه‌چیز‌دانی به خود نگیرد و حکم صادر نکند. نقد من به سریال آقازاده که زیاد است و مبسوط بماند برای وقتی که سریال جلوتر رفت اما اکنون می‌خواهم از منظر هنر و به طور اخص سینما به این قضیه نگاه کنم چیزی که در مطالب ژورنالیستی اخیر به چشم نمی‌آمد. درباره‌ی هنر و سینما صحبت می‌کنند و می‌نویسند اما نه از دریچه‌ی خود آن و این معضل مختص این مورد نیست و متأسفانه چیز جدیدی هم نیست.

هر سکانس اروتیکی بد است. سکانس صیغه در سریال آقازاده اروتیک است. پس سکانس صیغه در سریال آقازاده بد است (برخی هم دامنه نتیجه‌گیری را گسترش دادند به این‌که پس سریال آقازاده به این دلیل، بد است). این استدلال قیاسی‌ای است که می‌شد در نوشته‌ها و انتقادهای این چند روز پیدا کرد اما به راستی چه کسی گفته است که نمایش هر سکانس اروتیکی بد است و اشکال دارد. اینکه هنرمندان و سینماگران ما توانسته باشند یا بتوانند با رعایت همه‌ی موازین قانونی و شرعی و غیره که بر عهده‌شان است سکانس اروتیکی خلق کنند که به دایره ابتذال _ به خصوص آنچه در اغلب فیلم‌های کمدی تهوع‌آور داخلی ساخته شده_ کشیده نشود، باید به آنان تبریک گفت. برای اینکه خلق چنین صحنه‌هایی خوب از آب دربیاید به مراتب خلاقیت دوچندانی را نسبت به آنچه سینماگران دیگر کشورها دارند می‌طلبد. اما حال پرسش اینجاست که آن سکانس صیغه، خوب از آب درآمده است یا نه؟ باید بگویم این سکانس اگرچه به خلق یک صحنه اروتیک خوب نزدیک شده است اما موفق نیست و خوب از آب درنیامده. علت آن هم به فیلمنامه بازمی‌گردد و نه اجرا.  البته تدوین نه چندان جالب آن قسمت هم در این خصوص بی‌تأثیر نیست. 

همچنین گفته‌ شده که نکته بد ماجرا اینجاست که نمایش این سکانس اروتیک از اساس هیچ تاثیری در پیشبرد قصه ندارد و به راحتی می‌شد از نمایش آن صرف‌نظر کرد. ما اصطلاحی داریم تحت عنوان spectacle که در مقالات سینمایی به «منظره» یا «منظره تماشایی» ترجمه شده است. منظره، نما یا سکانسی است که نقشی در پیشبرد روایت ندارد و تنها به‌عنوان جلوه‌ای بصری و عنصری تماشایی در فیلم گنجانده می‌شود. صحنه‌هایی که به خاطر نفس زیبایی‌شان، زرق‌وبرق‌شان، بزرگی و شکوه‌شان، ابهت‌شان و مهارتی که در ساختن‌شان به کار رفته، لذت بصری را برای مخاطب به ارمغان می‌آورند و این امری است متداول و مرسوم در آثار سینمایی و این همه یعنی تماشای منظره‌ای به خاطر خودش نه به خاطر جایگاهی که در روایت و در یک داستان دارد. پس اینکه یک سکانس را به صرف این‌که داستان را جلو نمی‌برد، بیهوده و زائد بدانیم تفکری است سهل‌انگارانه و غیرسینمایی.

لورا مالوی در مقاله «لذت بصری و سینمای روایی» می‌نویسد: «حضور زن یکی از عناصر ضروری منظره در فیلم روایی متعارف است، با این حال حضور بصری او معمولاً علیه گسترش یک خط داستانی و برای منجمد کردن ضربان کنش در لحظات دل‌مشغولی‌های اروتیک به کار می‌رود.»[1] مقاله مالوی مباحث گوناگون دیگری را پیش خواهد کشید. او اگرچه درباره حضور زن به عنوان مصداقی از منظره صحبت می‌کند اما این کارکرد سینما تنها به حضور زن خلاصه نمی‌شود.

تردیدی نیست که نقد یک مقوله، نیازمند داشتن آگاهی نسبت به آن است و هرچه این دانش و آگاهی بیشتر باشد، استحکام نقد بیشتر خواهد بود.

    

[1] .  مالوی، لورا، لذت بصری و سینمای روایی، ترجمه فتاح محمدی.