«شادروان»؛ ایکاش ملودرام نبود
لاله محمودی I عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی
تهران- ایرنا- فیلم «شادروان» از یک جایی به بعد دچار انحراف شد و خواسته یا ناخواسته کلیت اثر را به سوی ملودرامی غلیظ سوق مییابد که این فضا تا پایان فیلم نیز وجود دارد.
پدر یک خانواده پرجمعیت حاشیه نشین که از راه فروش سبزی خوردن امرار معاش می کنند بر اثر افراط در مصرف نان خامه ای! می میرد و اعضای خانواده که برای ترخیص او از بیمارستان و کفن و دفنش پولی ندارند دچار مشکلات زیادی می شوند.
یک ایده خوب و پرداخت متوسط. اثری که می توانست شانه به شانه فیلم اجاره نشین های داریوش مهرجویی بزند اما نتوانست خود را آنگونه که باید جا بیندازد. در شادروان با خانواده ای مواجهیم که بدبختی و فقر سر تا پایشان را فرا گرفته و به قول معروف از در و دیوار برای شان می بارد؛ در این بین، مسأله مرگ پدر و هجوم اعضای فامیل به خانه متوفی که خودشان وضعیتی به مراتب بدتر از خانواده شادروان دارند، شرایطی را به لحاظ درام نویسی به وجود آورد که در صورت پرداخت مناسب تبدیل به یکی از آثار قابل تامل سینمای ایران می شد.
شادروان یکی از معدود فیلم های سینمای ایران است که در فیلمنامه و حتی ساختار خود ار سبک گروتسک پیروی می کند. در فرهنگ نامه ها در تعریف گروتسک نوشته شده: گروتسک ترکیبی است از اشکال، تصاویر و چهرههای زشتی که آراسته شده باشند و این زشتیِ همراه با آراستگی، چیزی عجیب و غریب، ترسناک، خندهدار و غیرواقعی را خلق کند.
سبک گروتسک دارای چهار مولفه اصلی ناهماهنگی، خنده آوری و خوفناکی، افراط و اغراق و نابهنجاری است که همه مولفه های فوق، هر کدام در حدی کم یا زیاد در شادروان به چشم می خورند. مولفه ناهماهنگی که میتواند از کشمکش، برخورد، آمیختگی ناهمگونها یا از تلفیق ناجورها ناشی شده باشد.
عنصر خندهآوری و خوفناکی نیز از عناصر دیگری است که بخش زیادی از محتوا و ساختار را به خود اختصاص داده است. در خصوص ویژگی این عنصر نوشته شده که متن گروتسک نباید به گونهای باشد که سرانجام، اثری مضحک و تفریحی از کار درآید یا مخاطب فکر کند با مضحکه روبهروست و نفس اثر را که وحشت و نفرت مجسم است، جدی نگیرد. البته باید دقت کرد تنها در اثر درگیری عنصرهای متضاد است که تأثیر ویژه گروتسک حاصل میشود.
افراط و اغراق ویژگی دیگر گروتسکی فیلم شادروان است. چنانکه گروتسک در ذات افراطی است و عنصر اغراق و زیادهروی از خصایص بارز آن به حساب میآید، بدین جهت اغلب از روی اشتباه با فانتزی و خیالپردازی همردیف شمرده میشود.
دنیای گروتسک با عجایبآفرینی، همان دنیای آشنای ماست و از خیالپردازی بسیار دور است. دنیای گروتسک حقیقی، مستقیم و بیپرده و همین است که آن را قدرتمند میسازد. اگر اثر در دنیایی خیالی و بدون اشاره به دنیای واقعی خلق شود، دیگر گروتسکی وجود نخواهد داشت.
در نهایت مولفه نابهنجاری که منشاء مضحکه و وحشت و انزجار است. واکنشهای معمول که نسبت به گروتسک نشان داده میشود مثل احساس نشاط و تنفر، خنده و ترس، جاذبه و دافعه همزمان، حاصل مواجهه با نابههنجاری شدید است.
شاید به خاطر همین ماهیت نابههنجار گروتسک و نحوه عرضهی مستقیم و افراطی این نابههنجاری است که آن را به عنوان مطلبی عذابدهنده و نفرتانگیز و طغیانی علیه حقیقت و هنجار محکوم میکنند.
با تعاریفی که از چهار مولف اصلی گروتسک ذکر کردم و تطبیق آن با محتوا و ساختار شادروان می توان دریافت که اثر یاد شده وامدار سبک گروتسک است و البته همین وامدار بودن جزو امتیازات و ویژگی های مثبت و بارز اثر محسوب می شود. با این تاکید که کارگردان و فیلمنامه نویس فیلم نتوانست این روند را تا انتها حفظ کند و تا آخر ماجرا در همین مسیر حرکت کند.
بنابر این از جایی به بعد دچار انحراف شد و خواسته یا ناخواسته کلیت اثر را به سوی ملودرامی غلیظ سوق می دهد که این فضا تا پایان فیلم نیز وجود دارد؛ اثر از همین بخش نیز دچار لطمه می شود و به شدت به لحاظ کیفی و حتی محتوایی افت می کند. ای کاش کارگردان اثر دچار این افراط ملودرامی نمی شد و ریسک به پایان رساندن فیلم را تا انتها با همان دست فرمان گروتسک ادامه می داد.
بازی ها و گریم از نکات مثبت و قابل توجه فیلم هستند و سینا مهراد، بهرنگ علوی، نازنین بیاتی و حتی رویا تیموریان در ایفای نقش های خود و باورپذیری آن نزد مخاطب گل کاشته اند.
در مجموع باید نمره قبولی به عنوان کار دوم به حسین نمازی اهدا کرد و به انتظار سومین اثرش نشست تا ببینیم در حرکت بعدی خود چه خواهد کرد.