جستجو در سایت

1400/09/29 00:00

و بالاخره کات زده شد!

و بالاخره کات زده شد!

و بالاخره کات زده شد!

قرار بود روز اول اکران ببینمش که نشد، و انقدر نشد تا همین دیروز.

جنایت بی دقت تازه‌ترین فیلم کارگردان محبوبم از سینماست، که نوشتن در باب‌اش خیلی خیلی سخت می‌شود وقتی فیلم را دوستنداری!

#شهرام_مکری غیر از استاد، برای من نمونه برجسته‌ای از یک انسان بینظیر است، که سینما را آنقدر بلد است و آنقدر خوب می‌شناسدکه قطعا نوشتن در باب فیلم‌اش را سخت تر و سخت تر می‌کند.

فیلم با یک دوربین ثابت که مدام پن میکند شروع می‌شود و اولین کات به سیاهی جمله‌های مستند واقعه‌ای نه چندان دور در تاریخ ایرانختم می‌شود.

خب می‌شود این کات را خیلی جدی نگرفت.

قصه اصلی با دیدن دوست قدیمی‌ات #ابوالفضل_کاهانی شروع می‌شود، که خب از پس نقش برآمده و البته کارگردان خیلی عالی از بدنو بیان روتین اش استفاده کرده. پلان داخل داروخانه بدون کات میگذرد و دومین کات!

بالاخره شهرام مکری کات می‌زند و منتظری ببینی طرد کردن فرم همیشگی‌اش و انتخاب فرم مقطع جدید برای کسی که به شدت عاشقفرم در سینماست، قرار است چه چیز جدیدی یادت بدهد.

٫و…

همینجاست که هیچ اتفاقی نمی‌افتد، کاتهای بین سکانسها منحصرا برای رفتن از زمانی به زمان دیگر در روایت است، و لانگ تیک هایبین آنها کاملا بی دلیل به نظر میرسد، نگاه کنید به سکانس دایره وار جلوی چشمه و دیالوگهای خواهر قدرت و نعیمه! فرض کنیم دوربیندر یک نمای چرخشی همه این حرف‌ها(که البته آنقدرها هم جلوبرنده و کاربردی نیستند) نشان می‌داد! هیچ اتفاقی نمی‌افتد. این سکانسدقیقا همه بازگشت مکری است، بازگشتی به خودش: کارگردانی که استاد چیدمان دایره وار و عقب و جلو کردن روایت در  یک حرکتاست ، همان را یک جایی توی فیلم جدیداش میگذارد که شاید یادمان نرود، اوست که #هجوم را ساخته! هجومی که تمام حرکت‌هایدوربین و جلو عقب شدنهای زمانی در خدمت فیلم و روایت است و هیچ کجا بیرون نمیرند!!

از پلان سکانس‌ها که بگذریم، دیدن یک اتفاق از چهار زاویه و با کمی عقب‌تر رفتن زمانی، اینجا هیچ کارکردی نه روی قصه و نه مخاطبدارد، نگاه کنید به دختر پوستر به دست، یا رییس سالن سینما که چهار بار و از چهار زاویه میبینمشان! البته شاید تصور دوربین ناظر وچهار آتش افروز ناظر به ماجرا کمی در تحلیل این سکانسها کمک‌مان کند!!

و اما چهار آتش افروز جذاب و دوست داشتنی فیلم ؛که با تاکید مرد داخل داروخانه (صدای خود شهرام مکری) واژه آتش افروز را به فیلماضافه می‌کند که البته از زبان داروخانه چی عجیب به تظر میرسد؛ جذاب ترین شخصیت‌های کل فیلم و البته درست‌ترینشان هستند. چهار مرد که انگار توی تاریخ راه می‌روند و میخواهند آتش بزنند و هیچ وقت موفق نمی‌شوند. چهار نماینده که انگار بی هدف بودنشانارجاع بزرگی به همه ماست که همه قصدهایمان بی نتیجه مانده!

بازسازی واقعه و تکاملی با انتخاب کارگردان! درست مثل #تارانتینو در همین فیلم آخرش یا در فیلم #حرامزادهای_لعنتی

و خب دور از ذهن نیست شباهت ایده #جنایت_بی_دقت با این فیلمها و با سینمای تارانتینو، از وهم پلان‌ها تا طنز پنهان شخصیت‌ها! وخب علاقه آقای #مکری به #تارانتیونو هم اینجا به نمود بالای خودش رسیده!

قصه فیلم در فیلم قصه به شدت جالبیست که به تنهایی میتوانست یک فیلم مستقل باشد، که تنها نقطه اتصالش به باقی ماجرا فیلمگوزن‌ها و تغییر پایان واقعه با یک جادوست! جادویی که آنقدر توی جریان فیلم باورپذیر شده که در نهایت به عنوان یک خقیقت پذیرفتهمی‌شود و این قدرت قصه پردازی مکری عزیز است.

برخلاف آثار قبلی کارگردان جنایت بی دقت فیلمنامه محکم تری دارد انقدر که فرم از پشت سرش خیلی محو و بی جان دیده می‌شود. حتی چیدمان صحنه ‌ها و رنگ ها هم حرف تازه ای نمیزنند، حتی از پشت لنز تله هم قاب‌ها شلوغ به نظر میرسند و زیباشناسی رنگها اگراز تفاوت سه زمان فیلم با سه انتخاب رنگ بگذریم نکته جذاب دیگری ندارد، درست برخلاف #ماهی_گربه و #هجوم که زیبایی شناسیتصویری بالاتری دارند.

نشانه‌ها و جزییات صحنه و لباس خیلی دقیق و ظریف توی قصه چیده شده‌اند، که البته برای مخاطب ایرانی که تاریخ را میداند قطعاپررنگ تر و واضح تر است، مول اولین جهش زمانی که حلوی سینما و با دیدن پوستر صمد متوجه اش می‌شویم!

 جنایت بی‌دقت بازخوانی واقعه‌ای واقعی است که کارگردان یک تنه و با قدرت تغییرش داده، و همین جادوی سینماست! فیلمی که باامضای پایانی اش قدرت سینما در تغییر را به رخ می‌کشد! و شاید همین برای کل سینمای نابود ایران در این روزها کافی باشد!

همین شهرام مکری دوست داشتنی که آنقدر عاشق سینماست که تجربه کردنش هدیه بزرگی برای ما و برای سینماست! 

پانوشت یک: موسیقی #احسان_صدیق به شدت در خدمت صحنه‌هاست و چقدر عالی! یک موسیقی حساب شده ی تمیز که هیچ کجاخودش را به رخ نمی‌کشد!

پانوشت دو: سکانس های آغازین پرتاب شدن حسین تکبعلی به دنیای گذشته و بازی #نسیم_احمدپور به شدت دیدنی است و حیف کهشروع نشده تمام می‌شود و هیچ جای دیگر فیلم این پاساژهای لینچ وار مکری تکرار نمی‌شود!

پانوشت سه: خیلی ممنون آقای مکری! ولی کاش کات زده نمی‌شد! هیچ وقت…


فیلم های مرتبط

افراد مرتبط