قهرمان پردازی تا خلق یک مفهوم
نقد و بررسی فیلم هفت دلاور
منتقد و تحلیلگر:مهیار محمد ملکی
#مهیارمحمدملکی
اجازه دهید خیالتان را راحت کنم هفت دلاور از آن دست آثاری نیست که در بحث ایده یونیک و خاص باشد
اما از طرف دیگر به سبب یک پرداخت ناب و درجه یک میتوان آن را اثری شاهکار از سینمای امریکا قلمداد کرد با من مهیار محمد ملکی و بررسی هفت دلاور همراه باشید
ایده همان ایده تکراری سینمای چند دهه اخیر است
مبارزه خیر و شر .
اساسا وقتی از سینما صحبت می کنیم اولین موضوعی که در ان حائز اهمیت است سرگرمی میباشد به عبارت دیگر
اگر زیر لایه های ارزشی یا معنایی در اثر وجود دارد
باید به گونه ای محو و نامحسوس با مفاهیم داستانی ادغام گرد د تا تماشاچی هیچگاه نتواند مرز ی میان این دو لایه تعیین کند
با همه این تفاسیر هفت دلاور روایتگر قصه ایست که حول دو مفهوم تجاوز و انتقام میگردد اما قبل ورود به این موضوعات بد نمیدانم که در مورد فردیت قهرمان و یا شیطان در آثار سینمایی بحث کنیم
در دنیای واقعی هیچگاه نمیتوان یک شخص را پیدا کرد که در شکل و شمایل سینمای هالیوود به این میزان بزن بهادر باشد
مدیوم پرده یا سینما از دیرباز این امکان را برای ما فراهم آورده است تا با خلق یک قهرمان خیالمان را راحت کند که شر ماندنی نیست به همین دلیل اولین موضوع در اینگونه آثار، نمایش فردیت این دو قطب قصه به شکل صحیحش هست
انتونی فوکوآ در مقام کارگردان و احتمالا فیلمنامه نویس اثر با ساخت پروژه پیش رو نشان داد اشنایی جالب توجهی به ظرافت ها و قواعد این نوع ژانر فیلمسازی دارد
همه چیز با غارت و تجاوز زمین های روستایی در غرب وحشی آغاز میشود
تجاوزی که شامل و جان و مال مردم اهالی ان روستا میگردد در این قسمت که حدودا ده دقیقه ابتدایی کار را در بر میگیرد سعی شده با نوع پرداخت پلان ها ی مربوطه ،
ما شکوه و عظمت بدمن قصه را به شکل تمام عیارش شاهد باشیم
به نوعی در این زمان کوتاه ابتدایی تماما قدرتنمایی کاراکتر منفی را مشاهده میکنیم
لازم به ذکر است که اگر این اثر همان شکل تجاری و گیشه خود را حفظ میکرد باز هم پسندیده و قابل درک بود چرا که از همان ابتدا فیلمنامه نویس اثر با تشریح مقوله خیر و شر و ماجرای انتقام سنگ اول را محکم بنا کرده و تکلیف را روشن نموده است اما میبینیم فوکوآ پارا فراتر گذاشته و با طرح مساله کلیسا و نابودی ان به عنوان تنها نماد موجود برای نجات بشریت ،لایه های ارزشی ای را به مفاهیم قصه اضافه کرده است همه این موارد بدین معناست که وی به دنبال یک داستان اکشن محور سرگرم کننده صرف نبوده است بلکه دغدغه هایی را به همراه دارد که قصد دارد در ادامه مخاطب خود را از آن اگاه سازد
همانطور که انتظار میرفت قصه قدم بعدی خودش را در بحث شخصیت پردازی کاراکتر ها موفق طی میکند بدین معنا که ضمن پیشبرد داستان با زاویه دید دانای کل به همه هفت کاراکتر اصلی یا قهرمانان فرصت عرض اندام میدهد
در بین قهرمانان موجود دنزل واشنگتن و ایتن هاک نام های آشنای سینمای هالیوود را مشاهده میکنیم و باقی تا حدودی در فیلم های درجه چندم آمریکا صاحب اسم و رسم میباشند این یکی از مهمترین و بارز ترین تلاش های کارگردان در جهت فهم این موضوع میباشد که اثر من متکی به اسم و رسم خاصی نیست بلکه قرار است اوج همذات پنداری با مخاطب خود را در جایی فراتر از دنیای پیرامون، به نام سینما یافت کند
در همه مسیر ماشاهد همراهی زنی میباشیم که به دنبال انتقام و بازپس گیری خون از دست رفته همسر خود و نجات سرزمینش میباشد دنزل واشنگتن به عنوان رهبر یا لیدر هیچگاه از دلیل توافق نظرش با این زن نمیگوید و این موضوع به عنوان مهمترین راز قصه تا دقایق پایانی سر به مهر میماند همین قضیه باعث بروز تعلیق و برانگیخته شدن یک حس واکاوی در تماشاچی جهت تلاش برای فهمیدن گذشته قهرمان قصه میباشد
به طور کلی بحث تغییر شخصیت و به عبارت دیگر تحول را ،ما در زن قصه مشاهده میکنیم شخصی که از یک بی اعتمادی به اعتماد و بعد باور و بعد انتقام میرسد
اما همه اینها تحت تاثیر قهرمان یا قهرمانان قصه میباشد
به نوعی سایه اثر پذیری دنزل از ابتدا تا انتهای اثر نه تنها روی زن بلکه کل اهالی روستا قابل رویت میباشد
شاید این موضوع را بتوان ذکر کرد که همه هفت دلاور قصه با تمام توانایی هایشان هستند تا خود باوری را در وجود مردمان روستا زنده کنند
اما نقطه اوج این تاثیر پذیری ها نقش محوری این اثر یعنی دنزل واشنگتن میباشد
زمان ورود به روستا و وقوع پاتک اول توسط هفت دلاور ،ما با بازپس گیری روستا و در محوریت آن ،کلیسای سوخته رو به رو هستیم
کلیسایی که هم از باب تقدس و هم از باب امنیت ،روزگاری سرپناه مردمان روستا بود
درست همانند این مثال
فکر کنید همیشه در تمام مشکلاتی که پشت سر میگذراندید دلتان به کوهی به نام خدا خوش بوده ،خدایی که تمام حقانیتش را در وجود مادی کلیسا میبینید حال با
نابودی کلیسا و از بین رفتن امید ،شما خود را در یک قدمی مرگ پیدا میکنید و حس نا امنی تمام وجودتان را در برمیگیرد این اثر اینجاست تا به شکل خیلی تمثیلی به شما بفهماند که تا وقتی زنده هستید باید برای باور ها و داشته هایتان جنگ کنید برای همین در ادامه فوکوآ شروع به بازسازی کلیسا میکند تا به خلق بفهماند که باید به توانایی های خود ایمان داشت و خدا مختص یک ساختمان نیست
خدا همه جا هست و حضور دارد کافیست ما به فهم درستی از ذات وجودیمان برسیم
در ادامه آنتونی فوکوآ با خارج کردن تعمدی یکی از هفت قهرمان از دل قصه آنهم در شب مبارزه ، بذر غافلگیری را در اثر خود کاشت میکند برای همین در یک بازه تایمی مشخص فرصت دارد تا با خلق حلقه های مختلف حادثه در حین مبارزه ایتن هاک توسط تماشاچی به فراموشی سپرده شود در ادامه متعجب شدم وقتی دیدم نقطه بزنگاه ورود ایتن ان شوکی را که انتظارش را داشتم وارد نکرد
این مساله میتواند به نوع چینش حلقه های قبلی حادثه در دل کار مربوط باشد بدین معناکه پرداخت این هیاهو آنقدر با فاصله یا خارج از تصور نیست که ایتن را از یاد ببرد بهتر بود ایتن خیلی قبلتر از این جمع جدا می شد اگر به دنبال شوک بودیم
صحنه پایانی یا همان دوئل اخر دقیقا لحظه ایست که فوکوآ تیر اخر را در بحث محتوایی شلیک میکند و ان درست زمانیست که دنزل از نیت ورودش به میدان نبرد میگوید.نکته جالب اینجاست وقتی وی از دو خواهر و مادر از دست رفته اش یاد میکند بد من قصه که حسابی زخمی شده است و اینبار تنها مانده دچار شوک میشود
و این شوک به درستی ما هم منتقل میشود
مهمترین دلیلش این است که اثر پیش رو به دلیل سرگرم کننده بودنش هیچگاه حلقه های واصل ارتباطی با مخاطبش را از دست نمیدهد به عبارتی در تمام زمان دوساعت و چند دقیقه ای که فیلم پخش میشود تماشاچی به سبب درگیری چشم از پرده برنمیدارد
باید توجه داشت فوکوآ با پنهان کاری این حقیقت باعث میشود که ما از یک طرف حس انتقام را از جانب دنزل درست دریابیم و از طرف دیگر شوک یا وحشت بدمن قصه ،که حالا اورا به یاد آورده و خود را باعث و بانی تمام گذشته تلخ دنزل و خانواده اش میداند را درک کنیم
اما نباید فراموش کرد که درست در همین لحظات پایانیست که شخصیت منفی اصلی پروژه سینه خیز و زخمی از ترس مرگ به دامان همان کلیسایی پناه میبرد که خود آن را سوزانده بود و تقاضای بخشش و زنده ماندن میکند
جواب خدا تیر خلاص یا عدالتی است که توسط زن مبارز شلیک میشود و به همین طریق فوکوآ انتقام را مشترکا محقق مینماید
جمع بندی پایانی
هفت دلاور اثری خوش ساخت و جذاب در سینمای اکشن آمریکا است
که با دیالوگ نویسی جذاب .تصویر برداری خوب .قاب بندی های زیبا .و بازی های درخشان توامان گشته است
در این اثر میتوان طعم انتقام را دلچسب تر از قبل ،تجربه کرد چرا که اینبار
هم با پشتیوانه مذهبی که ان کلیسا است و هم پشتیوانه احساسی که خانواده است
و هم پشتیوانه ملیتی که حفظ خاک هست طرف هستیم
حال تصور کنید از دل خشونت امیز ترین کاراکتر ها ،هفت دلاوری را شاهد هستیم که به صورت ابر قهرمانی اما با توانایی های قابل باور انسانی حضور دارند تا به قیمت حفاظت از باور ها و تعلقات و ملیت به جنگ با اهریمنی بروند که هیچ انگیزه ای به جز سرمایه و دارایی ندارد
کلام اخر
هیچ چیز اگر ندارید مهم نیست
سلاحمان باور و اعتقاد ماست
فقط یک باور عمیق کافیست تا دورترین آرزوها و رویا هایتان را محقق کنید
نمره ارزشیابی از ده :۸
#مهیارمحمدملکی