چرا تغییری مشاهده نمیشود؟

مهم ترین نکتهای که درمورد فیلمهای مستند جشنواره امسال شایان ذکر است، بی منطق بودن آن است. بجای اختصاص دادن بخشی متفاوت به فیلمهای مستند، دو فیلم مستند را انتخاب کردهاند و در جدول فیلمهای جشنواره گذاشتهاند. حالا این دو فیلم مستند باید با 22 فیلم سینمایی به رقابت بپردازند. منطقا جشنواره امسال باید 22 فیلم میداشت تا به خوبی در دو گروه سودای سیمرغ تقسیم شوند و بدون دردسر در یازده روز جشنواره اکران شوند. اما سه فیلم همه چیز را به هم ریخته است : «بانو قدس ایران»، «زنانی با گوشواره های باروتی» و «فیلشاه». کاملا مشخص است که این سه فیلم به اصطلاح «زورچپان» شدهاند و جایی در جشنواره ندارند. این سه فیلم چگونه میتوانند با دیگر فیلمها به رقابت بپردازند؟ اگر جشنواره توانایی رسیدگی به تمام فیلمها را ندارد. خیلی محترمانه عذرشان را بخواهد و نه خود را زیر سوال ببرد، نه فیلمها را. اما در مورد مستند بانو قدس ایران، این مستند متاسفانه هیچ ایده جدید و سبک جدیدی برای قصه گویی را دنبال نمیکند. چند تصویر قدیمی (آرشیوی) داریم که رویشان نریشن گذاشته شده است و چند مصاحبه که از یکی به دیگری کات میخورد. اساسا مستند برای بسیاری از مخاطبان جذاب نیست. با توجه به سوژهای که فیلم دارد و نوع قصه گویی، مستند نمیتواند برای خود مخاطب جذب کند. مستندهایی که صرفا چند مصاحبه و نریشن دارند بعد از گذشت 20 دقیقه الی نیم ساعت از فیلم جذابیت خود را از دست میدهند، زیرا مورد جدید و جذاب و خلاقانهای برای جذب مخاطب ندارند. این نوع مستند سازی باید برای فیلم کوتاه استفاده شود زیرا کشش همراه کردن مخاطب را برای مدتی طولانی (در حد یک سینمایی) ندارد. همین نکته است که باعث شکست بانو قدس ایران میشد. مهمترین نکته هر مستند، حقیقی بودن آن است. که امیداریم همینگونه باشد. متاسفانه بدلیل نداشتن اطلاعات کافی نمیتوانم در این مورد نظری بدهم. اما برای توصیف فیلم در یک جمله باید بگویم : «فیلم نمیتواند با مخاطب همراه شود و تاثیرگذار باشد و در مقابل مخاطب هم نمیتواند با شخصیتهای فیلم همذات پنداری کند».