جستجو در سایت

1397/02/10 00:00

از نفس بریده

از نفس بریده

  

 کله سرخ دومین فیلم بلند داستانی کریم لک زاده فیلمی تاثیرگذار و تجربی است که نیاز به سیقل و جرح و تعدیل بیشتری داشته است و بعبارتی می توان با حذف دقایق بیشتری از آن فیلم کوتاه تر و مسنجم تری که در خدمت داستان و تم آن است بوجود آید.
الگوی اصلی نیمه اول فیلم یعنی پرداختن به زندگی فرد تنها و از جامعه و خانوده دل بریده ، مدلی آشنا و امتحان پس داده در سینمای ایران است که نمونه آن در فیلم هایی چون پرویز از مجید برزگر و تنها دوبار زندگی میکنیم از بهنام بهزادی قابل رویت است . در این گونه فیلم ها شخصیت اول داستان به دلایل معلوم یا نامعلوم از همه دل بریده و در انزوای شخصی خود عمر می گذراند اما اتفاق یا شخصی جدید این تنهایی را بهم می ریزد و او را با دنیای بیرون و آدم های آنجا آشنا و آشتی می دهد. این گونه فیلم ها به دلیل خاص و متفاوت بودن شخصیت اصلی و تنهایی و رهایی آنها از دنیا با همه متعلقاتش فیلم هایی سمپات و جذاب برای مخاطب خاص سینما محسوب می شوند و همواره کنش ها و رفتارهای این طیف منزوی و تنها برای مخاطب جذاب به حساب می آید.
لک زاده با همین یک فیلمش هم نشان میدهد که چمقدار فیلم بین و به اصطلاح سینمایی است و چقدر روحیات و افکارش به مدیوم آن نزدیک است . فارغ از اینکه کله سرخ فیلم موفق یا ناموفقی باشد فیلمی به شدت سینمایی است که حاصل یک عمر فیلم بینی و عشق بازی یک سینه فیل (خوره فیلم) با دنیای سینما و فیلم های محبوبش است . انتخاب اتمسفر برفی و سرما و سردی اولین و مهمترین نشانه این علاقه و عرق است . انتقام که از مهمترین تم های تاریخ سینمای جهان است و در فیلمنامه کله سرخ به خوبی و در نیمه دوم پرداخت شده است از دیگر دلایل ادعای فوق به حساب می آید.فرزند نامشروع ، خواهران تنها ، داماد بی بخار و منفعل ، کارگری و بی پولی در برابر وسوسه پول و ثروت زمین پدری در کنار عمو و پسر عموهای نامرد که عنصر انتاگونیست اصلی داستان هستند از المان های اصلی داستان اند که از فیلم های تاریخ سینما وام گرفته شده اند.
فیلم کله سرخ از دوفضای رئال و سورئال تشکیل شده است که بخش رئال فیلم به نظر می رسد پرداخت و تاثیر بهتری داشته است ولی از آنجاییکه سینمای ایران در پرداخت سورئال و فانتزی بسیار تنبل و ضعیف عملکرده است پرداخت لک زاده در نیمه دوم فیلم و احضار روخ برادر فرهاد اگرچه با کاستی هایی همراه بوده ولی تجربه ای قابل تامل و جسورانه به حساب می آید.
پرواضح است که تم نیمه دوم فیلم انتقام است ولی آنچه این بخش را کاملا موفق و یا تصنعی و غیرقابل باور می کرد چگونگی پرداخت و تحول شخصیت فرهاد توسط فیلمساز است چرا که تماشاگر کمی بعد از کشته شده رضا به این فکر میکند که فرهاد به خونخواهی از برادرش بر می خیزد و شیطنت های فرهاد مبنی بر اینکه پلیس قاتل را دستگیر می کند و با بی خیالی صحنه جرم را ترک میکند ، نیز نمی تواند مخاطب را مجاب کند که قهرمان فیلم بی خیال قاتل برادرش شده است . از اینجا به بعد فیلمساز با پرداخت سورئال فیلم و احضار روح رضا به داستان فیلم هم فرهاد را کم کم از بی خیالی و انفعال رهایی می دهد و هم انگیزه و تحول لازم را برای انتقام قهرمان بی خیال و منزوی خودش فراهم میکند تا تماشاگر باورش شود این همان کله سرخ بی خیال ابتدایی است که قاتل برادرش را به پلیس ارجاع می دهد و دنبال خانه و زندگی خودش می رود!
نماهای مربوط به مهمانی و جشن رضا برای فرهاد و داستان به دنیا آمدن نامشروع فرهاد توسط زندگی پدرش با زنی روسی همه و همه اگرچه از طریق خواب و به سرعت و فشردگی به فرهاد القا می شود ولی از طرفی انگیزه ها و تمایل او را برای انتقام خون برادرش به اوج خود می رساند و در این مسیر تماشاگر را نیز با قدرت و جدیت همراه می کند.
کله سرخ همانگونه که گفته شد می توانست مختصرتر و مفیدتر باشد و رخوتی که در میانه های فیلم به تماشاگر تزریق کرده را با ریتم بهتر و حذف سکانس های تکراری و کم اهمیت تر از بین ببرد ولی در کل تلاش و تجربه ای مفید و سخت از فیلمسازی جوان و مستعد است که فیلم به فیلم بهتر شده است و میتوان برای تماشای فیلم های بعدی او انتظار کشید....

   ���������ic�04��