جستجو در سایت

1396/12/08 00:00

ما سه تا برادر همراه یک خواهر

ما سه تا برادر همراه یک خواهر

"مغزهای کوچک زنگ زده"

كارگردان : هومن سیدی

تهيه كننده : سعید سعدی

نويسنده : هومن سیدی

بازیگران : نوید محمدزاده / فرید سجادی حسینی / فرهاد اصلانی / نوید پورفرج / نازنین بیاتی / مرجان اتفاقیان/ هامون سیدی / لادن ژاوه وند و ...

مدير فيلمبردارى : پيمان شادمانفر

صدابردار : مهران ملكوتى

طراح چهره پردازی : ايمان اميدوارى

طراح صحنه : محسن نصرالهى

تدوين : مهدى سعدى ، هومن سيدى

مدير توليد : سعید سعدی

توضیحات :

هومن سیدی در پنجمین اثر خود سراغ فیلمنامه سیاه و تلخ "مغزهای کوچک زنگ زده" رفته که همانند پنج فیلم سابقش، خود آن را به نگارش درآورده است؛ وی که پس از ساخت شش فیلم کوتاه موفق از جمله ۳۵ متری سطح آب و دندان آبی که به خاطر آنها جوایز متعددی از جشنواره فیلم کوتاه تهران کسب کرد، اولین فیلم بلند خود را با نام "آفریقا" در سال ۱۳۸۹ کارگردانی کرد و جایزه بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نقش اول زن در بخش آثار ویدئویی بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر را به خود اختصاص داد تا از همان ابتدا ورود کارگردانی صاحب اندیشه و مستعد را به سینمای ایران نوید دهد؛ وی پس از آن در سال 1392 فیلم "سیزده" را ساخت که نامزد ۵ سیمرغ جشنواره سی و دوم بود و در نهایت توانست جایزه ویژه هیئت داوران برای بهترین کارگردانی را از سی و دومین جشنواره فیلم فجر ۱۳۹۲ دریافت کرد؛ وی در ادامه فیلمنامه "اعترافات ذهن خطرناک من" را در سال 1393 جلوی دوربین برد، هرچند که این فیلم هم در شش زمینه نامزد سیمرغ جشنواره سی و سوم فجر بود اما در نهایت توانست تنها یک سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه را کسب کند؛ سیدی در سال 1394 فیلم "خشم و هیاهو" که داستانی جنایی و پیچیده از زندگی یک خواننده را به تصویر می‌کشید و بسیار شبیه به روایت قتل همسر ناصر محمدخانی و اعدام زن صیغه ای اوست را جلوی دوربین برد و مجدد همچون فیلم قبلی اش نامزد شش سیمرغ از جشنواره سی و چهارم شد که در نهایت یک سیمرغ بلورین ویژه هیئت داوران برای هومن سیدی و یک سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری را برای پیمان شادمانفر به ارمغان آورد.

هومن سیدی در همه کارهایش سبک خاصی را در قصه گویی و قاب بندی دنبال میکند و در آخرین فیلمش مغزهای کوچک زنگ زده نیز بر همین اساس حرکت کرده است، آثار سیدی که همیشه مورد توجه منتقدان و داوران ادوار مختلف جشنواره قرار گرفته است با پنجمین فیلم بلند سینمایی خود "مغزهای کوچک زنگ زده" بعد از فیلمهای آفریقا، سیزده، اعترافات ذهن خطرناک من و خشم و هیاهو خود در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر حضور یافت و با 11 نامزدی توانست رکورد دار شود و در نهایت توانست چهار سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران؛ بهترین فیلم از نگاه هنر و تجربه، بهترین فیلمنامه و بهترین صداگذاری را دریافت کند.

هومن سيدي جزو جوانترین کارگردانهایی‌ست که با پنجمین حضور خود در جشنواره فجر از با تجربه‌های این رقابت نیز محسوب می‌شود حالا در پنجمين تجربه كارگرداني خود ثابت كرده است كه علاوه بر بازيگري، كارگردان توانمندي نيز هست؛ او که در آثار قبلی خود نیز نشان داده بود به نمایش روابط و تنشهای میان افراد و گروههای خلافکار علاقمند است، این بار هم در مغزهاي كوچك زنگ زده که ملودرام‌ترین کاری ا‌ست که تاکنون ساخته و قطعاً یکی از بهترین فیلمهای جشنواره سی و ششم و بهترین فیلم کارنامه هومن سیدی هم میباشد نیز سراغ این گروه از افراد رفته است.

بزرگترین هنر سیدی این است که خود را تکرار نمیکند، هر فیلم تازه اش اثری است متفاوت با آنچه پیشتر از او دیده ایم با قصه ای تازه، شخصیتهایی تازه و مهمتر از آن فضایی تازه ؛ در مغزهای کوچک زنگ زده جزئيات در فيلمنامه حرف اول را ميزند گره اندازی به موقع و گره گشايي خوب باعث شده كه بيننده در 105 دقیقه تماشای فیلم حتی برای لحظه ای هم احساس خستگی نكند و ريتم خوب فيلم كه بيينده را تا انتها همراه خود ميبرد با اينكه فيلم به شدت سياه نمايي و تلخ است اما هرگز خسته كننده نيست ؛ فيلم روايت كننده قصه سه برادر به نامهای شکور، شاهین و شهروز است که در حلبی آبادی زندگی میکنند، شکور با بازی فرهاد اصلانی برادر بزرگتر است و البته جای پدر منفعل خانواده با بازی فرید سجاد حسینی را پر میکند او که یک آشپزخانه مواد مخدر دارد بچه‌های بی‌خانمان را میخرد و پرورش می‌دهد تا بعدتر در خدمت آشپزخانه باشند، او سالهاست شاهین با بازی نوید محمدزاده که کمی عقبمانده است را در آشپزخانه خودش دارد اما به او پر و بال نمیدهد و شاهین از اینکه شکور به او اعتماد ندارد همیشه ناراضی است از آنطرف شهروز با سن کم جنم و جربزه بیشتر و موقعیت بهتری دارد، شهره هم که خواهر خانواده است مسائل خودش را دارد و با لو رفتن فيلم خصوصي شهره زندگي سه برادر دگرگون مي شود و ...

در طول مدت زمان فیلم ریتم پرکشش آن هیچگاه از نفس نمی افتد و فضای فیلم زنده و تاثیر گذر است، شخصیت پردازی در فیلمنامه به صورت دقیق پرداخت شده است و شخصیتها پذیرفتنی هستند و روابط آدمها گرم به تصویر کشیده شده اند و به طور توامان میتوان با کاراکترها حس همدلی و همذات پنداری داشت؛ اتمسفر فیلم در بیشتر لحظات در سطح بالایی قرار دارد، قاب بندیهای خوب، بازیهای خوب که بارها بیننده را درجایش میخکوب میکند؛ نقشهای بازیگران فیلم بسیار متفاوت از کار‌های قبلی آنها و از نقاط قوت اصلی فیلم است، نويد محمدزاده در نقش شاهين با اين كه خودش را در فيلم تكرار كرده اما ظرافتهايي در بازيش ديده مي شود كه او را از ساير بازيهايش جدا ميكند و تيپ تازه اي را خلق ميكند با آن دندانهای پوسیده با فاصله، آن شکل راه رفتن با تیک عصبی، آن شکل دویدن با خمودگی و ... کاملاً با توسری خوردن و بی دست و پا بودن شخصیت شاهین همخوانی دارد و محمدزاده یکبار دیگر ما را شگفت زده کرده است؛ شكور با بازي فرهاد اصلاني در فيلم بسيار شبيه به مارلون براندو در فيلم پدرخوانده است؛ بازیها طبق معمول نقطه قوت کارگردانی سیدی هستند، از کارهای قبلی اش امیر جدیدی در آفریقا و سیزده را به عنوان بازی خوب به خاطر داریم و سیامک صفری در اعترافات ذهن خطرناک من و ...  نوید محمدزاده در خشم و هیاهو و حالا دوباره سیدی یک برگ برنده به نام نوید پورفرج را رو کرده است، نکته‌ی جالب در رابطه با تیم بازیگری فیلم مغزهای کوچک زنگ زده این است که تعدادی از بازیگران فیلم همانند مرجان اتفاقيان در نقش شهره از میان هنرجویان کارگاه بازیگری سیدی و تعدادی از آنها همانند نويد پور فرج در نقش امير از میان ۱۵ هزار کلیپ ارسالی فراخوان انتخاب شده‌اند و همگی بازي قابل قبولي از خود ارائه دادند اما نقش افسر با بازي لادن ژاوه وند نابازیگری که نقش مادر تبهکاران محوری را بازی میکند جزء سورپرايزهاي فيلم است كه قطعاً در آينده بيشتر از او خواهيم شنيد، به همراه نازنين بياتي كه نقش كوتاهي را صرفاً جهت گیشه ارائه كرده است؛ میتوان اینطور نتیجه گرفت که هومن سیدی از قدرت بازیگری خود به درستی در انتخاب و راهنمایی بازیگران بهره برده است و تيم بازيگري به خوبي از عهده نقش خود برآمده اند؛ درکنار کارگردانی خوب سیدی و بازی خوب بازیگران و طراحی صحنه محسن نصر الهی که در لوکیشنی واقع در احمدآباد مستوفی اسلامشهر صحنه های زیبایی را خلق کرده است، از فیلمبرداری درخشان پیمان شادمانفر به راحتی نمی توان عبور کرد که با خلق فضایی گرم و اشباع شده و دقت به جزییات در تمامی صحنه ها یکی از شاخصه های تعیین کننده این فیلم است؛ از نکات منفی فیلم میتوان به شباهتهای زیادش به ابد و یک روز سعید روستایی اشاره کرد، این بار در حاشیه شهر و حلبی آباد، خانواده از هم پاشیده، اعتیاد، مادر حامی فرزندان تبهکار و یک خواستگاری که قرار است آنها را از شر خواهرشان نجات دهد و یا حتی قسمتهایی از فیلم احساس می شود که کپی از فیلمهای دیگر میباشد برای نمونه صحنه حمله دسته جمعی آدمهای شکور تا حد زیادی یا آور سکانس درگیری افتتاحیه دارو دسته ی نیویورکی مارتین اسکورسیزی است و یا حتی سکانس قتل شهره توسط برادرش به‌دلیل زیرپا رفتن غیرت و دفن وی در حیاط خانه توسط اعضای خانواده ما را به یاد خانه پدری کیانوش عیاری می‌اندازد اما سیدی با یک پولتیک هم فیلمنامه را از تکرار خارج میکند و هم از ممیزی که شاید فیلمش را به سرنوشت فیلم عیاری دچار میکرد.

ساخته‌های قبلی هومن سیدی همگی برای مخاطب جذابیت داشته است؛ خصوصاً که سیدی فیلم به فیلم در کارش پیشرفت کرده و اثری ارائه میدهد که هم به لحاظ تکنیکی و هنری و هم از نظر فکری با آثار قبلی‌اش متفاوت است و برخی او را ادامه دهنده سبک اصغر فرهادی میدانند البته با دکوپاژ و قاب‌بندیهای متفاوت و غیرکلاسیک و این اتفاق در فیلم جدیدش به اوج رسیده است و هومن سیدی در مغزهای کوچک زنگ زده که تا به امروز بهترین فیلم وی و جذاب ترین آنها به لحاظ مضمونی و خوش ساخت ترینشان در پرداخت سینمایی است، بار دیگر نشان داد آسیبها را خوب میشناسد و گام به گام روند مطلوبی را طی میکند، بدون شک ساخته جدیدش که از هم اکنون کنجکاوی زیادی را برای تماشاگران ایجاد کرده است و به نظر میرسد این فیلم یکی از اکران های پرفروش سال آینده سینمای ایران باشد.