جستجو در سایت

1403/08/20 17:17

نقدی بر سریال بازنده؛ یک درام معمایی پلیسی جذاب

نقدی بر سریال بازنده؛ یک درام معمایی پلیسی جذاب
سریال بازنده با روایتی پیچیده و شخصیت‌پردازی‌های چندلایه، توانسته است به یکی از آثار شاخص در ژانر معمایی تبدیل شود. این سریال با ترکیب عناصر پلیسی، درام و روانشناسی، مخاطب را درگیر داستانی می‌کند که به تدریج پیچیده‌تر می‌شود.

یکی از نقاط قوت سریال بازنده، روایت غیرخطی آن است. استفاده از راویان متعدد و فلاش‌بک‌ها، باعث شده تا مخاطب به تدریج و با سرنخ‌های پراکنده، به درک کامل ماجرا برسد. این روایت جذاب، فضایی پرتعلیق ایجاد کرده و بیننده را به حدس زدن ادامه ماجرا ترغیب می‌کند.

شخصیت‌پردازی‌های سریال نیز بسیار دقیق و باورپذیر است. ارغوان با بازی سارا بهرامی، زنی پیچیده و چندوجهی را به تصویر می‌کشد که در طول سریال تحولات زیادی را تجربه می‌کند. کاوه با بازی صابر ابر نیز شخصیتی مبهم و رازآلود است که انگیزه‌های او برای مخاطب نامشخص است.

فضای تاریک و گرفته آپارتمان، نمادی از وضعیت روانی شخصیت‌ها و پیچیدگی‌های روابط بین آن‌هاست. دوربین کمتر به محیط بیرون می‌پردازد و تمرکز آن بر روی شخصیت‌ها و تعاملات آن‌هاست. این رویکرد، به مخاطب این امکان را می‌دهد تا به عمق شخصیت‌ها نفوذ کند و با آن‌ها همذات‌پنداری کند.

گذشته پنهان ارغوان یکی از محورهای اصلی داستان است. فاش شدن تدریجی این گذشته، به پیچیدگی شخصیت او می‌افزاید و باعث می‌شود که مخاطب نسبت به او همزمان احساس همدردی و نفرت کند. نمایش ماجرا از دیدگاه جانا در قسمت هفتم، این پیچیدگی را دوچندان می‌کند و باعث می‌شود تا مخاطب نسبت به قضاوت در مورد ارغوان احتیاط کند.

یکی از نکات قابل توجه در سریال بازنده، بازی‌های درخشان بازیگران است. علیرضا کمالی در نقش کاراگاه کیانی، شخصیتی پیچیده و چندبعدی را به تصویر می‌کشد. او پلیسی است که با گذشته دردناکی دست و پنجه نرم می‌کند و این گذشته بر روی تصمیمات و رفتارهای او تاثیرگذار است. بازی امیر غفارمنش در نقش یک شخصیت جدی نیز قابل تحسین است. او توانسته است از این نقش برای ارائه یک بازی متفاوت و به یاد ماندنی استفاده کند.

کاراکتر کاراگاه کیانی با بازی علیرضا کمالی یک پلیس متفاوت است. او گذشته پر تلاطمی را با همسرش سپری کرده است. فرزند خردسال آن‌ها به خاطر دعوای او با همسرش در ماشین و تصادف ناخواسته آن‌ها در تصادف کشته می‌شود و عذاب وجدان این موضوع کیانی را رها نمی کند. حالا این عذاب وجدان باعث شده است موضوع گم شدن جانا فرزند نوزاد کاوه و ارغوان، خون او را به جوش بیاورد و باعث شود که او نسبت به این پرونده حساسیت بیشتری به خرج دهد.

سریال بازنده با رسیدن به قسمت‌های پایانی خود رازهای مختلفی را پیش روی مخاطب می‌گذارد که باید باز کند. رازهایی که هر کدام مانند نخ تسبیح به هم پیوسته است و نقطه مشترک همه آن‌ها جانا است. کودک نوزادی که با دزدیده شدنش سئوالات بسیاری را در ذهن مخاطب ایجاد کرده است. آیا پدر جانا یعنی کاوه به خاطر ورشکستگی شرکتش دست به این نقشه زده است تا از مادر همسرش یعنی ونوس بتواند پول هنگفتی برای بقای شرکتش بگیرد؟ آیا پرونده قتل قدیمی همکلاسی ارغوان که به دست ارغوان کشته شده است باعث شده تا پدر همکلاسی ارغوان برای انتقام سر و کله‌اش پیدا شود؟ آیا همسایه ارغوان در این ماجرا نقش دارد؟ 

سریال بازنده به خوبی توانسته است به بخشی از مشکلات جامعه امروز ایران بپردازد. روابط پیچیده خانوادگی، فساد مالی، و جستجوی قدرت، از جمله موضوعاتی هستند که در این سریال به آن‌ها پرداخته شده است. با این حال، سریال به صورت مستقیم به این مشکلات نمی‌پردازد و با استفاده از زبان رمزآلود، به مخاطب اجازه می‌دهد تا خود او این مسائل را تفسیر کند.

یکی از نقاط قوت سریال بازنده، پیش‌بینی‌ناپذیری آن است. با وجود اینکه مخاطب به تدریج به سرنخ‌هایی دست پیدا می‌کند، اما باز هم نمی‌تواند پایان داستان را به طور دقیق پیش‌بینی کند. این ویژگی باعث شده است تا سریال تا آخرین لحظه برای مخاطب جذاب باقی بماند.

در مجموع، سریال بازنده اثر جالب توجهی در ژانر معمایی محسوب می‌شود که با روایت پیچیده، شخصیت‌پردازی‌های چند لایه و بازی‌هایی تا حدی متفاوت، توانسته است مخاطب را به خود جذب کند. این سریال با پرداختن به موضوعات اجتماعی و روانشناسی، به مخاطب فرصت می‌دهد تا به تفکر و تحلیل بپردازد.