پینک فلوید واقعی با من تمام شد!/ نظر متفاوت راجر واترز درباره دیوید گیلمور

پس از چند سال سردرگمی خلاقانه در پی جدایی سید برت، خواننده اصلی اولیه گروه، پینک فلوید در سال ۱۹۷۱ با آلبوم Meddle جادوی خود را بازیافت؛ آن هم پس از مجموعهای از آثار نیمپختهای که نیاز مبرمی به کارگردان داشتند.
دو سال بعد، این گروه با آلبوم The Dark Side of the Moon به موفقیتی عظیم دست یافت؛ آلبومی که هنوز هم چهارمین اثر پرفروش تاریخ است و بالاترین جایگاه را برای یک هنرمند بریتانیایی به ثبت رسانده است. از آن نقطه به بعد، پینک فلوید وارد دورهای درخشان از آلبومهای پراگرسیوـجاز و راکاپراهای مفصل شد؛ مجموعهای که دوره طلایی این گروه در دهه ۷۰ میلادی را شکل داد. با وجود شروعی پر تردید، آنها در غیاب کاپیتان خلاق پیشین خود، نهایتاً انرژی کیهانیشان را پیدا کردند.
با این حال، پینک فلوید برای هدایت آثارش به سمت مفاهیمی منسجم نیاز به یک استاد ایدهپرداز داشت؛ کسی که بتواند این سفرهای صوتی دوردست و کاوش در ژرفای روان انسان را به مسیر مشخصی هدایت کند و آنها را از گروههای پراگرسیوی که در جادوگریهای کودکانه گرفتار بودند، متمایز سازد.
در حالی که آلبوم The Dark Side of the Moon حاصل فرآیندی نسبتاً مشارکتی بود، راجر واترز، نوازنده بیس، بهتدریج به چهرهی محوری خلاق گروه بدل شد. او با تزریق زخمهای روانی، بیاعتمادی به ساختار قدرت، و نگاه تند و تلخ هستیشناسانهاش، چهار آلبوم بعدی گروه را شکل داد. او در سال ۱۹۸۵ رسماً از گروه جدا شد؛ آخرین آلبومی که با پینک فلوید منتشر کرد (The Final Cut) عملاً یک اثر انفرادی بود.
واترز در مصاحبهای با CDNOW در سال ۱۹۹۹ گفت:«...باید بگویم که دیو [گیلمور] هم بعد از Dark Side کارهای فوقالعادهای انجام داد. نقش او در شکل دادن به صدای گروه بسیار مهم بود. اما او مطلقاً کاری با فلسفه، سیاست، قلب یا نیروی محرکه پشت آثار نداشت. پس وقتی من رفتم، آنها در وضعیتی قرار گرفتند که کسی نبود آن جنبهها را ارائه بدهد. با این حال، ادامه دادند و سعی کردند جای من را با استخدام تعداد زیادی آدم پُر کنند.»
پس از جدایی، تفاوت چشمگیری در سرزندگی آثار پینک فلوید و فعالیتهای انفرادی واترز دیده میشود. واترز با انتشار آلبوم Radio KAOS با محوریت جنگ هستهای و اجرای زنده چندرسانهای نوآورانهاش، بهخوبی به اضطرابهای دوران جنگ سرد واکنش نشان داد. در مقابل، پینک فلوید سهنفره با رهبری گیلمور، آلبوم A Momentary Lapse of Reason را منتشر کرد؛ اثری پرزرقوبرق اما بیرمق و تهی از عمق مفهومی و بُرشهای تیز شعری که واترز به همراه داشت.
اگرچه واترز گاهی با افتخار به میراث پینک فلوید بازگشته و پروژههایی مثل اجرای مجدد The Wall یا بازسازی جسورانه The Dark Side of the Moon در سال ۲۰۲۳ را انجام داده است، اما تلاشهای پینک فلوید پس از او، بازدهی روبهکاهشی داشته است؛ از جمله آلبوم نهچندان بد The Division Bell در سال ۱۹۹۴ و آلبوم سرد و بیروح The Endless River در سال ۲۰۱۴ که پایانی ضعیف برای داستان گروه بود.
با وجود مهارت بینقص هر یک از اعضا، این واقعیت انکارناپذیر است که چه کسی ترانهسرا و ذهن خلاق اصلی گروه بوده است. نگاهی کوتاه به آثار پینک فلوید و واترز پس از سال ۱۹۸۵ بهروشنی نشان میدهد که کدام مسیر، جوهره موسیقایی ضروری و پیامهای عمیقتری برای گفتن دارد.