۱۲ نقش به‌یادماندنی از نیکلاس کیج، از ماه‌زده تا تغییر چهره | بازیگری که در هیچ قالبی نمی‌گنجد
ترجمه اختصاصی سلام سینما - نگار رعنایی: نیکلاس کیج، بازیگری که نامش با دیوانگی، نبوغ و تنوع گره خورده، در ماه‌های اخیر با فیلم ترسناک «لنگ‌دراز» (Longlegs) یک بار دیگر نگاه‌ها را به خود خیره کرد. مردی که در طول بیش از چهار دهه فعالیت، از بازیگر فیلم‌های مستقل و درام‌های سنگین تا اکشن‌های پرفروش و حتی آثار ویدئویی مسیر عجیبی را پیموده، هیچ‌گاه اجازه نداده شهرت خانوادگی‌اش به‌عنوان عضوی از خاندان کاپولا، او را محدود کند.
نیکلاس کیج، اکنون ۶۱ساله، همیشه غافلگیرمان کرده: گاهی در نقش قهرمان، گاهی ضدقهرمان و گاهی مردی فروریخته، اما همواره با صداقت و جسارت تمام بر پرده نقره‌ای ظاهر می‌شود. در این مطلب نگاهی داریم به ۱۲ نقش برتر نیکلاس کیج؛ نقش‌هایی که هرکدام نشان‌دهنده بُعدی از شخصیت سینمایی این بازیگر یگانه‌اند.
12. از ته دل‌وحشی (Wild at Heart) – ۱۹۹۰
در تنها همکاری‌اش با دیوید لینچ، کیج در نقش «سیلور ریپلی» با کت پوست‌ماری، شخصیتی شبیه به الویس پریسلی و شورشی عاشق‌پیشه‌ای را ایفا می‌کند که به همراه معشوقه‌اش از دست مادر روان‌پریش او فرار می‌کند. اجرای نیکلاس کیج خام، پرشور و یادآور بازی مارلون براندو در «اتوبوسی به نام هوس» است؛ تلفیقی از مردانگی کلاسیک و شکنندگی عاطفی.
۱۱. تغییر چهره (Face/Off) – ۱۹۹۷
در این تریلر دیوانه‌وار جان وو، نیکلاس کیج نقش تروریستی روانی را بازی می‌کند که با یک مأمور FBI چهره و جای خود را عوض می‌کند. او با جنون، طنز و انرژی وصف‌ناپذیر، دو شخصیت را در یک فیلم زنده می‌کند و نقطه اوج بازی‌های اغراق‌آمیز اما تأثیرگذارش را به نمایش می‌گذارد.
۱۰. لنگ‌دراز (Longlegs) – ۲۰۲۴
نیکلاس کیج در یکی از ترسناک‌ترین نقش‌هایش، با صورتی یخ‌زده از بوتاکس و صدایی شبیه کابوس، قاتلی سریالی را بازی می‌کند که هم‌زمان ترسناک و عمیقاً انسانی است. در یکی از سکانس‌ها، برخورد بی‌تفاوت یک نوجوان با او، به شکلی دردناک، وجه آسیب‌پذیر شخصیت را آشکار می‌کند.
۹. سناریوی رؤیایی (Dream Scenario) – ۲۰۲۳
نیکلاس کیج در نقش استاد دانشگاهی ظاهر می‌شود که ناگهان به شکل خنده‌دار و سپس ترسناکی در رؤیاهای مردم ظاهر می‌گردد. باوجود فضای سوررئال فیلم، کیج هرگز شخصیتش را به تمسخر نمی‌گیرد و آن را با عمق، اندوه و انسان‌گرایی خاصی به تصویر می‌کشد.
۸ . ماه‌زده (Moonstruck) – ۱۹۸۷
نیکلاس کیج در کنار شر، نقش نانوای پرشور و زخم‌خورده‌ای را ایفا می‌کند که عاشق نامزد برادرش می‌شود. این فیلم که از بهترین رمانتیک - کمدی‌های تاریخ است، با اجرای صادقانه و پرحرارت کیج، تصویری واقعی از عشق، رنج و بازسازی خود را ترسیم می‌کند.
۷ . مندی (Mandy) – ۲۰۱۸
با ترکیبی از وحشت، انتقام و سوررئالیسم، کیج در نقش مردی که همسرش را ازدست‌داده، سفری خونین را آغاز می‌کند. بازی بی‌پرده او در سکانسی که با بطری ودکا اشک می‌ریزد، اثباتی است بر توانایی‌اش در ترکیب خشم، غم و قدرت.
۶ . بوسه خون‌آشام (Vampire’s Kiss) – ۱۹۸۸
نیکلاس کیج در این فیلم کالت، نقش مردی را بازی می‌کند که گمان می‌برد تبدیل به خون‌آشام شده. با اجرای اغراق‌آمیز، خطرناک و درعین‌حال عمیقاً روان‌شناختی، این نقش شاید جنون‌آمیزترین بازی دوران کاری او باشد.
۵ . بزرگ کردن آریزونا (Raising Arizona) – ۱۹۸۷
این ستاره در کمدی عجیب برادران کوئن، نقش سارقی سابق را بازی می‌کند که تصمیم به دزدیدن یک نوزاد می‌گیرد. باوجود لحن طنز فیلم، اجرای او انسانی و شاعرانه است و همچنین همدلی مخاطب را برمی‌انگیزد.
۴ . احیای مردگان (Bringing Out the Dead) – ۱۹۹۹
در همکاری‌اش با اسکورسیزی، کیج نقش امدادگری فرسوده و افسرده‌ای را ایفا می‌کند که در میان مرگ‌های شبانه، خودش را گم کرده است. این فیلم یک کابوس شهری است و نیکلاس کیج با چهره‌ای خسته و صدایی نزار، آن را به تجربه‌ای فراموش‌نشدنی تبدیل می‌کند.
۳ . ترک لاس‌وگاس (Leaving Las Vegas) – ۱۹۹۵
این هنرمند با ایفای نقش مردی که قصد دارد خودش را با مشروب از بین ببرد، اسکار بهترین بازیگر مرد را از آن خود کرد. اجرای او، ترکیبی از شوخ‌طبعی، درد و رهایی، تصویری دردناک از سقوط انسان را ترسیم می‌کند؛ سقوطی که حتی عشق هم نمی‌تواند نجاتش دهد.
۲. خوک (Pig) – ۲۰۲۱
نیکلاس کیج و کارگردان، مایکل سارنوفسکی، با خوک فیلمی شاعرانه و فلسفی درباره ازدست‌دادن و معنا ساختند. کیج در نقش سرآشپزی منزوی که به دنبال خوک دزدیده‌شده‌اش می‌گردد، یکی از آرام‌ترین و درعین‌حال عمیق‌ترین بازی‌های کارنامه‌اش را ارائه می‌دهد.
۱. اقتباس (Adaptation) – ۲۰۰۲
در فیلمی پیچیده از اسپایک جونز، نیکلاس کیج هم‌زمان دو برادر دوقلو را بازی می‌کند: یکی نویسنده‌ای مضطرب، دیگری برون‌گرا و موفق. این اجرای دوقلو، نه‌تنها فنی، بلکه احساسی و دقیق است. در پایان، دیالوگ ماندگار "تو چیزی هستی که دوستش داری، نه آنچه که دوستت دارد" به زیبایی عصاره تمام بازی‌های نیکلاس کیج را خلاصه می‌کند.
نیکلاس کیج بازیگری است که بی‌توجه به برچسب‌ها، بی‌پروا به دل نقش‌ها می‌زند؛ گاه افسارگسیخته، گاه نجیب، گاه عجیب و گاه انسانی. اگر هنر بازیگری تبلوری از تنوع احساسات بشر باشد، این ستاره یکی از کامل‌ترین نمودهای آن است.
مترجم: نگار رعنایی