فیلم پرفروش جدید نتفلیکس ثابت میکند که انیمیشن هنوز هم میتواند شکوفا شود

بیایید تعارف را کنار بگذاریم — انیمیشن اورجینال این روزها دوران سختی را سپری میکند. از لغو شوکهکنندهی برنامهی برندهی جایزه امی «آشپز کوچولو»، تا شکست فیلم «الیو» محصول پیکسار در گیشه (هنوز هم امید دارم داستان بازگشت موفق «المنتال» تکرار شود)، و بازسازیهای بیپایان لایو اکشن که روح انیمیشنهای کلاسیک دوران کودکیمان را خالی کردهاند، تا حذف قسمتهای اصلی «لونی تونز» توسط مکس به دلیلی نامشخص — اوضاع کمی... تیرهوتار بهنظر میرسد! اما در میان مقالههای هشداردهنده و هشتگهای "خداحافظ انیمیشن اورجینال"، هیاهوی «آسمان در حال فروپاشی است» کاملاً بیاساس است. نمونهی بارز آن: «شکارچیان دیو کیپاپ» که نهتنها در اوج قرار دارد، بلکه کاملاً برخلاف قواعد کهنهی گذشته حرکت میکند.
این فیلم جدید و درخشان، محصول همکاری نتفلیکس و استودیو Sony Pictures Animation است. «شکارچیان دیو کیپاپ» که یک انیمیشن موزیکال، پرزرقوبرق و پرهیجان است، دنبالهای بر موفقیت نامزد اسکار «اسپایدرمن: در میان اسپایدرورس» محسوب میشود. این بار، داستان حول گروه دخترانهی کیپاپی به نام HUNTR/X میچرخد؛ گروهی متشکل از آیدلهای پاپ: رومی (آردن چو / EJAE)، میرا (می هانگ / آدری نونا)، و زویی (جییونگ یو / ری آمی). این سه نفر نهتنها یکی از محبوبترین گروههای موسیقی در جهان هستند، بلکه آخرین نسل از شکارچیان دیوی هستند که با استفاده از استعداد موسیقایی خود، سد هونمون را حفظ میکنند — سدی که شیاطین (و رهبرشان، گوئی-ما با بازی لی بیونگ-هون از «بازی مرکب») را از دنیای انسانها جدا نگه میدارد.
به کارگردانی با اعتماد به نفس مگی کانگ (در نخستین تجربهی کارگردانی بلند خود) و نویسندگی/کارگردانی مشترک کریس اپلهانس، «شکارچیان دیو کیپاپ» بهعنوان یک فیلم موزیکال انیمیشنی ژانر-شکن، با آهنگهایی در سطح نامزدی اسکار، انیمیشنی خیرهکننده و داستانی عاطفی دربارهی هویت، پایداری و غلبه بر ناملایمات با ریتم و خشم درست، به نمایش درمیآید. این فیلم همهچیز دارد — و با توجه به عملکرد درخشانش در نتفلیکس، مخاطبان هم بهوضوح آن را پسندیدهاند.
«شکارچیان دیو کیپاپ» آشنایی را به شکلی تازه و هیجانانگیز متحول میکند
این فیلم با افتخار از تأثیرات خود الهام گرفته است: از «بافی، خونآشامکش»، «توتالی اسپایز» و «پاورپاف گرلز»، تا انیمههای ژاپنی — و بهجای آنکه تقلیدی سطحی باشد، به ترکیبی هوشمندانه و مرتبط با مضامین مهم تبدیل شده است. داستان رومی، بهویژه، سفری است دربارهی وظایف نسلبهنسل، پذیرش حقیقتهای تلخ زندگی و همزمان کنار آمدن با چالشهای روزمرهی زندگی. قرار دادن این روایت در بستر فرهنگی کیپاپ — که تأثیرش بر مخاطبان آمریکایی روزبهروز بیشتر میشود (میتوان از ستارهی «وایت لوتوس» و عضو گروه بلکپینک، لیزا، برای ترند شدن لابوبو تشکر کرد) — به فیلم بُعدی جهانی و حالوهوایی کاملاً امروزی میدهد. بسیاری از فیلمها این روزها در تقلای بازآفرینی احساسات نوستالژیک گذشته یا تکرار بیکموکاست فرمولهای قدیمی هستند، اما «شکارچیان دیو کیپاپ» راهی نو خلق میکند.
یکی از عوامل اصلی موفقیت فیلم، همکاری با استودیوی Sony Pictures Animation است؛ استودیویی که همچنان پادشاه سبکهای بصری نوآورانه باقی مانده است. پس از خلق جلوههای بصری مرزگشا در مجموعهی «اسپایدرورس» و «خانواده میچل علیه ماشینها»، این فیلم بار دیگر توانایی بینظیر این استودیو در ترکیب سبکها، بافتها و لحنهای انیمیشنی را به رخ میکشد. هر صحنهی اکشن سرشار از رنگهای اشباعشده و جزئیات پرانرژی است — اما لحظات ساکتتر و حتی مضحکتر شخصیتها هستند که واقعاً میدرخشند.
انیمیشن سهبعدی فیلم با انعطافپذیری سبک انیمههای کلاسیک دوبعدی بازی میکند: صورتهایی که بهشکلی کمیک و اغراقآمیز تغییر شکل میدهند، بدون آنکه جلای آیندهنگرانهی گرافیک را از بین ببرند. زویی بهویژه یک کشف کمیک است: از دندانهای تیز انیمهای که هنگام عصبانیت بیرون میزند تا چشمانش که تبدیل به عضلهی شکم، بعد ذرت، و در نهایت پاپکورن میشود هنگام نگاه کردن به گروه پسرانهی «ساجا بویز» — گروهی از شیاطین در قالب آیدلهای کیپاپ — او تجسمی است از شور و شوخطبعی دیوانهوار فیلم. انیمیشن بهخوبی با جهانهای پرهیجان و پرزرقوبرق کیپاپ و شکار شیاطین همخوانی دارد و «شکارچیان دیو کیپاپ» را به یکی از سواریهای سینمایی بینظیر سال تبدیل میکند.
آمار استریم نشان میدهند که مخاطبان خواهان انیمیشن اورجینال هستند
وقتی «الیو» کمتر از پیشبینیهای اولیه در گیشه ظاهر شد، داگ کروتز، تحلیلگر رسانهای در شرکت TD Cowen به ددلاین گفت: «انتظار داریم استودیوهای فیلمسازی به این روند واضح پاسخ داده و تعداد کمتری از انیمیشنهای اورجینال را تولید کنند (مقصر مدیران فیلم نیستند، مخاطبان مقصرند).» این ادعا — که مخاطبان مقصر کاهش فروش فیلمهای انیمیشن اورجینال هستند — نهتنها نادرست، بلکه سادهانگارانه است. مخاطبان انیمیشن اورجینال را رد نمیکنند؛ آنها به بازاری واکنش نشان میدهند که چنین محتواهایی را روزبهروز غیرقابل دسترستر و پرهزینهتر کرده است.
فقط ماه گذشته، نسخهی لایو اکشن «لیلو و استیچ» تماشاگران زیادی را جذب کرد — نه فقط بهخاطر اینکه «آیپی قابل شناسایی» است در دورهای که راحتطلبی فرهنگی حاکم است، بلکه چون برای خانوادهها، ریسک کمتری دارد. اگر بخواهم برای یک بزرگسال و دو کودک، بلیت یک سانس غیرصبحگاهی «الیو» را تهیه کنم (برای والدینی که باید کار کنند)، ۵۹.۰۴ دلار هزینه خواهد داشت — بدون در نظر گرفتن خوراکیهای فوقالعاده گران قیمت. در شرایط اقتصادی فعلی، خانوادهها کاملاً منطقی هستند که نسبت به تجربههای سینمایی ریسکپذیری کمتری داشته باشند. وقتی تبلیغات ناچیز است و فیلمی برند آشنایی ندارد، احتمال کمتری دارد که مردم برای چیزی که شبیه به قمار است، ۷۰ دلار هزینه کنند.
در عوض، «شکارچیان دیو کیپاپ» در نتفلیکس پخش میشود — بلافاصله در دسترس میلیونها نفر، بدون هزینهی اضافی فراتر از اشتراک و با امکان تماشا از روی مبل خانه. با اینکه شخصاً حاضرم یک دستم را بدهم تا این فیلم را روی پردهی بزرگ ببینم، موفقیت آن بدون شک به دسترسی آسان از طریق استریم بازمیگردد. این موضوع به بیعلاقگی مخاطبان ربطی ندارد. مشکل ساختاری در صنعتی فشردهشده است که تجربهی سینمایی را بیش از حد گران کرده است. تا زمانی که این وضعیت تغییر نکند، فیلمهای انیمیشن اورجینال در جایی که دسترسی وجود دارد زنده خواهند ماند — و آنجا احتمالاً سینماها نخواهند بود، بلکه پلتفرمهای استریم خواهند بود.
منبع: slashfilm