پزشکی که میخواست فیلمساز شود اما منتقد ماند

جلالیفخر به مناسبت روز پزشک، از تجربه خود در مسیر همزمان پزشکی و نقد فیلم سخن گفت. او که سالهاست در کنار طبابت، به نقد سینما نیز میپردازد، درباره نسبت این دو حوزه اظهار داشت: «نقد فیلم درست مانند فیزیوپاتولوژی است؛ ابتدا باید ساختار سالم سینما را بشناسیم و سپس اختلالات و آسیبها را بررسی کنیم. همانطور که در پزشکی، ابتدا عملکرد صحیح قلب و ریه را میآموزیم و بعد سراغ بیماریها میرویم، منتقد هم باید سینما را بشناسد تا بتواند ایرادهای یک اثر را تشخیص دهد.»
این منتقد سینما درباره علاقه خود به هنر هفتم گفت: «علاقهام به سینما از دوران دبستان آغاز شد. نخستینبار با دیدن یک فیلم هندی، مجذوب شدم. بعد از ورود به دانشگاه و دیدن یک فیلم از آنجلو، نقدی نوشتم که چاپ شد و همین موضوع باعث شد مسیر جدی نقد را ادامه بدهم.»
جلالیفخر در ادامه تأکید کرد که حتی مدتی قصد داشته پزشکی را کنار بگذارد و فیلمسازی را دنبال کند، اما تجربه ساخت فیلم کوتاه به او نشان داد که «منتقد خوب بودن الزاماً به معنای فیلمساز خوب بودن نیست». او افزود: «در نهایت تصمیم گرفتم تخصص پزشکی بگیرم و همان مسیر را ادامه دهم، هرچند اگر فرصت دوبارهای داشتم، شاید زندگی یک فیلمساز موفق را انتخاب میکردم.»
این پزشک و منتقد سینما در ارزیابی وضعیت امروز سینمای ایران گفت: «سالهاست فیلمی که برایم جالب باشد، ندیدهام. حتی آثاری که بسیار مطرح شدند مثل «پیرپسر» هم برایم جذاب نبودند. سینمای ایران به دلایل مختلفی دچار افول شده است؛ از جمله ارتباط بیشتر نسل جدید با سینمای جهان، ساختار دولتی و شعارزدگی فیلمها. در نتیجه، کمدیهای سطحی بهدلیل نیاز مخاطبان به فرار از فشارهای ذهنی، رواج پیدا کردهاند.»
او درباره علاقهمندیهای سینماییاش نیز اشاره کرد که فیلم «درباره الی» بهشدت او را تحت تأثیر قرار داده و در میان آثار داخلی، تجربهای ماندگار برایش ایجاد کرده است. جلالیفخر در پایان، بزرگترین آسیب فضای نقد امروز را «احساسی شدن و کاهش ساختار تحلیلی نقدها» دانست و گفت: «نقد واقعی دیگر جایگاه گذشته را ندارد و بسیاری از نوشتهها به دلنوشته تبدیل شدهاند. گاهی حس میکنم ما منتقدان قدیمی مانند دایناسورهای روبهانقراض شدهایم.»