جستجو در سایت

1397/03/15 02:18

پنج صحنه منتخب از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۹۶

پنج صحنه منتخب از پرفروش‌ترین فیلم‌های سال ۹۶
«نهنگ عنبر: سلکشن رویا»، «گشت ۲»، «آینه بغل»، «خوب، بد، جلف»، «ساعت پنج عصر»، فیلم‌های پرفروش سال ۹۶ عموما فیلم‌های کمدی هستند.

اختصاصی سلام سینما-فیلم‌های پرفروش سال ۹۶ عموما فیلم‌های کمدی هستند که از نظر بسیاری از منتقدان، حداقل استانداردهای سینمایی را نداشته و تنها به واسطه شوخی‌های خنده‌دارشان توانسته‌اند خیل زیادی از تماشاگران را جذب خود کنند. نگاهی انداخته‌ایم به پنج صحنه منتخب از این فیلم‌ها که حداقل از باقی صحنه‌ها بهتر طراحی و ساخته شده‌اند هرچند شاید استانداردهای لازم را ندارند.

«نهنگ عنبر: سلکشن رویا»

فیلمی که در واکنش به استقبال خیلی خوب تماشاگران از قسمت اول «نهنگ عنبر» ساخته شد و توانست عنوان پرفروش‌ترن فیلم سال را از آن خود کند. «نهنگ عنبر۲» را می‌توان از نظر کیفی سطح بالاتر از باقی فیلم‌های کمدی این لیست دانست که به حداقل استانداردها و همچنین شعور مخاطب احترام می‌گذارد. صحنه‌ی معروف  جشن چهارشنبه‌سوری و آن رقص مایکل جکسنی را می‌توان بهترین صحنه فیلم دانست. که انگار از خلل زمان حال دارد نگاهی به گذشته می‌اندازد. به محدودیت‌های اجتماعی که در آن دوران وجود داشته و در این صحنه نمود واضحی پیدا می‌کند. مهناز افشار و رضا عطاران به همراه دوستانشان می‌خواهند جشنی ساده داشته باشند اما حضور پلیس مانع از آن می‌شود و جشن را به‌هم می‌ریزد و آن‌ها در واکنش به این اتفاق، تبدیل به یکسری زامبی می‌شوند و با آهنگ مایکل جکسون پرفورمنس اجرا می‌کنند که نشاندهده نگاه طعنه‌آمیز فیلمساز به محدودیت‌های آن دوران است.

از موسیقی جکسون تا طراحی حرکات و به شکل کلی اجرای یک صحنه موزیکال در سینمای ایران، این سکانس حرکتی منحصر به‌فرد است و باعث می‌شود عموم تماشاگران «نهنگ عنبر:سلکشن رویا» را با این صحنه به خاطر بیاورند.

نهنگ عنبر۲

«گشت ۲»

«گشت ۲» هم درست شبیه آنچه که گفتیم یک فیلم شلخته است با انبوهی شوخی متنوع و البته سکسیستی که کلی هم فروش کرده است. حقیقتا هم سه‌گانه پولاد کیمیایی، حمید فرخ‌نژاد و ساعد سهیلی واقعا بامزه است و تماشاگران را حسابی سرحال می‌آورد. بهترین صحنه «گشت۲» آنجایی است که آن‌ها به عنوان هنرور در یک فیلم سینمایی حضور پیدا کرده‌اند و ناگهان صحنه فیلمبرداری را برهم می‌زنند به این صورت که به بازیگر نقش اول گیر می‌دهند و خودشان با ادبیات بامزه لاتی و پایین شهری یک متن تاریخی را اجرا می‌کنند سپس هم در بیابان‌های اطراف لوکیش با ظاهری عجیب و غریب و فانتزی سرگردان می‌شوند تا بالاخره ماشینی را خفت می‌کنند که آن‌ها را به شهر برساند. تنها صحنه‌ای که می‌توان گفت در ساختش خلاقیت به کار رفته‌است.

گشت ۲

«آینه بغل»

بهترین صحنه آینه بغل شروع فیلم است که دارد در واقع طرح مسئله می‌کند و تماشاگران با زوجی روبه‌رو می‌شوند که با ماشین گران قیمتی به آبمیوه فروشی رفته‌اند و آب‌میوه میخرند. تصویر اسلوموشن می‌شود و ما آن‌ها را می‌بینیم که خیلی خوشحال و بی‌غم با یکدیگر بستنی می‌خورند و می‌خندند و بسیار خوشبخت به نظر می‌رسند تا اینکه ناگهان چهره نازنین بیاتی عوض می‌شود و با دست چیزی را نشان می‌دهد. ماشینی به سمت آن‌ها می‌آید و میزند و آینه بغل ماشین را می‌کند و در ادامه می‌فهمیم که این زوج نه تنها وضع مالی خوبی ندارند که شدیدا هم لنگ پول هستند و این ماشین را هم جواد عزتی از مکانیکی که در آن کار می‌کند یواشکی برداشته و حالا باید خسارتش را بدهد. یک شروع خوب و محکم.

جواد عزتی و نازنین بیاتی در فیلم «آینه بغل»

«خوب، بد، جلف»

بهترین سکانس «خوب، بد، جلف» در نیمه پایانی فیلم اتفاق می‌افتد. جایی که شخصیت‌های اصلی یعنی پژمان جشیدی، سام درخشانی و حمید فرخ‌نژاد در باشگاه اسب دوانی گیر افتاده اند و می‌بینیم که توسط بدمن‌ها به گروگان گرفته می‌شوند و مردی با هیبت یک جلاد بسیار قلدر و قدر و با قمه‌ای در دستش به سمت اینها می‌آید و تماشاگر خیال می‌کند که این پایان ماجرای قهرمانان است اما در یک پیچ داستانی مرد جلاد یک پرسپولیسی دو آتشه از کار درمی‌آيد و آن‌ها را نجات می‌دهد. و به جای اینکه باعث از بین رفتن آن‌ها شود اتفاقا نجاتشان می‌دهد و از آنان می‌خواهد که دست و پایش را ببندند که کل ماجرا یک فرار به نظر برسد. جدا از اینکه خود صحنه موقعیتی بسیار کمیک است و شوخی‌های بامزه‌ای دارد شوخی نهایی‌اش به‌یادماندنی است. جایی که مرد را بسته‌اند و می‌خواهند بروند و سام درخشانی که استقلالی است برمی‌گردد و برای مرد یک کری دوباره‌ می‌خواند.

خوب بد جلف

«ساعت پنج عصر»

هرچند که بسیاری از صحنه‌های اولین فیلم سینمایی مهران مدیری خوب ساخته شده‌اند و کیفیت فنی قابل قبولی دارند،‌عنوان بهترین سکانس فیلم تعلق می‌گیرد به سکانسی که تصویرش در پوستر فیلم هم به چشم می‌خورد. جایی که سیامک انصاری در مسیر خود به شرکتی می‌رسد که کارمندانش همگی اعتصاب کرده‌اند و تظاهرات خشونت آمیزی راه انداخته اند. او مجبور است از میان این جمعیت رد شود و مطابق معمول و از سر شانس بسیار بدش باز هم در آماج ضربه‌ها و اتفاقات ناخواسته قرار می‌گیرد و به دو نفر مجروح می‌رسد که حال وخیمی دارند و دستش را بلند می‌کند تا برای این دو نفر کمک پیدا کند اما عکسی از او گرفته می‌شود که به جریانات سال هشتاد و هشت و اپوزسیون‌ها منتسب می‌شود و او به چنگ سیستم اطلاعاتی می‌افتد. صحنه‌ای کنایی با لحن گروتسک خاص خود.

ساعت پنج عصر


مدیسا مهراب پور مدیسا مهراب پور