بامزهترین کاراکترهایی که رضا عطاران به اجرا درآورده است
اختصاصی سلام سینما - سریال «دفتریادداشت» که این روزها در پلتفرم فیلمنت پخش میشود، به یکی از آثار پربازدید شبکه نمایش خانگی بدل شده است. سریالی که بخش عمدهای از جذابیتهایش را مرهون حضور رضا عطاران جلوی دوربین است. رضا عطاران که امروز به عنوان یکی از پرفروشترین بازیگران سینمای ایران شناخته میشود، اولین بار است که در شبکه نمایش خانگی حضور پررنگ اینچنینی داشته. بازیگری که هرچند تماشاگران او را با بازی در فیلمهای کمدی در خاطر دارند اما نقشآفرینیهای جدی و غیرکمدی هم دارد و وقتی خودش در جایگاه کارگردان و نویسنده قرار میگیرد، همهچیز بامزهتر و خاصتر هم میشود.
هفت نقش آفرینی به یادماندنی رضا عطاران | نوشداروی سینمای ایران
رضا عطاران کار خود را بهعنوان بازیگر در آیتمهای طنز تلویزیونی آغاز کرد. «ساعت خوش» یکی از اولین مجموعههای مهران مدیری بود که عطاران در آن حضور پیدا کرد و دیده شد. او در سالهای ۷۳-۷۴ بهواسطه تقلید دو تیپ شناخته شده موردتوجه قرار گرفت: اول در آیتمی که بازسازی مسابقه منوچهر نوذری بود که نقش یکی از شرکتکنندگان را به عهده داشت: آن شرکتکننده لوس که مجری هوایش را داشت. اما تیپی که بهمراتب بیشتر دیده شد و همواره تا همین امروز با او مانده است، به «مسابقه محله» برمیگردد.
مسابقهای در بخش کودک و نوجوان که مسعود روشن پژوه آن را اجرا میکرد و عطاران در «ساعت خوش» تقلیدی از آن را بازآفرینی میکرد که بهمراتب از اصل مسابقه جالبتوجهتر بود. میتوان گفت عطاران با «ساعت خوش» شناخته شد؛ اما پس از توقیف این مجموعه، شبیه به دیگر بازیگران این مجموعه راه همواری برای ورودش به عالم بازیگری وجود نداشت. هرچند در چند فیلم بازی کرد؛ اما نه نقشها خوب بودند و نه فیلمها موردتوجه قرار گرفتند. در تلویزیون هم همینطور. او چند سالی سرگردان بود تا نوبت به مجموعه «قطار ابدی» رسید که آیتمهای طنزش کار رضا عطاران بود.
عطاران از «قطار ابدی» تا ساخت بهترین سریالهایش در سالیان بعد راه طولانی را در پیشداشت. در سینما و تلویزیون بازی کرد. مجموعه نودقسمتی «کوچه اقاقیا» را ساخت، تا اینکه همزمان با اولین حضورهای جدیاش در سینما در نیمه دهه هشتاد روند ساخت سریالهای مهمش را هم آغاز کرد. منظور از حضور جدی در سینما این است که در آن دوران عطاران به آن میزان از محبوبیت رسیده بود که بدل به عاملی برای تضمین گیشه و فروش فیلمها شود. یکی از اولین این فیلمها «توفیق اجباری» بود که در سال ۸۶ اکران شد و تنها سه سال پیش از آن در رمضان سال ۸۳، عطاران اولین سریال رمضانیاش «خانهبهدوش» را برای تلویزیون ساخت.
جنس کمدیهای رضا عطاران منحصر به خودش است. مخصوصاً در مرحله نگارش فیلمنامه، طوری موقعیتها و شخصیتها را پرداخت میکند که کاملاً محسوس و قابل تمیز داد هستند. در این یادداشت بامزهترین شخصیتهایی که رضا عطاران در نقششان ظاهر شده را مرور کردهایم. طبعاً اولین و بامزهترینهای این لیست کاراکترهایی هستند که عطاران نهتنها اجراکننده آنها که بهعنوان نویسنده و کارگردان خالق و هدایتکنندهشان هم بوده است.
ناصر | بزنگاه
اوج کار رضا عطاران و بهترین کمدی رئالیستی اینچنینی ساخته شده در صداوسیما. عطاران در «بزنگاه» به اوج سبک کمدی واقعگرایانهای که همواره در پی آن بود رسید و بعد از «بزنگاه» هم دیگر این مدل سریال را تکرار نکرد. انگار که اوج کار خود عطاران هم بوده باشد و کارگردان بعد از آن جرئت نکند دوباره سراغ چنین سریالهایی برود، نکند که نتواند قله را بار دیگر فتح کند.
ده اپیزود اول «بزنگاه» با فیلمنامهای انضمامی که به سنتهای خانوادگی ایرانی که در حین عزاداری و بعد از آن پیش میآید، میپردازد و با آنها شوخی میکند. یعنی مدلی که ایرانیها غمگساری میکنند تا جوری که حواسشان به ارث و میراث متوفی هست تا همه چیزهای مادیگرایانهای که حرص و طمع در دل انسان میاندازد و اعضای یک خانواده را از هم دور میکند. عطاران بهخوبی میتواند برای موقعیتهای اینچنینی، شوخیهایی بسازد که جدیت خاص خود را البته در پس پرده نهان کردهاند. او بهخوبی میتواند با این وضعیتهای پارادوکسیکال که هم غمگین است و هم خندهدار، بازی کند و از دل آنها فضا و اتمسفر ویژهای بسازد.
از سوی دیگر بازی خودش در نقش برادر معتاد خانواده هم بهیادماندنی و یکی از بهترین نقشآفرینیهایش است. ساخت چنین کاراکتری بهنوعی شوخی و دستانداختن خودش است. او همیشه در سریالهایش نقش آدمهای دربوداغان را به خود میدهد و در «بزنگاه» این خودتخریبی جلوی دوربین به اوج بامزگی خود میرسد. بررسی این موضوع هم در نوع خود جالب است. او در آثار خود همواره نقش آدمهای بدبخت و یکلاقبا را برای خود کنار میگذارد.
ناصر | من سالوادور نیستم
«من سالوادور نیستم» یکی از فیلمهای پرفروش بعد از انقلاب است که منوچهر هادی آن را ساخته. فیلمی که بخش عمده آن در برزیل گرفته شد و همین یکی از عوامل فروش زیادش بود. این فیلم توانست بیش از ۱۴ میلیارد تومان بفروشد.
در این فیلم عطاران و خانوادهاش در سفری راهی سائوپائولو میشوند و در آنجا یک زن زیبای برزیلی عطاران را با نامزدش سالوادور اشتباه میگیرد. در وهلهٔ اول ترکیب شخصیت مرد و زن خانواده است که باعث میشود هردویشان شکوفا شوند و تماشاگران را جذب کنند. مرد دست و پا چلفتی و زن اتوکشیده و حساس، از آن ترکیبهای برنده سینمای ایران است.
راحتی عطاران جلوی دوربین و اجرای روانش باعث شده همذاتپنداری باشخصیت ناصر دوچندان شود. ضمن اینکه عطاران آن میمیکهای لحظهای و مکثهای بهجایش را دارد که شخصیت را بسیار بامزهتر میکند. مدل دویدن و فرارکردنش از دست زن جوان برزیلی که میخواهد او را بغل کند، از خنده رودهبرتان میکند.
احمد | خانهبهدوش
مسیر رضا عطاران در سریالسازی با ساخت «خانهبهدوش» جدی شد. او یک کمدی واقعگرایانه و رئالیستی ساخت که جنس کمدیاش یادآور سریالهای کمدی ایتالیایی بود. عطاران به دنبال واقعیکردن موقعیتهای سورئال و اغراقآمیز نمایشی بود. تماشاگر با صحنههایی در سریال مواجهه میشد که باورنکردنی بودند، اما عطاران در بستر بافتاری بسیار رئالیستی آنها را به تصویر میکشید.
این همان مدل کمدی است که در سینمای ایتالیا بهوفور تکرار شده. یکی از این فیلمهای کمدی که در ایران هم بسیار دیده شده و از جمله مهمترین منابع الهام رضا عطاران هم هست، فیلم «فریبخورده و رها شده» میباشد. «خانهبهدوش» بهعنوان اولین کار رضا عطاران نشان میداد که او چقدر ذوق شوخیپردازی خاصی دارد و خصوصاً در هجو موقعیتهای واقعگرایانه که در کمدیهای ایرانی کمتر به سراغش میرفتند، چقدر خلاقانه عمل میکند.
کاراکتر احمد که خود عطاران آن را به اجرا درآورده، هرچند نقش مکمل است؛ اما حواس تماشاگران را به خود جلب میکند. احمد هم مارموز و کلاهبردار است هم ساده و مهربان و عطاران بهخوبی با چرخش بین این دو سویهٔ کاراکتر، یک شخصیت بامزه خلق میکند که تماشاگر را از خنده رودهبر میکند و کاتالیزور روایت هم هست. آن خونسردی خاص کاراکترهای عطاران که هیچ چیز برایشان اهمیت ندارد، در احمد به اوج جدیدی میرسد که همهچیز را بامزه میکند.
ارژنگ | نهنگ عنبر
مزه «نهنگ عنبر» احتمالاً هنوز هم زير زبان طرفداران فيلم باقیمانده است. فيلمی كه علیرغم حواشی زيادی كه موقع اكرانش به وجود آمد و ممیزیهای بسياری که خورد و با تأخير زيادی اكران شد، توانست پایینتر از «محمد ص» تبديل به دومين فيلم پرفروش سال اكران خود شود.
فيلم شاد و سرحالی که با همه کموکاستیهایش میتوانست ذهن مخاطب را در طول مدت نمايشش از دنيای بيرون وزندگی واقعیاش پرت و درگير جهان فيلم كند. «نهنگ عنبر» اين ويژگی اساسی را داشت كه شبيه به هر فيلم بدنه و عامی، تماشاگر را بخنداند و حالش را خوب كند.
استفاده از عناصر دههٔ شصتی، از گریمها و لباسها تا آهنگها و تکه کلامها، همگی باعث شدند «نهنگ عنبر» به محبوبیتی ویژه دست یابد. اما در میان همهٔ این نشانههای کمیک دههٔ شصتی که در زمان اکران فیلم بسیار تازه و جدید هم بود، کاراکتر رضا عطاران یک چیز دیگر است. با آن لباسها و پشت مویی که دارد بهخوبی موفق شده رفتارهای پسران جوان آن سالها را در خود بپروراند. قاطی کردنها و حسادتهایش خیلی بامزهاند و حضورش گیراست. آنقدر گیرا که حتی اگر کاری نکند و حرفی هم نزند باز تماشاگر با دیدنش به خنده میافتد.
اسماعیل | مصادره
نکته ویژه «مصادره» که آن را کمی از فیلمهای کمدی قبل انقلابی متمایز میکند، موضوعش است. اینکه قهرمان یک فیلم کمدی مأمور ساواکی باشد که در پی انقلاب زندگیاش را ازدستداده و این وارونگی و نشاندن «دشمن انقلاب» در جایگاه قهرمان شکستخورده و همدلیبرانگیز، یک گیجی قابلتأمل و بامزه در جان تماشاگر میاندازد و او را به جهانی وارد میکند که پیشازاین به شکل مستقیم با آن برخورد نداشته است.
بازی رضا عطاران چه در ابتدای فیلم که دوران جوانی کاراکتر را اجرا میکند، چه در ادامه که در قامت پیرمردی خرافهای روایت را پیش میبرد، بسیار بامزه ازکاردرآمده. آن هول و ولایی که دارد، آن مدل سلطنتطلب خارجنشینی که درک درستی از شرایط کشور ندارد و آن تصویر کاریکاتوری از حضور در راهپیماییهای اعتراضی و مهمتر از همهٔ اینها رابطهاش با پسر خود و جدلهایشان همگی نکاتی هستند که بامزگیشان را از شکل بازی عطاران میگیرند تا از روند خلق شخصیت روی کاغذ.