گستاخانه ، تکراری و بی ارزش

به دلیل مشکلات عمومی «دن مانچینی»، خالق عروسک چاقوکش «چاکی»، «بازی بچگانه» اثر «لارس کلوبرگ» با فرض این که هفت فیلم قبلی (همگی نوشته مانچینی) هرگز تولید نشدهاند، به شکل غیررسمی عرصهای جدید ارائه میکند. بر روی کاغذ، مسلماً این فیلم نیز یکی از فیلمهای گیشه هالیوودی است، نمونه غیرضروری دیگری از مجموعهای که خالق آن هنوز قصد استمرارش را دارد. ارتباط آن با نمونه اصلی 1988 تنها بر شدت ضربه چاقویی که به پشت مانچینی فرو رفته است میافزاید. با این وجود، به رقم تمامی نشانههای مرگ خلاقیت، فیلم کلوبرگ مسیری جدید برای نزدیک شدن به اسطوره چاکی مییابد و با خلاقیتی جسورانه به سراغ موضوع اساساً بیمفهوم دیوانه شدن یک عروسک قاتل میرود.
در این جا داستان اصلی مبتنی بر سحر و جادوی چاکی، که در آن روح یک قاتل زنجیرهای وارد بدن عروسک شده است، با ماجرای منحرف شدن هوش مصنوعی جایگزین شده است. دلیل فقدان خویشتنداری و خشونت چاکی جدید، یعنی یکی از هزاران عروسک هوشمند "بادی" (با صدای مارک همیل)، این است که یکی از کارگران خشمگین کارخانه پیش از خودکشی او را مجددا برنامهریزی کرده است. در این فیلم به شیوهای هوشمندانه میبینیم که چاکی از ابتدا شرور نبوده است. در واقع، او به سرعت پیوندی با اندی جوان (گابریل بیتمن) برقرار میکند که در فیلم انرژی بسیار-و حتی غیرضروری-صرف محافظت از آن میگردد. چاکی فقط میخواهد با اندی بازی کند و درمییابد که رسیدن به این هدف گاهی نیازمند قدری خون و خونریزی است.
مشکلی نیست اگر چاکی نیمه شب اندی را از خواب بیدار میکند تا با او آواز بخواند، اما وقتی گربهای که به او چنگ انداخته است خفه میکند، پسرک میفهمد این اسباببازی جدید حتماً باید مسئلهای داشته باشد. متأسفانه مادر اندی کارن (آبری پلازا) هشدارهای او را نادیده میگیرد. عود جنون چاکی بر سرگرمکنندگی فیلم میافزاید و به شکلی تأثیرگذار، میل عروسک به خشونت و وحشت اندی را از واکنشهای شدید او به چیزهایی که آزارش میدهند نمایش میدهد. چاکی چه در حال کمین برای دوستپسر عوضی کارن (دیوید لویس) باشد و چه در حال یادگیری قتل هنگامی که اندی و دوستانش به تماشای فیلم «کشتار با اره برقی» در تگزاس 2» توب هوپر نشستهاند، از علاقه مرگبار خود به اندی نمیکاهد، به ویژه وقتی دوستان پسرک فالین (بئاتریس کیتسوس) و پاگ (تای کونسیگلیو) نیز وارد داستان میشوند.
اما وقتی چاکی به یک روانی تمام عیار تبدیل میشود، «بازی بچگانه» رویکرد خود را به وحشت تغییر میدهد و از تعاملی نامرسوم بین یک پسر و اسباببازیاش به مجموعهای از خونریزیها و صحنههای رعبآور ناگهانی تقلیل مییابد. اگرچه این بخش آخر به سازنده فیلم اجازه میدهد تا از قدرت فناورانه چاکی، به ویژه توانایی ضبط تصویر و اتصال به ابزارهای برقی اطراف، بهره بیشتری ببرد، اما بیذوقی «بازی بچگانه» تا این نقطه، فیلم را به همان چیزی تبدیل میکند که از ابتدا در پی استهزای آن بود: یک فیلم بیارزش با عروسکی احمقانه به عنوان شخصیت شرور.
منبع : اسلنت
مترجم : وحید فیض خواه