کت تن کیست؟
کت چرمی درامی ست که تنه به تنه ی نوآر یا حتی در شاخصهایی نئونوآر میزند با تلاش برای استفاده از شاخصه های کلیدی ژانر. قهرمان افسرده با گذشته ای غمگین و هدف اصلاح و انتقام. اما این نوآر ایرانی چنان که به شاخصه های ژانر وفادار است به بدیع بودن و خلاقیت وفا ندارد. استفاده از کلیشه های متعددی مثل چک سفید امضا، نجات اعدامی از پای چوبه دار، درخواست پول برای رضایت، رئیس ترسو، پلیس خوب و... چنان در تاروپود فیلم تنیده شده که شاکله های اصلی آن را سراسر پوشانده و اسکلتی کلیشه ای به آن داده. گویی که سناریست تلاش داشته فرمولی از پیش تعیین شده و آشکار را مجددا اثبات کند.
قصه باگ که نه اما جاهای لنگ میزند و هربار که تماشاگر میخواهد بخود بقبولاند که فیلم روان است باز فیلم ساز با نمایش ابهام دیگری این تلاش تماشاگر را با شکست مواجه میکند. پرداخت بعضی شخصیت ها مثل صابر ابر، پانته آ پناهی ها و گلاره عباسی ناقص است و تلاش برای تکرار یک بازیگر در کارکتر هم عجیب توی ذوق میزند. تکرار نقش الواط برای عباس جمشیدی، پلیس برای بهزاد خلج و قهرمان فداکار داغدیده برای جواد عزتی از همین قبیل بازسازی هاست که دقیقا ذهن مخاطب را روی کلمه تکرار نقش و حتی کپی برداری قفل میکند. اتهامی که در نشست خبری بعد از فیلم مکررا توسط منتقدان و خبرنگاران مطرح شد.
کت چرمی با نام جواد عزتی در شناسنامه اش، انتظار مخاطب را برای دیدن شعبده ی جدیدی از عزتی بالا میبرد. اما بازی هرچند خوب اما تکراری جواد بیشتر باعث سرخوردگی ست تا جذابیت. چنان که حتی آثار مهدویان را تداعی میکند. بازی سارا حاتمی که دومین کار جلوی دوربین ش [اتفاقا با عزتی در زخم کاری] را تجربه میکند گامی رو به جلو نسبت به آنچه که بوده است. پناهی ها باز در تار کلیشه و تکرار برای نقش های حاشیه ای و کوتاه گیر افتاده و چنگی بدل نمیزند. صابر ابر اصولا در این فیلم چنان پرت و دور است که به زحمت دریاد مخاطب میماند. عدم خاطره انگیز کردن کار با ناتوانی از استفاده درست از ابر و عزتی دقیقا هدر رفت کار و انرژی و زمان است.
کت چرمی شاید با وامی که از نام بازیگرانش میرد یا با تبلیغات و تهیه ی آنونس های اکشن سینمایی و حضور در جشنواره بتواند گیشه را فتح کند اما برای تماشاگر دقیق و مخاطب های حرفه ای سینما چیزی در چنته ندارد. فیلم گاهی چنان درگیر اوج و فرود میشود که یادش بازگشت نبض یک مرده آنهم بعد از چندساعت خیلی از واقعیت دور است. یا دادن رضایت فردی که به پول پرستی معرفی شده برای چند داد و فریاد را نمیتوان براحتی به خورد مخاطب داد. یا پلیس هایی که براحتی پرونده ها دستکاری میکنند تا جای متهم عوض شود را چگونه میتوان هضم کرد وقتی صابر ابر با تمام نفوذش پیش از این نتوانسته بود کت چرمی را گیر بیندازد؟
اگرچه تا پایان فیلم کت چرمی دیده نمیشود اما این کت سینمایی تن هرکسی که بود، قواره تن فیلمساز نیست. این نقد در روزهای پراکران جشنواره فیلم فجر چهل و یکم نگاشته شده، نقایص آن را ببخشایید.