جستجو در سایت

1399/09/16 00:00

سراسرِ شب، سینمای دیالوگ محور

سراسرِ شب، سینمای دیالوگ محور

  فرزاد موتمن در سینمای ایران جزء معدود افرادی به حساب می آید که از سواد معتبری برخوردارد میباشد. موتمن سال ها در فهم درست سینما تلاش نموده و مبانی نظری هنر و خصوصاً سینما را به خوبی درک کرده است. افزون بر این، وی برخلاف فیلمسازانی که سالهاست پیوند خود را با ادبیات (به ویژه رمان) قطع کرده اند، به شدت اهل مطالعه رمان های مختلف میباشد. جلوه ای از این موضوع را در شانزدهمین اثر وی میتوان یافت.

"سراسرِ شب" پر است از ارجاعات گوناگون به فیلم های معروف تاریخ سینما و رمان های نام آشنای ادبیات جهان. داستان این فیلم برگرفته از ایده شخصی موتمن میباشد که در ادامه به عنوان منبع اقتباسی، او از رمان پس از تاریکی(هاروکی موراکامی) کمک گرفته است.

داستان خوب شروع میشود، انتهای ماجرا از همان آغاز مطرح میگردد. همین کار، عاملی میشود برای ایجاد یک تعلیق درست و حساب شده. تعلیقی که مخاطب را یک قدم از شخصیت های داستان جلوتر میبرد. سراسرِ شب بیننده را در فضایی میان واقعیت و خیال قرار میدهد و علیرغم آن، به هیچ کدام از دو بخش نزدیک نمیگردد. علاوه بر آن، در فیلم صریحاً داستان برای تماشاگران بازگو نمیشود و باعث میگردد تا خودمان به کند وکاو در مدت زمان فیلم بپردازیم.

سراسرِ شب اساساً دیالوگ محور است. فیلم آنقدر دیالوگ های اضافی دارد که گاهی اوقات دلمان لک میزند برای دیدن چند صحنه که تصویر در آن حاکم اصلی باشد! متأسفانه ضعف اصلی فیلم برمیگردد به همین بخش. دیالوگ هایی که اغلب آنها در سطح باقی میمانند و فراتر از آن نمیروند پس اثری هم بر روی مخاطب نمیگذارد.(حتی اگر مخاطب خاص سینما باشید.) دلیلش این است که دیالوگ ها متعلق به شخص فیلمساز نیستند و از جهان شخصی او سرچشمه نگرفته اند. اکثر گفت و گوهای مطرح شده میان شخصیت ها از فیلم ها و داستان های سینمایی برگرفته شده است. 

موتمن در نشست تحلیل و بررسی سراسرِ شب، در این باره گفته بود:«نوشتن فیلمنامه را تا سال ۹۶ شروع نکردم. به خاطر این که بینایی خوبی نداشتم، فقط به آن فکر کردم و تمام زمانم را گذاشتم تا بتوانم از فیلم‌ها و رمان‌های مختلف دیالوگ جمع کنم.» 

پایان بندی سراسرِ شب نیز از نکته های قابل تأمل آن به حساب می آید. فیلمساز از آنجایی که بر تکنیک های سینما تسلط کافی دارد، فیلمش را با فِید سفید(fade) به اتمام می رساند. یک کار درست و به جا که با توجه به پایان خوش داستان، احساس خوبی را به بیننده منتقل میکند.

اما در آخر، باید فیلم را از لحاظ ژانری که دارد تحسین نمود. می دانیم که وجود چنین ژانری در سینمای ایران سالهاست که رو به فراموشی رفته و جای آن را فیلم های سخیف شِبه کمدی و آثار ضعیف اجتماعی گرفته اند. با توجه به این موضوع، حضور این دست فیلم ها در گیشه میتواند هم به تنوع برای مخاطبان کمک کند و هم روزنه ای باشد برای بهتر شدن اوضاع سینمای کشور.