درام انسانی استادانه و حسابشده

ترجمه اختصاصی سلام سینما
میتوان تصور کرد که فیلمسازان قابل احترامی مثل «نورمن جوئیسون» و «سیدنی لومت» فیلمی دربارهی یک نزاع حقوقی که در «تکههای یک زن» وجود دارد، ساخته باشند که در آن زوج محترمی اهل بوستون، علیه مامایی که زایمان را انجام داده است، اقامهی دعوا میکنند. رسانه در سرتاسر داستان وجود دارد تا جایی که بطور کلی عمل "زایمان در خانه" کاملاً زیر سوال میرود. اما کارگردان مجارستانی «کورنل موندروتسو» به جای توجه به فرآیند دادگاه، بر رابطهی زوج داستان تمرکز کرده است. تجربهای که این زوج پشت سر گذاشتهاند، رابطهی آنها در معرض نابودی قرار داده است. به خصوص زن داستان که خود را مقصر میداند. هویت او مایهی اصلی این درام انسانی استادانه و حسابشده است.
پیشتر «موندروتسو» را در جشنوارهی کن با فیلمهایی مثل «دلتا»، «جوانا» و «خدای سفید» ملاقات کردهایم. «خدای سفید» او که دربارهی شورش سگهای بوداپست علیه صاحبانشان است میتواند حاکی از تأثیر «آلفرد هیچکاک» و به خصوص «پرندگان» او بر «موندروتسو» باشد. سه سال بعد او با فیلمی معنیگرا و سوررئال به نام «ماه مشتری» به سینماها برگشت اما این بار تکنیک، روایت را زیر سایهی خود قرار داده بود. در «تکههای یک زن» نیز ممکن بود این اتفاق بار دیگر روی دهد اما «موندروتسو» و «کاتا وبر» به همراه «لباف» و «کربی» اثری تاریخساز را رقم زدهاند.
در ابتدای فیلم «مارتا»(ونسا کربی) آماده زایمان است و «شان»(شیا لباف) با یک ماما تماس میگیرد اما متوجه میشود که او جای دیگری مشغول است و شخص دیگری به نام «ایوا»(مالی پارکر) را به «شان» معرفی میکند. «ایوا» که زنی گرم و صمیمی است، آنها را راهنمایی میکند. خیلی سخت است که متوجه شوید «موندرتسو» کات نمیدهد و این فیلم یک سکانس پلان است. دوربین «بنجامین لوئب» دقیقاً وسط ماجرا ایستاده است تا کل تنش موجود در فضا را بطور کامل به تصویر بکشد. آیا او توانسته است تا این تعلیق را به لحظهی زایمان نیز برساند؟ بطور کوتاه بله. «موندروتسو» لحظهی اعجازانگیز زایمان را از دست نمیدهد و حس شادی همراه با آن را نیز در تصویر خود منتقل میکند.
به این فکر کنید که سالها بازیگران بزرگی سکانس یک زایمان را بازی کردهاند اما کدامیک توانستهاند در مقابل چشم ما واقعا زایمان کنند. با اینکه لحن روایت تغییر میکند و حمام پر از خون میشود و ضربان قلب نوزاد طبیعی نیست، باز هم دیدن این لحظه واقعا شگفتانگیز است. هرکس به نوبهی خود باید حدس بزند که چه اتفاقی افتاده است و پاسخها نیز یکی نیست. باقی فیلم را باید در حال کنار آمدن با این شوک باشیم. بدون فاصله گرفتن از این حادثه، فهمیدن آن بسیار دشوار است.
در لحظهی زایمان «شان» و «مارتا» بسیار به هم نزدیک هستند. آنها از دو طبقهی اجتماعی متفاوت هستند اما این فاصلهی طبقاتی با با عشق میان آنها پر شده است. اما هردوی آنها در تلاش برای کنار آمدن با این تراژدی باید با اهریمنهای درون خود دست و پنجه نرم کنند. آنها دیگر آن زوج سابق نیستند و مانند دو فرد جدا از هم هستند که تنها در کنار هم زندگی میکنند.
متوجه میشویم که «شان» قبلاً با اعتیاد درگیر بوده است. «مارتا» نیز ضعفهایی دارد. او توسط مادر مستبدش «الیزابت»(الن برستین) در کودکی آسیبهایی دیده است و هنوز هم حضور مداخلهگر او را در زندگیاش احساس میکند. «شان» هرگز مورد تأیید «الیزابت» نبوده است اما او نمیخواهد که «شان» را مقصر اتفاقات پیش آمده بداند. شکایت کردن از «ایوا» پیشنهاد اوست اما هدف آنها از این کار مشخص نیست. آیا این کار باعث نزدیک شدن «شان» و «مارتا» به یکدیگر میشود؟ اینطور بنظر نمیرسد.
«موندروتسو» و «وبر» با مهارتی شگفتانگیز، تأثیر یک فقدان بزرگ را در زندگی این دو آدم نیکسیرت اما ضعیف به تصویر میکشند. زوجهای بسیاری در سرتاسر جهان با چالشی نظیر این مواجه شدهاند اما ارزش «تکههای یک زن» آنجایی است که به سراغ آسیب روانی وارد شده از این رخداد تلخ و نزاعات بعد آن در قالب یک ملودرام رفته است.
منبع : ورایتی
مترجم : وحید فیض خواه