جستجو در سایت

1399/08/18 00:00

درخشش اسکات توماس در فیلمی معمولی

درخشش اسکات توماس در فیلمی معمولی

ترجمه اختصاصی سلام سینما

شوک بزرگ نتفلیکس یعنی «ربکا» بالأخره منتشر گردید. داستان آن از این قرار از که مردی ثروتمند به نام «ماکسیم دی وینتر»(آرمی هامر) از یک خدمتکار خجالتی(لیلی جیمز) در هتلی در مونته کارلو خواستگاری می‌کند و از او می‌خواهد تا همراهش به انگلستان برود. چه شد؟!‌ جیمز یک خدمتکار خجالتی است که تا به حال کسی از او خواستگاری نکرده است؟ باورکردنی نیست. این داستان با آن چیزی که در خبرها درباره‌ی برخورد مردان بریتانیایی با جیمز می‌شنویم تطابق ندارد. 

جیمز با آنکه بازیگر توانمند و با استعدادی است اما اینجا به نماد سقوط کارگردان فیلم یعنی «بن ویتلی» بدل گشته است. قصه‌گویی فیلم بسیار درهم‌تنیده، زیبا و جذاب است. بازیگران فیلم مانند مدل‌های مجله‌های مد کنار ساحل قدم می‌زنند و با هم صحبت می‌کنند. ویتلی سعی کرده است تا لوکیشن فیلمش شبیه فیلم‌های دهه 40 «آلفرد هیچکاک» باشد اما این کار هیچ کمکی به فیلم او نمی‌کند. 

یک زن جوان بی‌نام که در رمان «دفته دو موری یر» راوی داستان است، دچار توهم است و احساس خوبی نسبت به همسر درگذشته‌ی ماکسیم یعنی «ربکا» ندارد. هیچکاک از این فاکتور آنقدر خوب بهره برد که نسخه‌ی او از «ربکا» برنده‌ی اسکار بهترین فیلم شد. بنظر می‌رسد هر مکالمه‌ای در نسخه 2020 «ربکا» زیر یک سقف 15 متری صورت می‌گیرد و هر لحظه منتظرید تا مجری انگلیسی «رابین لیچ» از در وارد شود.

«خانم دی وینتر» جدید که بسیار خجالتی است، مرتباً توسط «خانم دانورز»(کریستین اسکات توماس) خدمتکار خانه که هنوز هم خود را به «ربکا» وفادار می‌داند، مورد توهین و تحقیر قرار می‌گیرد. ماکسیم در اولین برخورد همسرش با خانم دانورز به همسرش می‌گوید:«نگران نباش آنقدر هم که به نظر می‌رسد ترسناک نیست». در یکی از پرتنش‌ترین سکانس‌های فیلم خانم دانورز در حال شانه زدن موهای خانم دی وینتر به او درباره‌ی «ربکا» می‌گوید:«او هنوز همینجاست. من او را حس می‌کنم. نمی‌دانم او راجع به شما که همسر و اسمش را دزدیده‌اید چه فکری می‌کند».

کریستین اسکات توماس به گونه‌ای این سکانس را اجرا می‌کند که به نظر می‌رسد همان لحظه می‌خواهد خنجری بردارد و آن را در بدن همسر جدید رئیسش فرو کند. این بازیگر به قدری کارش را درست انجام داده است که امیدوارم در فیلمی بهتر بتواند نقشی مشابه را ایفا کند تا ارزش‌های او نمایان شود. کاراکتر «خانم دانورز» به تنهایی نمی‌تواند بار «ربکا» را به دوش بکشد. «ماکسیم» و همسرش فضای معمایی فیلم را تقویت می‌کنند و باعث تعلیق داستانی می‌شوند که رازهای آن به مرور در حال برملا شدن هستند.

هامر و جیمز لحن خاصی در فیلم ندارند. هامر در نقش‌های جانبی مثل دوقلو‌های «وینکلواس» در فیلم «شبکه اجتماعی» موفق‌تر بوده است. جیمز بهتر از هامر عمل کرده است. او در اجرای احساسات عمیق یک بازیگر بسیار تواناست. همین توانایی او باعث شد که فیلم «ماما میا: دوباره شروع کنیم» دوباره بدرخشد. ویتلی در بازی گرفتن از او موفق نبوده است و سایر المان‌های فیلم از کاراکتر او حمایت نمی‌کنند. در حال حاضر بهترین داستان درباره‌ی جیمز روی نتفلیکس در دسترس نیست بلکه در صفحه‌ی ششم رمان است. 

منبع: نیویورک پست

مترجم: وحید فیض خواه