فیلمی خوشساخت که نمیتوان از آن لذت برد

ترجمه اختصاصی سلام سینما
از وقتی که حادثهی 11 سپتامبر نگاهمان به سفر هوایی تغییر داده، ساختن فیلمی جدید در ژانر هیجانانگیز هواپیمایی نیز ممکن است تحت تأثیر کلیشههای این گونه فیلمها قرار گیرد. ترس تهدید شدن در ارتفاع 30000 پایی دیگر باعث سرگرم شدن مخاطب نمیشود زیرا هنوز هم تصویر برخورد دو هواپیمای بوئینگ s767 به برجهای دوقلو در حافظهی جمعی ما موج میزند. مستند داستانی «یونایتد 93» اثر «پائول گرینگرس» قدمی رو به جلو در این ژانر بود. حالا با فیلمی تقریبا کوتاه از «پاتریک ولرات» به نام «7500» روبرو هستیم که در آن «جوزف گوردون لویت» به عنوان کمک خلبانی جوان و تازهکار باید پرواز برلین-پاریس که مورد تهاجم هواپیماربایان اسلامگرا قرار گرفته است را نجات دهد.
در نیمهی اول، «7500» بسیار تأثیرگذار است و با یک تیکآف راحت و سپس بروز مشکلات پرواز به تدریج عرق سردی را بر پیشانی مخاطب خود مینشاند و تحسینها را برمیانگیزد. اما در ادامهی مسیر فیلم، «ولرات» نیز مانند کاراکتر اصلی داستانش در به زمین نشاندن فیلمش با مشکل روبرو میشود. او بحران پرواز را به رویارویی دو مرد تقلیل میدهد و این یکی از اشتباهات اوست. یکی از تصمیمات جذاب او جایگزین کردن اکشن با صحنههای احساسی است. او با این کار مخاطبانش را با یک چالش احساسی تنها میگذارد.
«7500» شروعی خوشیمن برای «ولرات» است. او پس از فیلم کوتاهش «همه چیز درست میشود» محصول سال 2015 که نامزد اسکار بهترین فیلم کوتاه نیز شد تقریبا توانست که تواناییهایش را به اهالی سینما اثبات کند. برای «جوزف گوردون لویت» نیز حضور ناگهانی در سینمای متوسط اروپا شاید کمی تعجبآور باشد اما از آنجا که در این فیلم بجز کاریزما چیزی از او نمیخواهد، او نیز با چالشی روبرو نشده است. نقشی که به او داده شده با فیزیک و چهرهی ثبت او همخوانی دارد و از طرفی دیگر، حضور او مخاطبان بیشتری را جذب فیلم میکند.
شروع فیلم موفقیتآمیز است و به خوبی میتواند مخاطبان را در حالت هشدار قرار دهد. با دیدن «مایکل»(کارلو کیتزلینگر) خلبان آلمانی به همراه کمک خلبان آمریکاییاش «توبیاس»(جوزف گوردون لویت) متوجه میشویم که بیهوده نگران یک بحران شدهایم. نیازی به گفتن نیست اما فیلمنامهی «ولرات» نمیتواند جزئیات داستان را به خوبی برای مخاطبانش روشن کند. دقایقی پس از تیکآف، پیش از آنکه درهای ایمنی با موفقیت بسته شوند، سه افراطگرای مسلمان به کابین خلبان حمله میکنند. رهبر آنها «کنعان»(موراتان موسلو) پیش از دیگران وارد میشود. «مایکل» به شدت مصدوم میشود و دید «توبیاس» در ارتفاع نیز محدود است.
«ولرات» به کمک «سباستین ثالر» طراح صحنه و «هانسیورگ وایسبریش» تدوینگر به خوبی توانستهاند با استفاده از محدودیت فضائی داخل هواپیما بیشترین میزان کلاستروفوبیا را در فیلم ایجاد کنند. «توبیاس» باید بطور همزمان هم «کنعان» را منصرف کند، هم کنترل هواپیما را حفظ کند و هم ترتیب یک فرود اضطراری در فرودگاه هانوفر را بدهد و همهی اینها با آشوب پشت در کابین او همراه شده است. لحظهای که «ودت»(امید معمار) وارد کابین خلبان میشود، تنش داستان به شکل عجیبی از دست میرود و از همینجاست که فیلمنامهی «ولرات» در دام کلیشههای فیلمهای هواپیمایی میافتد. «7500» فیلمی خوشساخت و گیرا به عنوان یک اثر سینمای تجربی است اما آنقدر از پسا «11 سپتامبر» و پسا «یونایتد 93» در خود دارد که نمیشود از آن لذت برد.
منبع : ورایتی
مترجم : وحید فیض خواه