جستجو در سایت

1393/10/07 00:00

نقد ماهی و گربه

نقد ماهی و گربه
به نام نقاش بال پروانه ها... ((نگاهی به فیلم ماهی و گربه)) بعد از ساختن چندین فیلم کوتاه که با جایزه های مختلف همراه شد و فیلم های بلندی چون آندوسی و انگشتر متبرک و .......این بار شهرام مکری که درکارنامه خود کارگردانی،فیلمنامه نویسی و تدوین را دارد دست به کاری کم سابقه تر و خلاقانه زده است و صد و چهل دقیقه توانسته این کم سابقگی را حفظ کند.... مکری در ماهی و گربه برای نشان دادن چند بعدی بودن زمان و حتی خارج از بعد بودن زمان،فیلمنامه را برای زمان و مکانی گنگ می نویسد.....لوکیشنی دایره ای که با فیلمنامه ای مدور همراه شده و این دایره که بعد مکان فیلمنامه است قرار است یک زمان خاص را برای شخصیتهای فیلم رقم بزند.....مکری برای روایت یک زمان چند بعدی سکانس -پلان را انتخاب میکند....سکانس پلانی که خلاف سکانس پلان های معمول موقت و کم طاقت نیست و کل فیلم یک سکانس-پلان است..... داستان با دو مرد عجیب از رستوران شروع می شود...عجیب از این جهت که قبل و بعد آنها را نمی دانیم..دیالوگهایشان را بازندگی معمول سخت می توان به سکوی قیاس برد....و حتی عکس العمل ها و نگاه ها و وسایلشان برای ما عجیب است....این دو مرد از جلو حرکت می کنند و محمود کلاری (مدیر فیلمبرداری) و گروهش پشت سر آنها می روند تا به سرزمین نمادین شهرام مکری و شخصیتهایش برسند....سختی کار مکری در این فیلم روایت یک زمان با دوربینی همیشه روشن است...که البته همین موضوع شاهکار او به حساب می آید...در طول فیلم بارها شخصیتها یک زمان خاص را اززوایای متفاوت بازی می کنند...و توانایی بازی دراین اوضاع را یک دکوپاژ بسیار قوی می تواند به بازیگران بدهد...توسط این دو مرد با بچه هایی که برای جشنواره ((زندگی امن))به دنیای نمادین مکری((زیستن در دنیا))آمده اند،آشنا می شویم.((فراموش نشود که این فیلمنامه زمان اغتشاشات خیابانی هشتاد و هشت نوشته شده است))..افرادی که هر کدام داستان خود را دارند و در یک زمان خاص داستان خود را پی می گیرند....شخصیتهایی که در عین ارتباط فرمی،ارتباط محتوایی خاصی ندارند و می توان گفت که نه تیپ را بازی می کنند و نه شخصیت!((که می توان به قرار گنگ بودن مرتبط دانست))و همین دومرد علت ارتباط این شخصیتها می شوند و چون این ارتباط گنگ و عجیب است مرتبط کننده ها ((دومردی که یک دبه و یک گونی خونی را به همراه دارند))هم به تناسب گنگ به نظر می رسند..البته برای شناسنامه دار کردن این ارتباط ها موسیقی هم دست به کار می شود ..وقتی دوربین فاصله ی بین شخصیت ها را طی می کند موسیقی ای مناسب ژانر اسلشر می شنویم که هم هادی روایت است و هم فرصت فکر کردن در باب اتفاقات گذشته را به مخاطب می دهد. در این لوکیشن مدور که نمادی از جامعه ی امروزی می تواند باشد همه به دنبال آرامش اند اما هیچ کدام از آنها تضمینی برای آرامش ندارند و حمید که تازگیا دروغگو شده!!!!می تواند هر لحظه به جان آنها بیفتد.آنها را بکشد و هنذفری آنها را به غارت ببرد((هنذفری قرمز رنگ لحظات پایانی فیم که روی میز حمید بود و متعلق به زن حامله بود)).... در کل مکری فیلمی قابل احترام و مخاطب خاص ساخته است که می تواند بعدها مورد حمایت فیلمسازان جوان قرار بگیرد..فیلمی در ژانر اسلشر که البته وام گرفته از ملودرام هم هست((مناظره پدر و پسر کنار ماشین و مطرح شدن موضوع مینا و پرویز و عشق قدیمی اش و …وام از ملودرام را نشان می دهند.)) استفاده به جا از لرزش دوربین و فهم درست فلسفه رنگ های تم اصلی لوکیشن و تغییر حالات آنی بسیار زیبای ماهی و گربه از دیگر استنادهای قوی بودن مکری در کارگردانی ماهی و گربه است.... از دید بنده این فیلم یک شاهکار سینماییست که به حق جایزه ی جشنواره های خارجی را گرفت.... در پایان این نقد : ((می روم که قبل از مطالعه هایم مسواک بزنم!!!))