برقص تا نرقصیم ...
"بهمن فرمان آرا" با فیلم جدیدش نشان داد که فیلمسازان بزرگ و پیشکسوت نیز میتوانند بر موج مضمونزدگی در آثارشان سوار شوند و بتازند. "دلم می خواد" یا "دلم می خواد ، برقصم"که بعد از محدودیت ها و سانسورهای فراوان سرانجام اخیرا بر روی پرده سینما رفته است ، نه تنها انتظار مخاطبانی که سازنده اش را می شناسند ، بر آورده نکرده ، بلکه مهر تاییدی به روند نزولی این فیلمساز زده است. فیلم چنان پر شده از مفاهیم و محتوای شعارزده و به ظاهر سیاسی-اجتماعی که گاها قاب بندی های فکر شده که معدود به چشم میخورند باعث خوشحالی میشوند و باز هم امیدواری به فرم فیلم. پلات اصلی فیلم همان داستان همیشگی فرمان آراست ، روشنفکری که دچار یاس فلسفی است و اینبار نیاز به شادی دارد. کل جامعه افسرده اند و نیازمند یک انفجار هستند. اما نه این افسردگی و نه آن انفجار شادی ، خوب نمایان نشده و آنقدر سطحی از آب در آمده که در کمدی ترین حالت هم از منطق روایی برخوردار نیست. نه فضای فانتزی حاکم بر فیلم خوب طراحی شده و نه لحن مثلا کمدی سیاهش.
بزرگترین مشکل فیلم را میتوان به قطعیت ، شخصیت پردازی دانست. بجز شخصیت اصلی ، که آن هم باز بیشتر به تیپ متمایل است تا کاراکتر. از پسر بهرام فرزانه ( محمدرضا گلزار) تا دختر سی دی فروش و حتی مادام (خانم همسایه) و ... ، دچار مشکل بزرگ شخصیت پردازی هستند و داستان کم دارند. این کمبود وقتی با بازی بد بازیگران نیز همراه می شود بیشتر به چشم می آید. محمدرضا گلزار و افشار و حتی صابر ابر و دولتشاهی و ... با کمترین نقششان ، بدترین بازی را دارند. البته نباید از تسلط رضا کیانیان چشم پوشی کرد. بهترین سکانس فیلم رویارویی کاراکتر اصلی با دخترک سی دی فروش روی پل است ، میان جشن و آتش بازی و دیالوگ هایی در باب امید.
داستان نویسنده ی افسرده و منزوی ای که به یکباره متحول شده و دوست دارد شاد باشد و شادی را همه گیر کند در مدیوم نوشتاری ، شاید در قالب یک رمان بیشتر میگنجد و بهتر نمود می یافت تا مدیوم سینمایی اش ، درست یک کتاب مانند کتابی نوشته بهرام فرزانه.
درکل " دلم می خواد" را می توان اثری متوسط متمایل به ضعیف دانست ، پسرفتی ملموس در کارنامه "بهمن فرمان آرا" ، که نتیجه سیستم سانسور و ممیزی است. سیستمی که هر فردی را با گذشت زمان ، مجبور می کند که قید ساخت آثار فاخر را زده و به آثاری سطحی و پیش پاافتاده و شاید تجاری راضی کند. اما همچنان این فیلم را می توان بالاتر و برتر از هر کمدی سخیف و مبتذلی که اخیرا رواج یافته و تا خرخره ی سینمای ایران پر شده است ، دانست.